سلام گل های زیبا
|
در یک باغ قشنگ گل های زیبایی، با هم
زندگی می کردند.
|
یک روز گل یاس به گل سرخ سلام داد و
حالش را پرسید.
|
گل سرخ اَخم کرد و جواب سلام او را
نداد و گفت : " با من حرف نزن من از همه ی گل ها زیبا تر هستم. هیچ گلی مثل
من قشنگ و خوش بو نیست"
|
گل بنفشه شنید و گفت : " ولی گل
سرخ اگر با هم دوست باشیم بهتر است . "
|
اما گل سرخ گفت : " نمی خواهم !
من با شما دوست نیستم ."
|
چند روز گذشت . کسی با گل سرخ صحبت
نمی کرد و او تنها شده بود . خیلی پشیمان بود .
|
به خاطر همین یک روز صبح به
همه ی گل ها سلام کرد و دوباره با آن ها دوست شد
|