خشم معلم ها
حتماً برای شما، مانند همه مردم پیش آمده که خشمگین شوید. خشم شما با تعداد دانش آموز زیاد در کلاس و مدیریت آن و تدریس. واقعاً برایتان مشکل ساز می شود و فشارهای جسمی و روانی بر شما وارد می کند. وقتی خشم، قسمت احساسی «پیام من» را تشکیل می دهد، در دانش آموز چه اتفاقی می افتد:
- به صورت سرزنش و تحقیرآمیز استنباط شود.
- این خشم به جای این که احساس درونی معلم را آشکار سازد، ظاهراً انگشت اتهام را به سوی دانش آموز نشانه می رود. « من از دست تو عصبانی هستم» یا «تو مرا عصبانی کردی».
حالا ببینیم این احساس خشم از کجا می آید. معلم ها باید بدانند که احساس خشم، یک احساس اولیه نیست بلکه احساس ثانوی می باشد و به دنبال یک احساس ابتدایی پدید می آید.
در این جا از تکنیکی به نام «پیکان رو به پایین» نام می بریم که با اجرای آن شما می توانید بفهمید که احساس اولیه چیست که به صورت خشم نشان داده می شود.
- ابتدا به حالت های بدنی خود توجه کنید. علائمی را در بدن خود مشاهده می کنید، تپش قلب، احساس فشار بر سینه، و غیره، مهم است که اولین علامت را تشخیص دهید. اولین علامت معمولاً تپش قلب می باشد.
- با شناسایی اولین علامت، بر روی یک برگه بنویسید چه چیزی شما را در آن لحظه ناراحت کرده است.
با ذکر مثالی مراحل را توضیح می دهم.
در نظر بگیرید دانش آموزی تکالیفش را معمولاً مرتب انجام نمی دهد و نقص تکلیف دارد. در این موقع، معلم ممکن است خشمگین شود و سر دانش آموز داد بکشد. بهترین حالت این است که معلم از خود بپرسد، چه چیز الان او را ناراحت کرده است؟
پاسخ معلم: از این ناراحتم که علی، اکثر اوقات تکالیفش ناقص است.
سۆال بعد: اینکه علی تکالیفش را ناقص انجام می دهد، چرا من را ناراحت می کند؟
پاسخ احتمالی بعدی: درس را یاد نمی گیرد.
سۆال بعدی: اگر علی درس را یاد نگیرد چرا من ناراحت می شوم؟
پاسخ: اگر علی درس را یاد نگیرد، مردود می شود.
سۆال: اگر علی مردود می ِشود، چرا من را ناراحت می کند؟
پاسخ های احتمالی: مدیر فکر می کند من معلم بی عرضه ای هستم.
یا
علی جذب بچه های خلاف کار می شود.
دوستان عزیز این سۆال و جواب را می توانید هم چنان ادامه دهید تا به لایه های زیرین خشم خود پی ببرید. در این هنگام متوجه می شوید که در زیر خشم، ممکن است یک احساس نگرانی، ناامیدی و غیره باشد.
در این هنگام راحت تر می توانید احساس خشم خود را مدیریت کنید زیرا می بینید که این احساس ناشی از احساسات دیگری است.
و از جنبه دیگر متوجه می شوید که نگاه شما کلاً چگونه است و در پی راهنمایی تخصصی از مشاوران زبده برمی آیید. این تکنیک را برای هر مسأله ای حتی خارج از مدرسه نیز می توانید استفاده کنید و اعماق زیرین احساسات و افکار خود را کشف کنید و به خودآگاهی برسید.
پیامدهای ارسال پیام های من
در مباحث پیشین، در مورد عوارض پیام های تو، صحبت کردیم. ولی گاهی سۆال می ِشود
«آیا پیام های من، خطری دارد یا نه؟»
بله، پیام های من نیز می تواند عوارض نامناسبی داشته باشد، که آنها را بررسی می کنیم:
- برملا کردن درون:
این خطر در بیش تر مردم، حداقل وقتی شروع به برخورد با «پیام های من» می کنند، محصوص است. «پیام های من» چون جملاتی هستند که از احساسات و نیازهای درونی پرده برمی دارد، این خطر را دارد که دیگران شما را دقیق تر بشناسند و به خصوصیات واقعی شما آگاه می شوند و این مسأله ممکن است، باعث طرد شما از طرف دیگران بشود. بنابراین کسی که به خود اعتماد زیادی ندارد، تمایل کم تری برای نشان دادن شخصیت اصلی خود دارد. ولی این همه ماجرا نیست زیرا از طرف دیگر، هرچه شما خود را کم تر نشان دهید، باعث به وجود آمدن رابطه سطحی، نقش بازی کردن و کمبود صمیمیت می ِشود.
