جاذبههای تاریخی و فرهنگی استان بوشهر
نام اصلی بوشهر رام اردشیر بوده و بنای اولیه آن به اردشیر ساسانی نسبت داده می شود. استان بوشهر در جنوب ایران واقع شده و بین 27 درجه و 14 دقیقه پهنای شمالی و 50 درجه و 6 دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقه درازای خاوری از نیم روز گرینویچ قرار گرفته است. دسترسی به استان بوشهر از سه طریق هوایی، زمینی و دریایی امکان پذیر است. کشاورزی استان از نظر نوع محصولات تولیدی و روش های تولید به دو قسمت محصولات زراعی و محصولات درختی تقسیم می شوند. مهم ترین محصولات زراعی را گندم، جو آبی و دیم، تنباکو، پیاز، کنجد، سبزی، صیفی و نباتات علوفه ای تشکیل می دهد. صنایع استان بوشهر به دو بخش صنایع دستی و صنایع ماشینی تقسیم می شود. صنایع جدید استان، اغلب متوسط کوچک و عموما تبدیلی هستند و صنایع دستی بیش تر توسط زنان و دختران بوشهری در روستاها و شهرهای کوچک تهیه می شوند. استان بوشهر از جمله استان های مهم جنوب ایران است که از نظر تاریخی، طبیعی، فرهنگی و اجتماعی دارای جاذبه های متعددی است. تالاب حله که یکی از تالاب های مشهور سراسر قلمرو جنوبی ایران محسوب می شود، به همراه منطقه حفاظت شده نای بند که از نظر تنوع جانوران وحشی منحصر به فرد است، مهم ترین جاذبه های طبیعی منطقه هستند. بناهای تاریخی و قدیمی زیادی که در سراسر استان وجود دارند، به همراه زندگی اجتماعی و آداب و رسوم موجود، باعث غنای جاذبه های استان بوشهر شده اند
شهر باستانی تموکن یا نئوکا
هخامنشیان در دورن طولانی حکومت خود بر ایران و مرکزیت پارس، توجه ویژهای به دریای پارس و بهره مندی مختلف از آن داشتند. در این رابطه بنادر متعددی در حاشیه آن ایجاد نموده و یا از کهن بندرهای ایلامی مانند لیان بهره گرفتند. با این که در منابع مختلفی از تموکن (تااوکه) به عنوان بندر ساحلی نام برده شده ولی با فاصله حدود چهل و پنج کیلومتری از دریا قرار گرفته بود و پشت بندر لیان ایلامی بود که نام آن در دوره هخامنشی هنوز معلوم نگردیده است. بندر سیراف (البته با احتیاط)، گوگانا (که جای آن به درستی مشخص نیست)، اپوستانه و هرمزی دیگر بنادر هخامنشی حاشیه دریای پارس بودند. اطلاعات مختصر از نامها و جایگاه نسبی جغرافیایی بنادر مذکور، بیشتر از خلال متون کلاسیک جغرافیایی یونانی مانند نوشتههای بطلمیوس، پلین، آریان و نئاروک (دریاسالار اسکندر) معلوم میشود. در حالی که کشف بیش از سی هزار لوحه گلی هخامنشی به خط ایلامی در گنجخانه و دژخانه تخت جمشید در سال 1312 خورشیدی برابر با 1933میلادی میتواند بسیاری از مسایل را بدون تقریب و حدس معلوم کند ولی متأسفانه آسیب دیدگی برخی الواح و عدم پیشرفت در خواندن این متون، باعث ابهام و سؤالات مختلفی در این رابطه شده است. با این که بیش از هفتاد سال از آن رویداد میگذرد ولی با تلاش حرج کامرون هشتاد و پنج لوحه در سال 1948 م خوانده و منتشر شد و کار سترگ ریچارد هلک با خواندن و توضیح دو هزار لوحه دیگر در سال 1969 م منتشر شد تا دریچه تازهای بر روی علاقه مندان به تاریخ و جغرافیای تاریخی هخامنشیان بگشاید. در بخشی از این الواح نام شهری به نام تموکن (تااوکه) و تموکن رانمسا Tamukkan Ranmesa آمده است. در این رابطه حفاریهای تازه باستانشناسان ایرانی در کاخ درودگاه دشتستان، جایگاه این شهر را بین رودهای دالکی و شاپور (گرانیس) گمان میزند
