در حال بارگذاری ...
    
  • مدیر و تصمیم های اقتصادی در مدرسه

    هدف اصلی از این نوشته، معرفی چگونگی فرآیند تصمیم گیری برای رفع مشکلات و تشریح نیازها، تمایلات و خواسته های اقتصادی مؤثر بر تصمیم گیری های مدرسه یا سازمان است.

    در فرآیند تصمیم گیری، تصمیم های خرید در مدیریت امور مالی،نقش مهمی ایفا می کند. هر تصمیم برای خرید کالا، نوعی مبادله است. هنگامی که چیزی می خریم، این فرصت را که از پولمان استفاده ی دیگری بکنیم، مثلاً آن را پس انداز کنیم یا چیز دیگری بخریم، از دست می دهیم.

    برای این که تصمیمات خوبی برای خرید بگیریم، باید با فرآیندی منطقی و گام به گام، که ما را از طریق تعیین نیازها و ارزش یابی گزینه های جای گزین، قبل از اتخاذ تصمیم نهایی به پیش می برد، پولمان را صرف راه هایی کنیم که بیشترین بهره را می رسانند.

     

    گام اول: تعریف مسئله

    اولین گام در فرآیند تصمیم گیری، تعیین مسئله ای است که قرار است حل شود. زمانی که مسئله را پیدا کردیم، می توانیم به شیوه ای که با وضعیت مالی ما تناسب دارد، به دنبال راه حل بگردیم.

    تعیین مسئله به این راحتی ها هم که به نظر می رسد، نیست. برای مثال، فرض کنید که برای انجام دادن وظایف، به یک رایانه نیاز داریم. ولی این رایانه قرار است چه نیازهایی را برطرف کند؟ آیا می خواهیم که هم در منزل و هم در مدرسه از آن استفاده کنیم؟ آیا برای انجام دادن تکالیفمان به یک درایور دی وی دی نیاز داریم یا تمایل به داشتن این قطعه، تنها در صورت توانایی خرید آن است؟

    برای تعیین دقیق مسئله ای که قرار است حل شود، باید کاربردهای خاصی را که قرار است این وسیله در زمان حال و آینده ی قابل پیش بینی انجام دهد، مشخص کنیم. ضمناً باید بین خواسته ها (تمایلات) و نیازها تفاوت قایل شویم. از آن جا که منابع ما محدودند، مجبوریم برای تأمین نیازها، برخی تمایلات را نادیده بگیریم.

     

    گام دوم: کسب اطلاعات دقیق مسئله

    بعد از مشخص شدن مسئله، باید برای راه حل های احتمالی، اطلاعات جمع آوری و تمام گزینه های جای گزین و قیمت ها را فهرست کنیم. برای مثال خرید رایانه، گزینه های احتمالی چنین خواهد بود:

    - استفاده از رایانه در مدرسه (دانشگاه) یا در یک کتاب خانه ی عمومی؛

    - اجاره ی رایانه در یک مرکز تکثیر یا فروشگاه لوازم الکترونیک؛

    - خرید یک رایانه و چاپگر جدید؛

    - خرید یک رایانه و چاپگر دست دوم.

    برای گرفتن یک تصمیم عاقلانه، باید بدانیم که چه کالاها و خدماتی متناسب با نیازهای ما در دسترس هستند و هزینه ی خرید یا استفاده از هر کدام چه قدر است؟ برای مثال، مرکز ارائه خدمات رایانه ای منطقه در چه فاصله ای از مدرسه واقع شده است و هزینه ی استفاده از آن و زمان صرف شده به چه میزان است. بیش تر کتاب خانه ها رایانه هایی برای استفاده ی دانش آموزان و معلمان دارند و این دستگاه ها برای کارهای تحقیقاتی امکان دست رسی به اینترنت را ارائه می دهند. یا این که می توانیم به یک مرکز مجهز تکثیر یا فروشگاه های کالاهای الکترونیک، که برای استفاده از رایانه هزینه دریافت می کنند، برویم. معمولاً هزینه ی استفاده به صورت ساعتی به اضافه ی هزینه ی صفحات پرینت گرفته شده است.

    برای خرید احتمالی یک رایانه ی نو یا کارکرده، ابتدا باید مشخصات مورد نظر را فهرست و سپس برای خرید مقایسه ای، به فروشگاه های رایانه، فروشگاه های زنجیره ای و حراجی های گوناگون مراجعه کنیم. آگهی های روزنامه و اینترنت هم منابع خوبی برای خرید رایانه و چاپگر دست دوم هستند.

    از اطلاعات جمع آوری شده در مورد گزینه های کالاها و خدمات، یادداشتی تهیه می کنیم. با این کار، می توانیم انتخاب های جایگزین و قیمت ها را مشخص تر کنیم.