- تغییر خود:
پیامد بعدی که فرستادن «پیام من» به وجود آورد، تغییر خود است که از بررسی وضعیت ها به دقت و بسیار بیش تر از گذشته اتفاق می افتد.
- سومین پیامد، مسئولیت است.
یکی از مشکل ترین نتایج «پیام های من» برای بیش تر مردم قبول مسئولیت برای خودشان است. زیرا که انتقال مسئولیت هر اشتباهی به گردن دیگری بسیار آسان تر است. ولی در عین حال این نتیجه می تواند منجر به رشد شخصیتی شما شود.
دستاوردهای مۆثر پیام های من
- دانش آموزان از این که متوجه می شوند معلم هایشان نیز احساسات دارند، تعجب می کنند.
- وقتی بچه ها متوجه تأثیر رفتارشان بر دیگران می شوند باعث به وجود آمدن هم دلی و تبدیل بی فکری آنها به مراقبت می شود.
- وقتی بچه ها می بینند هم سطح بزرگ ترها هستند، می توانند پاسخ دهنده و مسئول باشند.
- دانش آموزان در این وضعیت معلم خود را الگو قرار می دهند و ثمربخشی در روابط را می آموزند.
ناسازگاری در کلاس
در روابط انسانی، ناسازگاری اجتناب ناپذیر است و در رابطه معلم - شاگری نیز وجود دارد. مواردی پیش می ید که پیام های من، در تغییر رفتار ناپسند دانش موز یا محیط کلاس تأثیری ندارد. و روش هایی که تا به حال گفته ایم، مۆثر واقع نمی شود. اما این مسأله نیز ممکن است به دو دلیل باشد:
1- انگیزه دانش آموز برای انجام رفتار ناپسند آنقدری قوی است که نمی تواند یا نمی خواهد آن را تغییر دهد.
2- رابطه با معلم ن قدر ضعیف است که دانش موز کم ترین اهمیتی به کمک برای برورده شدن نیازهای او نمی دهد و بنابراین کشمکش بین معلم و شاگرد اتفاق می افتد.
برای بررسی تناقضات بین معلم و شاگرد، باید پاسخ سۆال های زیر را بدانیم:
- تناقض یا کشمکش چیست؟
- چه چیزی آن را تولید می کند؟
- معلمین معمولاً چگونه سعی می کنند آن را حل کنند؟
- در نتیجه روش هایی که اکثر معلمین برای حل آن اعمال می کنند جه بر سر معلمین و شاگردان می ید؟
ناسازگاری چیست؟
در الگوی روابط انسانی، ناسازگاری به معنای جنگ و برخوردهایی است که بین دو نفر (یا بیش تر) اتفاق می افتد، یعنی وقتی:
الف) رفتار یکی مانع دیگری در ارضاء نیازهایش می گردد.
ب) وقتی ارزش های طرفین با هم یکسان نیستند.
ما کشمکش هایی را بررسی می کنیم که در زمان بروز رفتار دانش آموزان به صورت محسوس و ملموس جلوی ارضای نیازهای معلم را می گیرد و دانش موزان نمی گذارند معلمین به نیازهای خود برسند و از حقوق خود لذت ببرند و کار خودشان را بکنند.
این کشمکش بسیار رایج است و نمی توان آن را انکار کرد. معلمینی که این باور را دارند که نباید بین معلم «خوب» و دانش آموز «خوب» کشمکش وجود داشته باشد.
این معلمین به سختی می موزند که کشمکش بخشی از مبادلات انسانی است که نه خوب و نه بد می باشد. هم چنین تحقیقات نشان می دهند که فراوانی کشمکش در یک رابطه، ربطی به سلامت یا رضایت میز بودن ن ندارد بلکه چیزی که مهم است:
الف) تعداد کشمکش های حل نشده
ب) روشی که برای حل کشمکش ها به کار می رود.
کشمکش ها نه فقط متعلق به معلم و نه فقط به دانش آ موز است زیرا لازمه کشمکش، نیازهای هر دو طرف است، بنابراین می توان گفت، هر دو صاحب مشکل هستند.
ناسازگاری، چه بر اثر عدم توافق جزیی باشد یا یک جنگ اساسی، علت همیشه یکی است:
یکی از طرفین یا هر دو آن ها می گویند: «کاری که تو می کنی (یا نمی کنی) زندگی و ارضاء نیازهایم را مشکل می سازد.»