باستانشناس ایرانی، غلامحسین نظامی، در مقالهای تحت عنوان «تااوکه کلانشهر هخامنشی در مجاورت دریای پارس»، که در 26/12/83 در همایش توسعه دشتستان ارایه نمود جایگاه تااوکه را نه در کنار رود سیتاکوس (مند) و یا بر حاشیه دریا در حوالی گناوه و دیلم بلکه در پیوندگاه دو رود شاپور (گرانیس) و دالکی میداند. از دید او شهر تااوکه در زمان سلوکیان و اشکانیان هم به حیات سیاسی اقتصادی خود ادامه داده و در زمان ساسانیان به پنج یا شش کیلومتر به ناحیهای در شمال شرقی جایگاه هخامنشی خود، خیز برداشته و در حاشیه رود شاپور به عنوان شهر توز جلوه گر شده است و در ادامه، در دوران اسلامی به توز، توج و یا توح تغییر نام داده است. شهری که در اقصی نقاط امپراتوری ساسانی کتان آن شهرتی تام و تمام یافته بود و نیز در زمان ورود اسلام به ایران بخشی از کتب فتوح را به خود اختصاص داد. به باور غلامحسین نظامی شهر تموکن (تااوکه) هخامنشی نه برازجان و زیرا (توز ساسانی) بوده است بلکه این شهر میان رود شاپور و دالکی در نزدیکی اتصال آنها در محل درودگاه و جتوط قرار داشت و بقایای دو کاخ بردک سیاه (در درودگاه) و سنگ سیاه (در حوالی جتوط) که هر دو مربوط به دورهٔ داریوش اول هخامنشی است مؤید بخشی از این شهر مهم هخامنشی است. اما نباید غافل شد که همان طور که در دوره ساسانی با مشکلی در تاریخ نگاری ریواردشیر (ریشهر) بوشهر امروزی مبنی بر وجود هم زاد و هم نام دیگری در ارگان (ارجان دوره اسلامی) برخورد میکنیم که باعث ایجاد فهم نادرست تاریخ بوشهر عهد ساسانی، به دلیل خلط مباحث تاریخی شده است، در دوره هخامنشی هم به گفته آقای دکتر عبدالمجید ارفعی، ایلامشناس مطرح دنیا، ما دو تموکن داریم یکی در چاهک نیریز فارس کنونی و دیگر «تموکن رن میسه» که به باور ایشان دومی مربوط به بوشهر است. در این ارتباط آقای دکتر ارفعی معتقدند که اکثر الواح مربوط به هخامنشیان که نام تموکن در آنها ذکر شده، منظور تموکن نیریز است نه تموکن استان بوشهر، با این حال، باز جای پژوهش و تحقیق وجود دارد. هنوز هزاران لوحه از الواح گلی مکشوفه تخت جمشید خوانده نشده و شاید این فرضیه به زودی دگرگون شود. با توجه به مسایل مذکور، تموکن رانمسا یا تموکن بوشهر با وجود سه کاخ هخامنشی، نقش داریوش و طلاهای به کار رفته در معماری آن، که اخیرا در مطبوعات محلی و کشوری منعکس شده، میتواند از تموکن نیریز بسیار بااهمیتتر بوده باشد.
کاخ کوروش کبیر (شهرستان دشتستان واقع در برازجان)
کاخ کوروش (دشتستان) ، واقع در شهر برازجان از توابع بخش مرکزی شهرستان دشتستان یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است.
«کاخ کوروش دشتستان» تاریخی و بسیار مهم از دوران پر تمدن ایران، این کاخ در سال ۱۳۵۰ به وسیلهٔ هیأت باستان شناسی ایران حفاری شدهاست. با توجه به شیوههای معماری و استفاده از سنگ سیاه و سفید زمان احداث آن را به دورهٔ کوروش بنیان گذار زنجیره هخامنشی منسوب کردهاند. این کاخ که در جنوب شرقی برازجان و در کنار رودخانه خشک آردی قرار دارد یکی از پایگاههای مهم ایران دورهٔ هخامنشی در ساحل خلیج فارس بودهاست. کاخ برازجان بر طبق تحقیقاتی که انجام شده در اواخر سلطنت کوروش ساخته و پرداخته شدهاست و از نظر حجاری و هنر معماری آن چنان که از پایه ستونها و اشیاء کشف شده بر میآید جدیدتر و ظریف تر از پاسارگاد است. بنابراین میتوان گفت که این بنا هنگامی ساخته شده که هنر اصیل حجاری و معماری عصر کوروش به تکامل رسیدهاست. متاسفانه به علت ناتمام ماندن بنا چنین به نظر میرسد که علل عقیم ماندن این کاخ مصادف با مرگ او به سال ۵۲۹ پیش از میلاد است. بنابراین میتوان تاریخ بنای کاخ برازجان را در همین حدود یعنی ۵۲۹ قبل از میلاد دانست.
