دکلمه در وصف معلم (5)
سلام بر ماه اردیبهشت
سلام بر آنان که چون شمع می سوزند
سلام بر 12 اردیبهشت ماه روز عزیز معلم
آری امروز روز معلم است، روز فرشتگانی که فقط و فقط آمده اند بذر های علم و دانش را در وجودمان آبیاری کنند . روز عزیزی که باید از مقام والایشان تقدیری شایسته به عمل آورد و همه ما می دانیم هیچ معلمی را نمی توانیم جز با موفقیت خود ارج نهیم
نمی دانم چرا هر بار که می خواهم سخنی از تو بگویم یا خطی برایت بنویسم، زبان و قلمم یارای من نیستند.
مگر می شود ؟
شاید تنها دلیلش این باشد که امروز اگر می نویسم، اگر می خوانم، اگر می فهمم و اگر زندگی را حس میکنم به خاطر عطر حضور توست .
تویی که چون شمع برای هر بار آموختن به من، می سوختی
آری شاید این جمله را هزار بار شنیده باشیم: معلم چون شمع می سوزد اما این که نمی شود، آخر شمع می سوزد و خاموش می شود، اما معلم می سوزد تا بسازد.
ای معلم عزیز ما همیشه نسیم عطش بوده ایم و تو زنگ باران و در سخن سهراب:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود، زنگ باران به صدا می آید...
و تو به ما آموختی باران را پس باید آموزگارانه بیاموزیم و کاش بدانیم آموزش کار بزرگی است به راستی که اگر نبودی ، نبودیم و به رسم همیشه در روزی مشخص از معلمانمان سپاسگذاری می کنیم.
روزی که روز معلم نامگذاری شده است.
پس به سهم خود به تمامی شما آموزگاران عزیز و گرامی درود میفرستیم و پیشاپیش روز معلم را به همه شما زحمتکشان عرصه دانش تبریک می گوییم.
صدای گام هایش را که می شنویم شوری در دلهایمان جان می گیرید.شوری مانند شوق آموختن
آری، گویی تمامی کلمات آموزنده اش، تمامی جوانه های یادگیری را در ذهنمان نورپاشی می کنند. و حضورش، تکیه گاهی می شود برایمان
تکیه گاهی برای آموختن هر آنچه نمی دانیم .
و او ...
و او که شمعش خوانده ایم، نور کوره راه های تاریک پر از علامت سؤال هایمان می شود.
تنها کافیست، دستمان را مشت کنیم، انگشت اشاره مان را بلند کنیم و با صدای رسا بگوییم : اجازه
و این عبارت کلید پرسش های بی پاسخ ما می شود از مقام والایش
او که بی دریغ تمامی دانشش را به پای گل های باغ علم و دانش اهداء کرده است.