در حال بارگذاری ...

دو دهه برای ایجاد مدرسه مجازی داستان‌نویسی دوندگی کردم

جواد جزینی می‌گوید: ایده ایجاد نخستین مدرسه مجازی داستان نویسی در ایران نزدیک به دو دهه نشیب و فراز در آموزش حضوری داستان‌نویسی در مراکز مختلف دولتی و حضوری با او بوده و وقتی نتوانسته در شکل حضوری الگوی تدریس داستان خود را اجرای کند به فکر ایجاد مجازی آن افتاد.

محمدجواد جزینی این روزها با مدرسه داستان‌نویسی مجازی در فضای وب به فعالیت آموزش داستان‌نویسی خود ادامه می‌دهد؛ در حالی که وی برای بسیاری از نویسندگان بیشتر از حضور در فضای داستان مجازی با فعالیت‌های کارگاهی شناخته شده است. چرخش فعالیت این نویسنده از فضای آموزش حضوری به آموزش مجازی داستان‌نویسی و نیز چگونگی اقناع شدن به انجام چنین کاری موضوعی بود که موجب گفتگوی مهر با این نویسنده و مدرس داستان‌نویسی شناخته شده کشور شد که در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

بسیاری از کسانی که با شما آشنا هستند، فعالیت شما را با کارگاه‌های داستانی‌نویسی‌تان می‌شناسند که به صورت معمول حضوری برگزار می‌شود و نه در فضای مجازی. اما این روزها انگار سمت و سوی کاری شما بیشتر از فضای حضوری به آموزش داستان‌نویسی در فضای مجازی تغییر کرده است. دوست دارم درباره این چرخش و چگونگی شکل‌گیری آن صحبت کنید.

من نزدیک به دو دهه مسئولیت بخش آموزش داستان‌نویسی حوزه هنری را بر عهده داشتم. همزمان با آن مسئول بخش آموزش دفتر مطالعات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم. این دو مسئولیت به طور طبیعی من را در این حوزه فعال کرد. هم خودم در تهران کلاس برگزارمی‌کردم و هم در استان‌های دیگر سعی می‌کردم کلاس داستان‌نویسی دایر شود و نویسندگانی را برای تدریس به آنجا بفرستم.

در کنار این مجموعه پیک قصه‌نویسی را هم دایر کردم که نزدیک به 15 سال کار مداوم آموزش قصه‌نویسی را انجام می‌داد، آن هم به صورت مکاتبه‌ای که در نوع خودش در آن سال‌ها منحصر به فرد بود. این سابقه‌ها روی تعبیری که شما از من گفتید، تاثیر داشت و البته هنوز هم دارد.

راه‌اندازی هنرستان داستان‌نویسی هم فعالیت تاثیرگذار دیگری بود که انجام دادم. هنرستانی که فعالیت آن در سطح آسیا بی‌نظیر بود و البته باید بگویم که آن مجموعه سامان نمی‌گرفت؛ مگر با نیت خیر محمدعلی زم و حمایت‌های او در آن سال‌ها.

آن هنرستان چگونه شکل و سامان گرفت؟

من برای تهیه طرح ایجاد این هنرستان سعی کردم مراکز داستان‌نویسی در سطح جهان را شناسایی کنم. این مراکز به دو شکل رسمی و غیررسمی در کشورها وجود داشت و شناسایی آنها هم بسیار دشوار بود؛ چون اساسا اینترنتی نداشتیم. با این حال ما 45 مرکز آموزش داستان‌نویسی در جهان را پیدا کردیم. سعی کردیم با آنها ارتباط برقرار و تجارب آنها را کسب کنیم. برای همین منظور با آنها مکاتبه کردیم و از آنها خواستیم که تجاربشان را در اختیار ما قراردهند و گزارشی هم از کارهای خودمان به آنها دادیم. از این میان پنج ـ شش موسسه به طور جدی به من جواب دادند و برای ما حتی کتاب‌ها و جزوات درسی‌شان را فرستادند.