     

    گام سوم: مقایسه ی گزینه ها

    منابع ما، زمان و سرمایه، محدودند. هر انتخابی برای خریدن چیزی، نوعی مبادله است. خرید یک چیز یعنی از دست دادن موقعیت برای خریدن چیزی دیگر با همان پول یا پس انداز آن برای خریدهای آتی. هرگاه دست به انتخاب می زنیم، ارزش بهترین جای گزین بعدی، هزینه های آن انتخاب است.

    هنگام مقایسه ی هزینه های نهایی، زمان و راحتی را هم درکنار هزینه های نقدی مورد نظر بگیریم. در برخی موارد، مادامی که هزینه ها منطقی برآورد می شوند، ممکن است راحتی مهم تر از هزینه ی نقدی باشد. برای مثال رایانه، ممکن است به این نتیجه برسیم که راحتی داشتن یک رایانه شخصی، ارزش هزینه کردن پول های اضافی را دارد. همچنین ممکن است به این نتیجه برسیم که گرچه هزینه ی خرید یک رایانه ی نو بیش تر است، ترجیح می دهیم که از تریدهای ناشی از احتمال تعمیر یک رایانه ی کارکرده، اجتناب کنیم. خرید رایانه ها و چاپگرها دست دوم، ریسک پذیر است؛ زیرا ممکن است صاحبان قبلی به درستی از آن ها مراقبت نکرده باشند.

     

    گام چهارم: تصمیم گیری

    اگر گام های ترسیم شده ی پیش را دنبال کرده باشیم، تصمیمی که می گیریم، بر بررسی دقیق مشکل از طریق اطلاعات گردآوری شده و بررسی آن اطلاعات مبتنی خواهد بود. یک تصمیم خردمندانه در هر مقطعی، تصمیمی است که بیش ترین مطابقت را با نیازهای ما دارد، در محدوده ی بودجه ی ماست و بهترین ارزش را در ازای سرمایه گذاری به ما می دهد. قبل از تصمیم گیری، به خصوص برای کالاهای گران یا پیچیده، زمان کافی صرف کنید تا اطلاعات جمع آوری شده به دقت بررسی شود.

     

    گام پنجم: عمل

    بعد از این که تصمیم گرفتید، باید برای اعمال راه کار مورد نظر دست به کار شوید. از آن جا که گزینه ها را برای حل مشکلات به خوبی تجزیه و تحلیل کرده اید، می توانید مطمئن باشید که با اطلاعات موجود، بهترین تصمیم را گرفته اید.

     

    گام ششم: بررسی مجدد

    بعد از گذشت چند ماه، تصمیمتان را دوباره بررسی کنید. آیا از تصمیمی که گرفته اید، خشنودید؟ اگر نیستید، بار دیگر برای گرفتن یک تصمیم بهتر، می توانید چه کار متفاوتی انجام بدهید؟ آیا اکنون باید کاری متفاوت انجام دهید؟ اگر نیازها تغییر کرده اند یا تصمیم قبلی راه گشا نبوده است، دوباره فرآیند تصمیم گیری را آغاز و اجرا کنیدتا دریابید که آیا باید تغییری صورت گیرد؟

    به یکی از تصمیماتی که در گذشته گرفته اید، فکر کنید. آیا اکنون از بعضی از تصمیم های خود متأسفید؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا فرآیند تصمیم گیری را اجرا کرده اید یا اولین کالایی را که دیده اید، خریده اید؟ با این که استفاده از فرآیند تصمیم گیری هر تصمیم را فوق العاده نمی کند، ما را یاری می دهد در زمینه های مهم زندگی تصمیم های بهتری بگیریم.

    نیازهای اولیه عناصری هستند که برای حفظ حیات فیزیکی لازم و شامل آب و غذا، سرپناه و پوشاک هستند. بعضی افراد، امنیت و اطمینان را هم به این فهرست می افزایند. تا زمانی که انسان ها نیازهای ابتدایی خود را به دست نیاورده اند، به دیگر امور نیاز کمتری دارند.

    تمایلاتی که موجب بهبود زندگی می شوند، اقلام زیر را شامل می شوند؛ اما به آن ها محدود نیستند:

    - خوراک، پوشاک و مسکن، فراتر از حد لازم برای ادامه ی حیات بیولوژیک؛

    - مراقبت پزشکی برای بهبود کیفیت و افزایش طول زندگی؛

    - تحصیلات برای دست یابی به اهداف شخصی، در هر دو زمینه ی اجتماعی و اقتصادی؛

    - کالاها و زیور آلات برای راحت تر و مفرح تر کردن زندگی.

