متن پیشنهادی املاء از درس اول تا پایان درس هفتم

گردش در جنگل بلوط 

دیروز همراه خانواده به جنگل بلوط رفته بودیم. به پیشنهاد پدرم همه کنار رودخانه رفتیم تا کمی صحبت کنیم .مادرم سبزه های بلند را نشان داد و گفت : " چرا بعضی از مردم زیر درختان آشغال و زباله می ریزند و جنگل را کثیف می کنند . ؟ "

پدر بزرگ از کنار رودخانه عبور کرد و جواب داد : " نگاه کنید آب هم آلوده شده است و دیگر نمی شود از آن استفاده کرد . "

پدرم که تا آن لحظه ساکت بود، گفت:" ما انسان ها مسئول هستیم باید به پاکیزگی طبیعت اهمیت بیشتری بدهیم . "مادرم که واقعاً ناراحت شده بود، ادامه داد :" من خیلی خجالت می کشم و از این جنگل زیبا معذرت می خواهم .

بعد هم یک کیسه ی زباله به هر کدام از ما داد تا همه جا را تمیز کنیم. نزدیک ظهر دور هم جمع شدیم.

جنگل غرق شادی و نشاط شده بود و ما از نشستن در کنار گل ها بسیار لذّت بردیم .وقتی به خانه برگشتیم من خاطره ی آن روز را در دفترم نوشتم .