راه حل معلمین برای رفع ناسازگاری ها
تقریباً بدون استثناء، معلمین حل کشمکش ها را به صورت برد و باخت می بینند و این مسأله در مرکز موضوع انضباط در مدرسه قرار دارد. معلمین احساس می کنند که یکی از دو روش را باید به کار گیرند یا سخت گیر باشند یا آسان گیر، آن ها رابطه معلم - شاگردی را به صورت یک جدال قدرت می بینند یعنی نوعی رقابت یا جنگ.
بنابراین با این نگاه، دانش آموزان هم معلمین خود را به صورت دشمنان طبیعی می بینند، که باید در مقابل آن ها بایستند و مقاومت کنند.
در این کشمکش ها، بیش تر معلمین سعی می کنند طوری رفتار کنند که برنده باشند یا حداقل نیازند و برخی از معلمین نیز که از داد و بیداد متنفرند، احساس می کنند باید تسلیم دانش آموزان بشوند.
در این جا، شیوه ای که معلم حتماً می خواهند برنده باشد را روش 1 می نامیم و شیوه ای را که معلم تسلیم می شود را روش 2 می نامیم. معمولاً یا از روش 1 استفاده می کنند یا روش 2 و یا این که بین دو روش نوسان دارند و هم چنین هیچ روش جایگزینی برای این دو روش نمی شناسند.
در واقع کم تر معلمی، نسبت به روشی که استفاده می کند، آگاهی دارد. در ادامه، توضیحات بیش تری در مورد هر یک از این دو روش ارائه می دهیم.
روش 1
تحقیقات بسیاری در مورد حل کشمکش به روش 1 انجام گرفته است که نتایج به کارگیری آن بدین قرار است:
1- در وضعیت هایی که لازمه آن انجام عملی فوری است، این روش می تواند سریع و کافی باشد، «زود آن چاقو تیز را زمین بگذار».
2- وقتی عده زیادی درگیر مسأله ای هستند، این روش ممکن است تنها روش قابل انتخاب باشد چون توافق با تک تک افراد مشکل است، «تا 15 دقیقه دیگر سالن را ترک کنید».
3- باعث ایجاد در بخش و اغلب خصومت نسبت به شخص برنده می شود.
4- اعلب بازنده انگیزه ای برای عمل به راه حل ندارد و بیش تر تظاهر به انجام آن می کند.
5- برنده اغلب باید به شدت روی انجام عمل تأکید کند و وقتی وی حضور نداشته باشد، بازنده ها کار نمی کنند.
6- این روش جلوی رشد خودمسئولی و خود جهت گیری را می گیرد . باعث به وجود آمدن وابستگی می گردد.
7- اغلب باعث سازش کاری و زبونی به دلیل ترس شده و جلوی رشد همکاری و احترام به خواسته های دیگران را می گیرد.
8- مانع خلاقیت - تحقیق - نوآوری رشد - خودنظمی - خودکنترلی می گردد.
9- باعث به وجود آمدن ثمربخشی کم، اخلاقیات ضعیف، رضایت از کار ضعیف و نسبت بالای مردودی، احساس گناه می شود.
روش 2
گاهی در حل کشمکش ها، افراد تسلیم می شوند و آن را به زبان می آورند و حالتی زبون به خود می گیرند.
براساس مطالعات، می توان موارد زیر را درباره روش 2 مطرح کرد:
1- می تواند سریع باشد، کافی است رفتار دانش آموز را به روی خود نیاورید و هیچ گونه موجی ایجاد نکنید و با تسلیم از شر کشمکش خلاص شوید.
2- معلمینی که اغلب تسلیم می شوند، نسبت به دانش آموزان در خود ایجاد بی میلی و حتی تنفر می کنند و این احساس در دراز مدت به عمل تدریس منتقل می شود.
3- در برنده خودخواهی، عدم همکاری و عدم رعایت حال دیگران را ایجاد می کنند.
4- با استفاده از این روش، دانش آموزان غیرقابل اداره، کنترل و پرتوقع می شود و کلاس دچار بی نظمی می گردد و نوجوانان از کلاس های بی نظم متنفرند.
5- این روش بیش تر از روش 1، ایجاد خلاقیت در دانش آموزان می کند اما برای معلم خیلی گران تمام می شود.
6- در دانش آموزان، در مورد این که معلم به خواسته اش نمی رسد، احساس گناه ایجاد می شود.
7- باعث می شود دانش آموزان احترام شان را نسبت به معلم از دست بدهند و از نظر آنها معلم به صورت شخصیتی ضعیف و نالایق جلوه کند.