    ممکن است داشتن بسیاری عوامل ارتقادهنده ی زندگی را برای خوشبختی ضروری بدانیم؛ ولی باید تأیید کنیم که این  ها در حقیقت تمایلات (خواسته ها) هستند، نه نیازها که برای ادامه ی حیات فیزیکی خود نیازی به آن ها نداریم.

    ورای عوامل مقدماتی، ما بر مبنای عواملی چون ارزش ها، ترجیحات شخصی، در آمد و اوقات فراغت تصمیم می گیریم که می خواهیم چه کار کنیم. تمایلات هم، در جای خود تصمیم های ما را رقم می زنند. بهترین انتخاب، برای همه یکسان نیست و در میان اشخاص و جوامع متفاوت است و در طول زندگی نیز تغییر می کند.

    ارزش ها: هر شخصی مجموعه ارزش های خود را دارد. ارزش ها اصولی هستند که یک فرد با آن ها زندگی می کند. افراد متفاوت، ارزش گذاری های متفاوت دارند. ممکن است کسی برای تحصیلات ارزش قایل باشد یا به گذراندن وقت با خانواده، اهمیت بیش تری بدهد. ما بر اساس ارزش هایی که داریم، به انتخاب های متفاوتی دست می زنیم. برای مثال، اگر برای تحصیلات اهمیت زیادی قایل باشیم، احتمالاً تصمیم می گیریم قسمت زیادی از در آمدمان را برای رفتن به دانشگاه پس انداز کنیم. اما فردی که به گذراندن وقت با خانواده اهمیت بیش تری می دهد، به احتمال زیاد برای مسافرت های خانوادگی پس انداز می کند.

    ترجیحات فردی: ترجیحات فردی، اموری خوش آیند یا ناخوش آیندند. ممکن است شخصی برای گذراندن تعطیلات آخر هفته، از کوه پیمایی لذت ببرد؛ در حالی که دیگری، سر زدن به اعضای خانواده را ترجیح دهد. انتخاب های ما بر ترجیحات فردی مبتنی است و پولمان را برای اموری که با ذائقه ی ما سازگار است، خرج می کنیم.

    درآمد: میزان درآمد، بر انتخاب مؤثر است. در آمد اختیاری پولی است که بعد از پرداخت هزینه ها باقی می ماند. ما می توانیم این پول را، هر طور که دوست داریم، خرج یا پس انداز کنیم. هر چه درآمد اختیاری بیش تر باشد، خرید کالاهایی با کمّیت و کیفیت بیش تر، امکان پذیرتر می شود. استطاعت خرید کالاها و خدمات برای برآوردن تمایلاتی که برای ما مهم است، بر رضایتمان از شغل، زندگی فردی، اهداف و عواملی چون عزت نفس تأثیر می گذارد. برای مثال، اگر داشتن وسایل گران قیمت مهم است، احتمال دارد اهدافی را در زمینه ی تحصیل دنبال کنیم که شغلی پر در آمد به ارمغان بیاورد.

    اوقات فراغت: فرصتی که برای اوقات فراغت داریم و نوع فعالیت هایی که از آن ها لذت می بریم نیز، بر چگونگی خرج کردن درآمد اختیاری اثر می گذارد. باز نشسته ها، اوقات فراغت زیادی دارند؛ در نتیجه، احتمالاً تمایلاتشان شامل تفریحاتی مانند مسافرت و لباس های ورزشی خواهد بود.

     




    مطالب مرتبط

    محور تحول در آموزش و پرورش، مدرسه است

    محور تحول در آموزش و پرورش، مدرسه است

    عدالت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پرتوی تعلیم و تربیت شکل می‌گیرد/ نقش مدیران در شکل‌گیری شخصیت دانش‌آموز و تعلیم و تریت، بی‌بدیل است/ شرط انجام یک مدیریت موفق، هدف‌دار بودن و کنترل فرآیندهاست

    |

    «مدرسه» چشمه جوشان تحول است

    «مدرسه» چشمه جوشان تحول است

    همه معاونان آموزش و پرورش، بخشنامه‌های دانش‌آموزی را پیش از ابلاغ در اختیار مجلس قرار دهند تا بررسی و تایید شود

    |

    ۲۱ نکته کلیدی در مدیریت و رهبری

    ۲۱ نکته کلیدی در مدیریت و رهبری

    ۱- مدیریت کردن آدم های بی انگیزه خیلی سخته.  پس کار خودتون رو راحت کنین و اصلا اونها رو استخدام نکنین تا مجبور به انجام این کار نباشین. ۲- افراد متفاوت مدیریت متفاوت لازم دارن. خودتون رو وفق ...

    |

    نظرات کاربران