انسان درجه یک
خانواده ها باید پیوسته فرزندان خود را از سه سالگی زیر نظر داشته باشند و رشد آن ها را در زمینه های جسمانی، عاطفی، اجتماعی، شناختی و اخلاقی زیر ذره بین برده تا پی ببرند که فرزند آن ها با معیار های رشد در زمینه های یاد شده، عادی، جلوتر یا عقب تر است. توجه دوباره به این مسأله بسیار بسیار ضروری است که، هیچ مسئولیتی سنگین تر و حساس تر و پراهمیت تر از مسئولیت پدر و مادری نیست.
به طوری که اگر هر کس از مسئولیت پدرانه و مادرانه خود باخبر بوده و به آن بپردازد، نه تنها مشکلات در سطح فردی بلکه در سطح کلان اجتماعی و جهانی نیز کاهش خواهد یافت. باور و پذیرش این موضوع هر کسی را بایستی وادار به پذیرش این مطلب کند که، کارآیی امروز هر یک از ما، آینده فرزندانمان را می سازد و آینده فرزندان نیز، خوشبختی و بدبختی خود ما را. پس، از هر سو که به مسأله نگاه کنیم بایسته است که برای خوشبختی آن ها بکوشیم. فراموش نکنیم فرزندان ما یکی از خوشبختان و یا خدای ناکرده یکی از بدبختان بالقوه آینده اند ولی بالفعل شدن آن بستگی به کارآیی امروز ما دارد.
برای توجه به مسأله، نماد های پیگیری رشد، ایجاب می کند هر کس که دارای فرزندی است، در آغاز بایستی که شناخت و باوری درست و واقع بینانه از فرزند خود داشته باشد. روان شناسان بر این گمان اند که، پدر و مادرها کمتر از دیگران فرزندان خود را می شناسند. زیرا کشش های عاطفی و احساسی آنها، تاثیر منفی در شناخت و درک درست و واقعی آنها دارد. زیرا که به طور طبیعی، هر گاه ما انسان ها از کسی خیلی خوشمان بیاید، کمتر ایرادها و کاستی های او را می بینیم یا از آنها آگاهی می یابیم. و همین طور است که هر گاه ما از کسی بدمان بیاید از خوبی ها و جنبه های مثبت او بی خبر می مانیم. و این شیوه برخورد، مشکلات زیادی را برای فرزندان ما، در آینده پدید خواهد آورد. پس، بهترین شیوه نگاه و برخورد با هر کس، این است که پیشاپیش بدانیم و بپذیریم که، هر کس دارای خوبی ها و ایرادهایی است. ما هم دارای ایرادهای روانی و رفتاری هستیم که برگرفته از باورهای نادرست، عادت های نادرست، پیش داوری ها و خطاهای شناختی است. و اینها افزون بر ایرادهای بی شمار تربیتی مان است.
پس بیاییم در آغاز، فرزند خود را به عنوان یک انسان که هم دارای جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی است بشناسیم و آنگاه بکوشیم تا جنبه های مثبت رفتاری و شخصیتی او را افزایش داده و جنبه های منفی اش را کاهش دهیم.
پراهمیت ترین کاری که برای شناخت موقعیت رشدی فرزند شما لازم است، این است که، گذشته از آن که هر گونه دگرگونی مثبت و منفی او را زیر نظر خواهید داشت، پیوسته حدود ده پانزده نفر از بچه های هم سن، هم جنس و هم طبقه و هم نژاد فرزند خودتان را زیر نظر داشته باشید و میانگین انواع رشد آن ها را ملاک بررسی و مقایسه قرار دهید.
1- رشد جسمانی:
تشخیص این زمینه از رشد، کاری آسان تر از دیگر زمینه هاست.همیشه به یاد داشته باشید که چهره، تناسب اندام، قد و وزن در بیشتر مواقع، نخستین ملاک پذیرش اجتماعی و دریافت امتیاز است و در بالا بردن اعتماد به نفس فرد تاثیر دارد. چنان چه باور روان شناسان بر این است که معمولاً پسرها قد خود را کمی بیشتر و دخترها وزن خود را کمی کمتر گزارش می کنند. بنابراین با مورد مقایسه قرار دادن گروهی از بچه های هم سن و هم جنس و هم طبقه و هم نژاد، با فرزندتان پی خواهید برد و در خواهید یافت که او بالاتر از میانگین یا در حد میانگین و یا زیر میانگین است.