نوسان بین روش 1 و روش 2
وقتی معلم در کاربرد بین روش 1 و 2 در نوسان است، چه اتفاقی می افتد و تأثیرات آن چیست؟
1- نوسان باعث گیجی دانش آموزان می شود . آن ها حدود عملکرد خود را نمی شناسند.
2- دانش آموز تحت فشار قرار می گیرد تا متوجه شود، امروز محدودیت ها تا کجا است.
3- حال معلم بسیار بدتر از دانش آموزان است زیرا معلمین زبون در مورد چنین «جوش آوردن هایی» دچار احساس حقارت خواهند شد.
اقتدار معلم
در این قسمت می خواهیم اقتدار را بررسی کنیم و ببینیم کلمه ای که اغلب استفاده می شود دارای چه مفهومی است. به طور کلی اقتدار در دو مفهوم کاملاً متفاوت به کار می روند که عبارتند از:
1- یک نوع از اقتدار بر اساس مهارت، دانش، تخصص و تجربه است (مثلاً او در رشته خودش قدرتی است) یا (او با قدرت حرف می زند) بر این اساس، از نظر بچه های کوچک ظاهراً تمام بزرگ سالان دارای این نوع اقتدار می باشند.
یعنی تمام آن ها عاقل، دارای اطلاعات نامحدود، دارای قدرت قضاوت عالی و دارای قدرت مرموزی در پیش بینی آینده می باشند. بنابراین معلمین باید مواظب باشند تا این اقتدار از مرزهای توانایی های آن ها تجاوز نکند.
2- نوع دیگر اقتدار، در قدرت معلم در دادن پاداش و تنبیه به وجود می آید. این اقتدار بر اساس زور است که در نتیجه (1) قدرت معلم در دادن چیزهای خاصی که مورد احتیاج دانش آموز است (پاداش ها) و (2) قدرت معلم در ایجاد ناراحتی و درد برای او به وجود می آیند.
قدرت پاداش دهی معلم از وابستگی دانش آموز ناشی می شود و بنابراین از نظر آن ها بزرگ سالان خیلی قدرتمند هستند به تدریج با بزرگ تر شدن بچه ها و کم تر شدن وابستگی شان، این قدرت کاهش می یابد.
بنابراین اقتدار معلم تا زمانی است که دانش آموز در وضعیت احتیاج و وابستگی است و هرچه بچه ها بزرگ تر می شوند این اقتدار کاهش می یابد به گونه ای که معلمین راهنمایی و دبیرستان شکایت می کنند که تشویق های آن ها، آن گونه که بر بچه های کوچک تر اثر می گذاشت، بر بزرگ ترها تأثیری ندارد.
هم چنین بچه ها که بزرگ تر می شوند، معلمین قدرت تنبیه را هم از دست می دهند. تکیه معلم بر تنبیه موجب رنجش و ناراحتی دانش آموز می شود.
تنبیه به طرق مختلف انجام می شود که برخی از آن ها عبارتند از: تنبیه روانی، تنبیه بدنی، پشت دست زدن، به پشت زدن، تنبیهات زبانی، جریمه دادن نمرات ردی، محرومیت از کلاس، خجالت دادن، ایستاده نگه داشتن در گوشه کلاس، گزارش به والدین و صدها روش دیگر، در این موقعیت ها، دانش آموز از ترس، توقعات معلم را انجام می دهد.
این تناقض وجود دارد که معلم ها در اصل از ترسیدن یا وابسته بودن دانش آموزان، خوشحال نیستند و خواهان دانش آموزانی با اعتماد به نفس، مستقل و خود نظم ده هستند ولی وقتی که دانش آموز نیز بدین گونه باشد، متوجه می شوند که به گونه ای باید رفتار او را مهار کنند و بنابراین روش های فوق را به کار می برند.
معمولاً معلمین بچه های بزرگ تر و در سن بلوغ احساس ناتوانی می کنند زیرا آن ها به راحتی به پاداش و تنبیه معلم تن نمی دهند.
نکته این جاست که آن ها مستقل تر شده اند و چون معلم زمانی که بچه ها کوچک تر بودند از تنبیه و پاداش استفاده نموده اند، دیگر این روش ها برای بچه های بزرگ تر کارساز نیست و معلمین نیز روش دیگری بلد نیستند و بچه ها نیز روش دیگری را نیاموخته اند.
