متن مجری دهه فجر
اماما
داغ و درد تو مرا بر دل و جان است هنوز/مهر رویت به همان مهر و نشان است هنوز
از سر کشته ی هجران خود آخر نفسی/مرو ای دوست که مسکین نگران است هنوز
گفتمش جان من و جان تو ای عمر عزیز/ گفت بیچاره نگر در غم جان است هنوز
چشم عاشق کش سرمست تو مستوران را/سال ها پرده دری کرد و در آن است هنوز
می فروشم به تو این جان گزان مایه به هیچ/گر چه بر من سبک و بر تو گران است هنوز
مرو ای سرو ز چشمم که در این جوی مرا/ آبی از دولت عشق تو روان است هنوز شعر از سلمان ساوجی