در حال بارگذاری ...

نقش تسهیل گری مدیر در زمینه ی گسترش نوآوری در مدرسه

مدیریت، فرایند عقلانی و پیچیده ای است که علاوه بر دانش، نیازمند خردمندی و شرافت است. این صفات زمانی بیشتر بروز می کند که او در نقش یک تسهیل گر نوآوری ظاهر شود. مدیر در مقام تسهیل گر نوآوری یا ایفاگر نقش تسهیل گر برای توسعه نوآوری در مدرسه می تواند در شش محور زیر عمل کند:

1. رسم چشم انداز مدرسه و اشاعه و ترویج آن در اندیشه ی همه ی اعضا

 مدیران و رهبران آموزشی برای زیستن در یک سازمان و مدرسه ی نوشونده و یادگیرنده، باید راه های عادت شده و انگاره های کهنه را بشکنند و درباره ی یک فرآیند همیشگی و مستمر خودپژوهی و اجرای آن و نیز قضاوت درباره ی آموزش و پرورش به مثابه فرآیندی برای همه ی عمر بکوشند. نوشدن مستلزم همکاری و تعامل است و رهبران باید مهارت تعیین یک مأموریت مشترک و چشم انداز را بیاموزند و قدرت پرداختن به عوامل تغییر، اشتراک مساعی، اندیشه ی جامع و همه گیر درباره ی همه ی اجزای سازنده و درک و ساخت پیوندهای عینی بین نظریه و عمل را داشته باشند.

رسم چشم انداز مدرسه و همه را از آن آگاه کردن، به گونه ای که همه ی اعضای مدرسه (معلمان، مربیان، دانش آموزان و والدین) خود را در مسیر آن ببینند، در افزایش انگیزه و ترسیم آینده و تلاش برای پدید آوری ایده های نو تأثیر فراوانی دارد.

 

2. تأکید بر فرصت شناسی و شکار فرصت ها در کنار حل مسئله

 حل مسئله و درگیر کردن ذهن افراد با مسائل گوناگون درون و برون سازمانی، آنان را فعال می کند و توان مشاهده و دقت را افزایش می دهد. اما تأکید بر حل مسئله همه ی کار نیست و بهتر است شکار فرصت ها را در بروز نوآوری اصل قرار دهیم. مدیران وقت خود را بیش تر به "حل مسئله" اختصاص می دهند؛ در حالی که یافتن مسائل و کشف فرصت ها و بهره گیری از آن ها اهمیت خاصی دارد.

دراکر عقیده دارد کشف فرصت ها ، رمز اصلی موفقیت مدیران وسازمان ها است؛ زیرا در بهره گیری از فرصت ها، نتایج سودمندی حاصل می شود. در حالی که با حل مسئله، فقط وضعیت به حالت عادی بر می گردد." در حقیقت، بهره گیری از فرصت ها متضمن متمرکز کردن منابع و تلاش ها برای انجام دادن کارهای مقتضی است.

 

3. تأکید بر راهبردهای نو آورانه

فرصت شناسی و شکار فرصت ها با تأکید بر راهبردهای نوآورانه، به معنی تغییر راهبرد فعالیت های مدرسه (سازمان) به منظور ایجاد ارزش های جدید برای معلمان، دانش آموزان و والدین است. راهبردهای نوآورانه فرصت های جدیدی را در حوزه ی تعلیم و تربیت آینده پیش بینی می کند. با اتخاذ این راهبرد نوآورانه، می توان برای کارکنان مدرسه ارزش جدیدی قایل شد. اگر نوآوری کنیم و نوآوری های ما با راهبردهای نوآورانه همراه نباشد، ذوق و سلیقه ی آیندگان را برآورده نمی کند و دیر یا زود، شکست خواهیم خورد.

راهبرد نوآوری فراتر از نوآوری در محصولات و تولیدات است. اکنون تأکید نوآوری بیش تر بر تولید، یعنی فناوری جدید است که کالایی جدید را برای فروش تولید می کند. اما علاوه بر نوآوری در تولیدات، توان سازمان برای رقابت، محتاج سیاست های دیگری از جمله در انتخاب، اشاعه و ترویج و کاربرد است. نوآوری فرآیندی است که طی آن تفکر نو بر تمام مدل های کاری سازمان حکومت کند، نه آن که تمام نیروها صرف محصولات و اختراعات شود. با آن که راهبرد نوآوری عامل موفقیت (یا بقا) در دنیای متحول امروز است، این راهبرد در سازمان ها یا بازارهایی که ثبات بیش تری دارند، عامل برتری نیز هست.

به طور خلاصه راهبرد نوآوری یعنی:

- تغییر سیاست سازمان به منظور ایجاد ارزشی جدید برای مشتریان و گیرندگان خدمات و خود سازمان یا شرکت.