واکنش به روش 1 (زور)
دانش آموزان در برابر زور، متوسل به مکانیسم های دفاعی مختلف می شوند که عبارتند از:
1- عصیان، مقاومت، مخالفت
2- تلافی کردن
3- دروغ گویی، آب زیرکاهی، پنهان کاری احساسات
4- مقصر دانستن دیگران، یاوه گویی
5- تقلب، رونویسی
6- ریاست مآبی، تهدید و آزار، فشار به اطرافیان
7- نیاز به بردن، تنفر از باختن
8- تشکیل گروه های مخالف، دسته بندی
9- تسلیم، اجابت، زیرسایه کسی کار کردن
10- تملق گویی
11- سازش کاری، تن به خطر ندادن، چیز تازه ای را امتحان نکردن
12- در خود فروروی، بیرون رفتن از جمع، خیال بافی، سیر قهقرایی
نتایج استفاده از روش 2
در روش 2، معلم نتیجه مطلوبی به دست نمی آورد و به نیازهایش نمی رسد. در این روش، معلمین هستند که از مکانیسم های دفاعی استفاده می کنند و درست همان واکنش های دفاعی را که نام بردیم، به کار می برند که بعضی از آن ها عبارتند از:
اگر می خواهید کارآگاه شوید، ریاضی بخوانید
1- تلافی کردن
2- امتحان کردن بدون اطلاع قبلی
3- پایین آوردن نمرات برای بداخلاقی یا اشتباهات کوچک در کار دانش آموز
4- طرح امتحانات سخت تر
5- هم دستی با معلمین دیگر برای کسب قدرت بیش تر یا پشتیبانی بیش تر از طرف مدرسه
6- عصیان
7- مراجعه مستقیم به مدیر یا مقامات بالاتر
8- گرفتار شدن به زخم معده یا دیگر بیماری های روان تنی
9- در خود فرو روی و عدم اختلاط با همکاران
10- به دست آوردن دل دانش آموزان
11- سعی در محبوب ترین معلم بودن
12- سر کیسه نمرات را شل کردن
13- انجام حداقل کار مورد انتظار برای گذراندن اوقات و دست به کار تازه ای نزدن
تأثیرات قدرت بر فرد برنده
به کار بردن زور یعنی روش 1، نه تنها بر شخصی که زور بر او اعمال می شود دارای تأثیراتی است، همان گونه که گفتیم بلکه بر شخصی که این روش را نیز به کار می برد، دارای تأثیرات ناخوشایند است که زیر، تأثیر کاربرد زور را در معلمی با دانش آموزی که به کار می برد، بیان می کنیم.
تأثیر زور بر معلمی که از آن استفاده می کند:
1- قدرت (زور) معلم به دانش آموزان قدرت مخالفت با خود را می دهد.
2- کاربرد قدرت از نفوذ معلم می کاهد.
3- معلم خود را از رابطه گرم، خوش آیند و دوستانه با دانش آموزان محروم می کند.
4- کاربرد زور برای افراد کوچک تر و بی پناه تر، به وجود آورنده احساس گناه است.
درس خواندن
تأثیر زور بر دانش آموزی که آن را به کار می برد:
1- بچه ها را به صورت افرادی غیرقابل تحمل، گستاخ و بدزبان درمی آیند.
2- دانش آموز کنترل درونی خود را از دست می دهد و خودمدار و غیرقابل تربیت می شود.
3- زور به وجود آورنده رنجش است و تمام معلمین و هم کلاس ها از آن ها می رنجند.
دلایل مشروعیت بخشیدن به زور
با وجود عوارض خواسته یا ناخواسته استفاده از زور توسط معلمین، چرا این روش در سالیان سال جا افتاده و کاربرد دارد. شاید علت آن را بتوان در دلایلی جستجو کرد که به زور شکل عقلانی می دهند:
1- معلمین و سایرین بهانه اشان این است که عقل آن ها بر اساس سن و تجربه بیش تر از زیردستانشان است و می خواهند بر این اساس با استفاده از قدرت آن را اعمال کنند.
2- این عقیده که باید برای رفتار دانش آموز حدودی تعیین کرد.
3- باور به این که «مسئولیت انتقال فرهنگ» به عهده معلم است.
4- استفاده از زور برای بچه های خاصی لازم است.
5- استفاده از روش نظم دهی ولی به صورت عادلانه
همان طور که در این مقاله دیدیم، استفاده از روش 1 (زور) یا روش 2 (تسلیم) دارای مشکلات زیادی است. ولی از طرفی نیز برای حل کشمکش ها باید از راهی استفاده کرد. اما آن راه حل چیست؟ ان شاءالله در مقاله بعدی در مورد روش بدون باخت حل کشمکش ها صحبت خواهیم کرد.