گذشته از پذیرش نقش مهم ژن ها در زمینه های گوناگون رشد جسمانی، امروزه توجه به رژیم غذایی مناسب، ورزش، کنترل هورمون ها و دیگر کارهای پزشکی به ویژه تا زیر سن بلوغ می تواند در دست یابی به شرایط بهتر جسمانی یاری رسان باشند.
2- رشد اجتماعی:
به طور کلی پیشنهاد می شود برای شناخت موقعیت دقیق تر رشد فرزندتان، یعنی پیگیری الگوی رشد، هر سال به بهانه جشن سالگرد تولد فرزندتان در خانه یک میهمانی برگزار کنید و بکوشید تا پیش از آغاز ساعت میهمانی، پیش بینی پذیرایی و اموری از این دست را کرده باشید؛ تا در میان برنامه، فرصت برای ارزیابی کودکان میهمان و دست یابی به ملاک تشخیص میانگین رشد از میان نرود.
یادآور می شود که میهمانان بایستی دست کم ده نفر از کودکان هم سن، هم جنس، هم طبقه و هم نژاد فرزند شما باشند؛ که بهتر است هر سال این گروه ثابت نمانند.
هم چنان که گفته شد در بخش نخست، قد و قواره و هیکل فرزند خود را با میانگین آن ها مقایسه کنید و نتیجه رشد جسمانی فرزندتان را برای خودتان روشن سازید. پس از آن با توجه به شیوه سلام و احوال پرسی، روش تبریک گویی، ارایه کادو، دست دادن و روبوسی کردن آنان و ... در مجموع ارتباطات گفتاری و رفتاری آنان را ارزیابی کنید و آن گاه برای ارزیابی مهارت های اجتماعی آن ها به تعارف کردنشان، توان مطرح ساختن درخواست آن ها، برای نمونه برای استفاده از تلفن یا درخواست یک نوشیدنی و یا پرسش های آن ها در زمینه های گوناگون توجه کنید. افزون بر آن پیشنهاد می شود، دقت بیشتری کرده تا پی ببرید که اگر از آن ها پرسش می کنید، حتی احوال پرسی، آیا پاسخ آن ها بله، نه و مرسی است یا با جمله سازی به پرسش شما پاسخ می دهند و همین طور دقت کنید که آن ها در جمله سازی از چه میزان واژگان متفاوت و سطح بالا استفاده می کنند. آنگاه معدل این توانمندی ها را با توانمندی فرزند خود مقایسه کنید تا بدون سوگیری عاطفی دریابید که فرزند شما همسان و هم سطح یا پیشتر از سطح بچه های هم تیپ خود هست و یا از آن ها عقب تر است؟
آن چه در رشد اجتماعی بسیار مهم است، این است که دریابید فرزند شما دست کم به اندازه همسالان خود از استقلال اجتماعی، مهارت های اجتماعی و توان برقراری ارتباطات اجتماعی برخوردار است. که میزان این نیرومندی ها بخشی از توانایی های مهم روانی اجتماعی هر کس را تشکیل می دهد که از آن با نشانه " SQ" یاد می شود که منظور "social quotient" است. گفتنی است که در گذشته بیشتر روان شناسان به عامل "بهره هوشی" (که با نشانه "IQ" یعنی intelligence quotient) مشخص می شود بیشترین بها را می دادند. در صورتی که امروزه گذشته از آن برای "SQ" یعنی: توان آمیزش و پیوند اجتماعی و "EQ" یعنی "emotional quotient" به معنی "هوش هیجانی" یعنی وضعیت عاطفی و هیجانی فرد نیز بسیار اهمیت قائل اند. در زمینه رشد اجتماعی بایستی به سه شیوه برخورد اجتماعی "با" "بر" "بی" نیز توجه کنید؛ یعنی برایتان روشن شود که فرزندتان می پسندد که "با" دیگران باشد یا "بر" دیگران سلطه داشته باشد یا بدون دیگران، یعنی "بی" دیگران بودن را پذیرا است. که انسان های با روان سالم از لحاظ اجتماعی "با" دیگران اند و از لحاظ روانی در وضعیت "تو خوبی" "من خوبم" به سر می برند.