- راهبرد نوآوری فرآیند به کارگیریتفکر خلاقانه و نوآورانه در سراسر مدل کاری سازمان است نه آن که این راهبرد تنها متوجه محصولات و اختراعات شود.

- راهبرد نوآوری فرآیند تغییر دادن "قوانین بازی" است تا محصولات، توانایی ها و شهرت سازمان در دنیای رقابت منافعی به دست آورد.

- راهبرد نوآوری ضامن موفقت یا بقای سازمان پویاست.

- راهبرد نوآروی چشم اندازهای رشد و توسعه ی جدید را ایجاد می کند.

راهبرد نوآوری ونقش آن در پیش بینی آینده، مسئولیت اصلی مدیر است. یافتن راه های جدید برای توزیع ارزش مشتریان باعث ایجاد عرضه های جدید و فرصت های زیادی خواهد شد و بالاترین سود و منافع سازمان نیز به حساب خواهد آمد. باید هم در بخش نوآوری و هم در بخش راهبرد نوآوری، سرمایه گذاری کرد. سرمایه گذاری در بخش راهبرد نوآوری سبب می شود راه های دست یابی به آینده کشف شود. اما سرمایه گذاری در هر دو بخش، تأثیر بیش تری دارد.

 

4. توجه به اشتراک مساعی و مفاهمه ی اندیشه ها به جای تفویض اختیار

حسن نظارت مدیر بر انجام دادن وظایف کارکنان، به ویژه معاونان و ناظمان مدرسه، بخش زیادی از خلأ تفویض اختیار را رفع می کند. اصولاً در وضعیت امروز مدارس،مدیر نیاز چندانی به تفویض اختیار به زیر دستان ندارد؛ اما این اقدام بخشی از کار او را سبک می کند و سبب می شود فرصت بیش تری برای کیفیت بخشی ذخیره کند.

آن چه بیش از تفویض اختیار اهمیت دارد و باید مورد توجه قرار گیرد، تفویض اندیشه ها و ایجاد مفاهمه با کارکنان مدرسه و به ویژه معلمان و معاونان است. این نیز در صورتی میسر خواهد شد که مدیر مدرسه، هدف مند و با برنامه ریزی راهبردی کارهای مدرسه را تعقیب کند.

برخی مشکلات و سوء تفاهم هایی که در مواجهه ی معاونان مدرسه با دانش آموزان، والدین و حتی معلمان به وجود می آید، ناشی از نبود بسیاری از تصمیمات و نیز توجیه نبودن معاونان در زمینه ی برنامه هایی است که در حوزه ی کاری آنان وجود دارد. به این سبب، جلسات مشترک و هم فکری معاونان با مدیر مدرسه و بالعکس، این خلأ را کم می کند و باعث می شود به تدریج، سوء تفاهم جای خود را به تشریک مساعی و هم دلی و هم فکری بدهد. آن چه اکنون در مدارس ما برای گسترش نوآوری و ایجاد زمینه برای آن نیاز است، هم فکری و هم دلی است، نه کمبود یا نداشتن اختیار از سوی معاونان یا معلمان. مدیر باید بکوشد این فاصله را با برقراری ارتباط مؤثر رفع کند.

نکته ی کلیدی دیگر، اقدام به مشاوره و راهنمایی به جای بازرسی و کنترل است که هم در ایجاد و گسترش نوآوری نقش بسزایی دارد و هم تصور نداشتن اختیار را نزد معاونان و معلمان کاهش می دهد.

 

5. اشاعه و ترویج یادگیری مادام العمر

 در عصر دانش و اطلاعات، شیوه ی مناسب تر برای مدیر، بنانهادن یک سازمان یادگیرنده است. سازمان های یادگیرنده همواره در حال گسترش ظرفیت خود برای دست یابی به نتایجی هستند که واقعاً به آن نیاز دارند. در مدارس یادگیرنده، الگوهای نو وگسترش دهنده ی اندیشه پرورش می یابد. الهام های جمعی به شکل آزاد شکل می گیرند و افراد همواره روش با هم یادگرفتن را می آموزند. مدرسه به مثابه اجتماع فراگیرندگان، جایی است که همه ی شرکت کنندگان در آن، یعنی معلمان، دانش آموزان و والدین در امر یادگیری و تدریس درگیرند و بهترین جا و بهترین موقعیت برای یادگیری مداوم است. تنها سازمان ها و افرادی که همیشه در معرض یادگیری اند و شعار از هم یادگرفتن را سرلوحه ی کار خود قرار می دهند، نوآورند و از نوآوری حمایت می کنند. نوآوری محصول محیط های پویا و یادگیرنده است و ایستایی را بر نمی تابد. مدارس یادگیرنده اشاعه و ترویج یادگیری مادام العمر را در چشم انداز خود دارند و در چنین فضای سازمانی است که نوآوری توسعه می یابد و نوآوران رضایت خاطر دارند.