ما می‌خواستیم که در این هنرستان تمام تجربه‌های نویسندگان وابسته به دولت و مستقل را برای رسیدن به استانداردی در حوزه داستان‌نویسی جمع کنیم و آن را با توجه به دستاوردهای سایر کشورها تنظیم و به آموزش و پرورش اعطا کنیم که این کار انجام شد و مجوز هنرستان نیز توسط آموزش و پرورش صادر شد. قرار بود ابتدا در مقطع فوق دیپلم و بعد لیسانس در آنجا تدریس شود. هنرستان هم دو دوره دو ساله و بعد چهارساله هنرجو گرفت و بعد همزمان با تحولات سیاسی کشور، هنرستان هم مثل بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی سودمند در کشور ما به فعالیت خود پایان داد و به حال خود رها شد.

هنرستان تعطیل شد و شما هم از کنارش گذشتید. به همین راحتی؟

به همین راحتی‌ها هم نبود. اما شد. من پس از آن با یک دانشگاه غیرحضوری در آمریکا به نام ICS آشنا شدم و مشغول یادگیری غیرحضوری داستان‌نویسی از آنها شدم. این نخستین تجربه و جرقه فعالیت غیرحضوری در من بود. در این ارتباط برای من کتابچه‌ها و جزوه‌های آموزشی ارسال و بعد هم از ما آزمون گرفته می‌شد.

این تجربه مرا به این فکر انداخت که تجربیاتم را برای همه هنرجویان و علاقه‌مندان به داستان در سطح کشور گسترده و ارائه کنم. این ایده اولیه با من بود تا کم کم با گسترش فضای مجازی این ماجرا محقق شد.

ظاهرا خیلی انرژی داشتید و نمی‌شد به هیچ شکلی شما را از پا انداخت

نمی‌دانم. حقیقت این است در آن سال‌ها من خیلی افسرده شده بودم و حس می‌کردم که همه تجربیات و دستاوردهای کاری من‌ عقیم مانده است. من چند سالی در میدان هفت‌تیر خانه داستان را برپا کردم و بسیاری از دوستان نویسنده خوش‌ذوق آن زمان مثل هوشنگ گلشیری، رضا سیدحسینی، حسین سناپور، حسین ابراهیمی‌الوند، فیروز زنوزی جلالی و ... در آنجا با ما در ارتباط بودند، اما هزینه‌های سنگین اداره این موسسه اصلا با درآمد آن سازگار نبود و حاصل آن پروژه هم برای من چیزی جز ضرر مادی نبود. این شد که به فکر استفاده از ظرفیت فضای‌ مجازی افتادم و البته تا همین حالا هم نشده که من کلاس‌های داستان‌نویسی غیر‌حضوری نداشته باشم. من سعی کردم برای دوستانی که به مجموعه‌های آموزشی دسترسی ندارند، کاری انجام دهم که در نهایت به تاسیس مدرسه مجازی داستان‌نویسی منجر شد.

شکل کار مدرسه مجازی چگونه است؟ من شنیده‌ام که سازوکار آموزشی در آن با سازوکارهای موجود در کلاس‌های حضوری تفاوتی ندارد، ولی شیوه ارائه تازه‌ای باری دانشجویان دارد. درست است؟

شکل کار در این مدرسه این است که در طرح درسی، محتوایی آموزشی به مخاطب ارائه می‌شود که در آن تمام سوال‌هایی را که ممکن است برای او پیش بیاید را در خود در بر می‌گیرد و در کنار آن از حضور استاد نیز استفاده می‌کند.

و به نظر شما این تجرب و نوع کار در این مجموعه جواب می‌دهد؟

بله. جزواتی که در مدرسه مجازی ارائه می‌شود با تجربه خودآموز اساتید مجموعه و با کمک نویسندگان کشور تهیه شده است. طیفی وسیع از نویسندگان در این مورد به ما کمک کردند که چون می‌ترسم نام برخی از قلم بیفتد از آنها نامی نمی‌برم. این جزوات توسط آنها در طول سال‌ها خوانده می‌شد و نسبت به آن تذکراتی داده می‌شد. این جزوات بارها غلط‌‌ گیری شده و چیزی نیست که به این راحتی تهیه شده باشد. در کنار آن از «دایکوم‌ها» یعنی تجربه‌های خودآموز نیز در این جزوات استفاده شده است.