3- رشد عاطفی:
بخش دیگری از رشد، که بایستی مورد توجه قرار گیرد، وضعیت عاطفی فرزند شماست که بایستی چگونگی آن را با همسالان خود او مقایسه کرد. در این جا توجه به دو مطلب خیلی اهمیت دارد، تا روشن شود که فرزند شما از لحاظ عاطفی از خانواده خود گسسته است یا بسیار وابسته است که بروز هر کدام از آن ها زیانبار و بیمارگونه است. کودکان گسسته، آن هایی هستند که معمولاً از خانه و خانواده خود گریزان بوده و برای بازگشت به خانه خود واکنش منفی نشان می دهند. برای نمونه کودکانی هستند که، هر گاه به خانه دوستان خود می روند از مادر دوست خود به اصرار می خواهند تا به مادرشان تلفن کنند و اجازه آنان را برای بیشتر ماندن در خانه دوست که پیوسته برای افزایش آن نیز چانه می زنند، دریافت کنند. و در برابر کودکانی را دیده ایم که به محض آن که از خانواده به ویژه مادر دور می شوند، فوراً مضطرب شده با گریه از مادر و پدر خود می خواهند به دنبال آن ها بیایند و آن ها را به خانه برگردانند. افزون بر آن کسانی که مردم آن ها را بچه ننه، یا افراد بی عاطفه و یا بی رحم ارزیابی می کنند، کسانی هستند که در پروسه رشد عاطفی و یا رشد اخلاقی با مشکل روبه رو بوده اند. و رشد عاطفی سالم، استقلال عاطفی و توانمندی در ارتباطات عاطفی سالم در آن ها پدید نیامده است.
4- رشد شناختی و آگاهی:
در آغاز پیشنهاد می شود که، پدر و مادرها پیوسته با فرزندان خود پرسش و پاسخ داشته باشند و با آن ها گفت و گو کنند و به زبانی متناسب با سن فرزندان خود، آگاهی های گوناگون را در زمینه های متفاوت به آن ها انتقال دهند. آن گاه بکوشند و از هر فرصت که پیش می آید برای افزایش دانش، آگاهی و شناخت آن ها سود ببرند و در موقعیت هایی که پرسش هایی را از فرزند خود کرده اند و ایشان از پاسخ گویی به آن پرسش ها ناتوانی نشان داده اند، از گروه همسالان یاد شده بپرسند، تا دریابند که آیا میانگین آن گروه توانایی پاسخ گویی به این گونه پرسش ها را دارد یا نه؟ تا با اطمینان بیشتری در مورد رشد شناختی فرزند خود داوری کنند.
5- رشد اخلاقی:
در هر جامعه و هر خانواده، ارزش هایی به فرد از راه باید و نبایدهای پدر و مادر انتقال می یابد. بنابراین همه افراد به نسبت آموزش و کوششی که برای تربیت آن ها صورت گرفته و همین طور به نسبت الگوهای مراعات کننده ارزش ها و اخلاقیات در پیرامونشان افرادی می شوند، با پای بندی بالا، متوسط و پایین نسبت به اخلاق و اصول روابط اجتماعی و ارزش های بینابین فردی. برای نمونه تعریف پاره ای از جوک ها و به کارگیری برخی از واژه ها و یا زیر پا گذاشتن حرمت ها و حریم های دیگران از آن گروه اند.
توجه به این الگوهای رشد و پرداختن به آنچه پیشتر گفته شد می تواند امکان دست یابی به "انسان درجه یک" را برای فرزند ما فراهم سازد. هر چند پیش نیاز این هدف دارا بودن پدر، مادر و خانواده درجه یک است.