 

6. تأکید بر فرآیند (فرآنید مداری) به جای ورودی (درون دادمداری)

استفاده درست از امکانات و منابع، مستلزم شناخت فرآیندهای مدرسه و اصلاح، به پویی مستمر و به سازی فرآیندهاست. مدیران آموزش و پرورش و از جمله مدیران مدارس، به رغم تجارب زیادی که دارند، بیش تر درون دادمدارند؛ یعنی ریشه ی بسیاری از مشکلات یا راه حل ها را در ورودی های نظام مدرسه می جویند. آناان بر این باورند که تنها با افزایش منابع و تزریق انرژی و به اصطلاح تقویت کردن ورودی ها، میتوان همه ی مشکلات را رفع کرد. غافل از آن که بدون پرداختن به فرآیندهایی که نیاز به بازنگری و ارتقا دارند و بدون اصلاح، بهبود و به سازی آن ها نمی توان بر بخش کوچکی از این مشکلات هم فایق آمد. زیرا تمرکز به ورودی ها و بی توجهی به فرآیندها، همواره بر میزان و نوع مشکلات می افزاید. بنابراین، باید جهت ها را تغییر داد و فرآیندها را به سازی کرد و از نگاه مدیریت درون دادمدار، به روی کرد فرآیند مدار و نتیجه گرا (هدف گرا) معطوف شد.

مفهوم مدیریت فرآیند مدار، بهبود مستمر کیفیت، کسب اطمینان و رضایت دانش آموزان از طریق بهبود فرآیند است.

 

مدیریت فرآیند یعنی این که بدانیم و باور کنیم که نتیجه از فرآیند حاصل می شود. سپس برای کسب نتیجه ی مطلوب، فرآیند مناسب را ایجاد کنیم. در فرآیند آموزش و پرورش، به هیچ عنوان نمی توان منتظر ماند تا نتایج به دست آید و سپس محصول معیوب را جدا کرد یا کنار گذاشت. بنابراین، پس از تکرار خطا، اقدام به اصلاح امور بسیار دیر است و آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، «اصلاح مستمر جریان آموزش  پرورش»در مدارس است. این جاست که مدیریت فرآیند مدار، که به تضمین و اطمینان کیفیت در همه ی مراحل فرآیند وفادار و متعهد است و می داند عمل به آن زمینه ساز نوآوری در همه ی ابعاد و همه ی مؤلفه های تأثیر گذار در تعلیم و تربیت مدرسه است، اهمیت خود را باز می یابد.

 

سخن پایانی

گسترش نوآوری مرهون نگرش باز و شوق تغییر مدیر و ایجاد تسهیلات و تمهیدات سازمانی، روشی و فرآیندی در مدرسه است. تجارب خبرگان و مطالعات مرتبط در حوزه ی نوآوری ها و سهم مدیر در گسترش آن نشان می دهد که رسم چشم انداز و تأمین و تعمیق آن در اندیشه ی کارکنان و بهره گیری از راه کارهای نوآورانه و وجود مفاهمه و هم فکری در مدرسه و نیز تأکید بر فرآیندها و بازآرایی و اصلاح آن، فضای مدرسه را به فضایی یادگیرنده تبدیل و آن را از رکود و یکنواختی خارج می کند و اسباب گسترش نوآوری را فراهم می آورد. بدیهی است در این آستانه، جایگاه و نقش مدیر در مقام یک تسهیل گر، بیش از پیش نمایان می گردد.

 




مطالب مرتبط

چگونه یک مدرسه به برند ملی و بین‌المللی تبدیل می‌شود؟

چگونه یک مدرسه به برند ملی و بین‌المللی تبدیل می‌شود؟

تهران (پانا) - کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه مدرسه تاثیرگذارترین و بانفوذترین نهاد جامعه است، گفت باید به مدیر و عوامل مدرسه اجازه داد تا متناسب با پتانسیل و امکانات و شرایط و موقعیت مدرسه و قوانین و مقررات آموزشی و تربیتی، نقش‌آفرینی کنند.

|

محور تحول در آموزش و پرورش، مدرسه است

محور تحول در آموزش و پرورش، مدرسه است

عدالت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پرتوی تعلیم و تربیت شکل می‌گیرد/ نقش مدیران در شکل‌گیری شخصیت دانش‌آموز و تعلیم و تریت، بی‌بدیل است/ شرط انجام یک مدیریت موفق، هدف‌دار بودن و کنترل فرآیندهاست

|

نظرات کاربران