دایکوم‌ها یک تجربه آموزشی در غرب بودند که براساس آن گفته می‌شد که هیچ تجربه‌ای نیست که قابل آموختن نباشد؛ به شرط اینکه تجزیه‌پذیر باشد و بتواند به فرصتی آزمونی تبدیل شود. آنها می‌گویند اگر چیزی قابل لمس باشد می‌شود آن را آموزش داد.

این تجربه فرآیند خلق داستان را به بخش‌های مختلف تقسیم کرده است و ما هم آنها را قدری ایرانیزه کردیم و با مثال‌های ساده‌ای از ادبیات خودمان آمیخته‌ایم. در کنارش از صدای تدریس این جزوات در مکان‌های گوناگون نیز بهره ‌برده‌ایم و در این مدرسه مجازی به مخاطبان ارائه می‌دهیم. مثلا کلاس‌های درسی خودم و یا کلاس‌های درسی دیگران. یعنی متن برای دانشجو خوانده می‌شود و او از صدای تدریس متن نیز بهره می‌برد و در کنار آن می‌تواند به سئوال و جواب سایر دانشجویان در مواجهه با این جزوات نیز گوش دهد.

همه اینها را که به کنار بگذاریم، دو امکان دیگر هم مهیا شده است که یکی بهره‌برداری از کلاس‌های آنلاین است که امکان تجربه مستقیم و درس گرفتن مستقیم برای هنرجو فراهم شده است تا بتواند با استاد مباحثه کند. از سوی دیگر یک شماره همراه هم تهیه شده است که در برخی ساعت‌های خاص یک مدرس به وسیله آن با دانشجویان ارتباط برقرار می‌کند و البته بعد از همه اینها از هنرجو خواسته می‌شود با پرکردن فرمی میزان رضایتمندی خود از تدریس استاد و جزوات را ارائه کند. این شاکله کلی مدرسه مجازی ماست.

 

file/2/attach/197001/attach.png




مطالب مرتبط

چگونه یک مدرسه به برند ملی و بین‌المللی تبدیل می‌شود؟

چگونه یک مدرسه به برند ملی و بین‌المللی تبدیل می‌شود؟

تهران (پانا) - کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه مدرسه تاثیرگذارترین و بانفوذترین نهاد جامعه است، گفت باید به مدیر و عوامل مدرسه اجازه داد تا متناسب با پتانسیل و امکانات و شرایط و موقعیت مدرسه و قوانین و مقررات آموزشی و تربیتی، نقش‌آفرینی کنند.

|

ایجاد و بازسازی ۱۰۰۰ هنرستان تا پایان برنامه هفتم توسعه

ایجاد و بازسازی ۱۰۰۰ هنرستان تا پایان برنامه هفتم توسعه

تهران (پانا) - معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش‌وپرورش از ایجاد و بازسازی هزار هنرستان تا پایان برنامه‌ هفتم توسعه خبر داد و گفت همچنین اخذ مجوز از سازمان استخدامی برای جذب نیروی انسانی مورد نیاز هنرآموز نیز در دستور کار است.

|

مهارت‌آموزی یکپارچه‌، سراسری و برابر دانش‌آموزان طی 12 سال‌؛ ساخت 1000 هنرستان تا پنج سال آینده

مهارت‌آموزی یکپارچه‌، سراسری و برابر دانش‌آموزان طی 12 سال‌؛ ساخت 1000 هنرستان تا پنج سال آینده

تهران (پانا) - در راستای اقدامات تحولی آموزش و پرورش دولت سیزدهم، آیین‌‌نامه ملی مهارت‌آموزی ‌در تاریخ 5 اردیبهشت 1403 در هیات دولت تصویب شد. براساس این آیین‌نامه‌، اهداف مختلف و متفاوتی برای سه مقطع تحصیلی در آموزش‌و‌پرورش در نظر گرفته‌ شده است.

|

نظرات کاربران