یکی از آثار ارزشمند و بینظیر، کاخ زمستانی کورش هخامنشی است که در جنوب غربی برازجان قرار دارد و این اثر عظیم فاصلهای حدود 500 متر تا جادهی بوشهر ـ برازجان دارد. این بنای زیبا در سال 529 قبل از میلاد به وسیلهی سر سلسلهی هخامنشیان یعنی کورش هخامنشی ساخته شده ولی به علت مرگ او در این سال ناتمام مانده و فقط ته ستونهای کاخ که از سنگهای سیاه و زرد رنگ ساخته شده به جا مانده است. در سال 1351 که کارگران در حال حفر کانال جهت رساندن آب به شهر بوشهر بودند، در این مکان به سنگی سیاه دست یافتند که با انعکاس خبر به فرمانداری و اعزام تیمی از باستانشناسان به منطقه پس از حفاری متوجه شدند که کاخ زمستانی کورش در این منطقه واقع شده است. این بنا از سال 1351 تا سال 1382 در زیرزمینی مدفون بود که در سال 1382 به همت استاد بزرگ دکتر "علی اکبر سرافراز" حفاری لازم صورت پذیرفت و ته ستونها آشکار شدند و این بنا مورد توجه جهانگردان و علاقهمندان به فرهنگ ایران زمین قرار گرفت. از آن سال تا کنون در چند مرحله، حفاری صورت گرفته که هنوز هم به حفاری و کاوش نیاز است. بنا به عقیدهی باستانشناسان، این بنا در کنار شهر " تا او که" taoke ـ که شهری تاریخی بوده ـ قرار داشته و این شهر مسیر شمالی ـ جنوبی داشته و تا نزدیکی روستای بنداروز ادامه داشته است.ته ستونهای این کاخ از نظر معماری بسیار زیبا و در نوع خود بینظیر هستند. حجاری که بر روی این سنگها صورت گرفته به شکل دایره است و طرز قرار گرفتن سنگها بر روی هم، دیدهی هر رهگذری را به طرف خود جلب میکند و هنر و معماری گذشتهی ایران زمین را به یاد میآورد که چه زیبا این معماران پر تلاش در کنار رشته کوه گیسکان این سنگ ها را حجاری نموده و پس از آن با طی کردن مسیری طولانی این سنگها را به منطقه حمل نموده و در این مکان قرار دادهاند. باستانشناسان هدف از ساخت این بنای عظیم در این منطقه را تسلط داشتن برآبهای خلیج فارس و نظارت بر ساحل خلیجفارس دانستهاند که میتواند سند محکم و قاطعی از تسلط ایرانیان بر خلیجفارس باشد. البته در گذشته راههای قدیمی استان یعنی راه توز ـ تا اوکه ـ لیان از کنار این شهر میگذشته و شهرهای باستانی استان یعنی سیراف در جنوب و مهرویان و سینیز در شمال و نجیرم و لیان و توز را به هم وصل مینموده است.
گور دختر دشتستان
بوشهر که نام لیان تاریخ کهن و دیرپای این سرزمین را به یاد ما می آورد از مراکز مهم تمدن ایلامی و سپس هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی به شمار می رفت و توانست در همه این ادوار، جایگاه تاریخی خود را حفظ کند. این دروازه بزرگ دریایی ایران به مناسبت موقعیت سیاسی ـ جغرافیایی ویژه و برجسته اش همواره مورد تاخت و تاز بیگانگان، همچنین محل تردد اقوام و ملل گوناگون بوده، بنابراین در طول تاریخ مرز واقعی تبادل فرهنگ های متنوّع انسانی بوده است.
گوردختر: از آنجا که پیشینه گور دختر (در استان بوشهر) را به نیاکان و اسلاف کوروش بزرگ می رسانند، این پرسش مطرح می شود آیا کوروش و جانشینان اودر این سرزمین آثاری بر جای گذاشته اند؟ در پاسخ می توان به سه اثر مهم تاریخی اشاره کرد: 1ـ کاخ کوروش در یک کیلومتری جنوب غرب برازجان در محلی به نام چرخاب، در حوالی تپه باستانی «تُل مر». 2ـ کاخ هخامنشیان در دشتستان (روستای جتوط) معروف به کاخ «سنگ سیاه». 3ـ کاخ هخامنشیان در دشتستان (روستای درودگاه) موسوم به «بردک سیاه».
محل گور دختر در منطقه کوهستانی پشت پر (بزپر) قرار دارد، ناحیه ای که در حال حاضر جزو شهرستان دشتستان می باشد. این ناحیه در گذشته بخشی از بلوک دشتی بوده است. اگر به منابع قدیمی و معتبری همچون فارسنامه ناصری و آثار عجم، رجوع کنیم مخصوصاً نقشه ای را که مؤلف آثار عجم مرحوم" محمد نصیر فرصت شیرازی "تهیه و نگاشته است، بنگریم، مناطقی همچون بوشکان، طلحه، فاریاب، تنگ ارم، خون، کلمه، ده رود و خلاصه پشتکوه [بهارستان] را جزو بلوک دشتی می بینیم. وجود قلعه محمدخان دشتی در «دهرود علیا» شاهدی بر این مطلب است. اینجانب در وقف نامه های قدیمی و تاریخی که در اداره اوقاف و امور خیریه دشتستان موجود است نیز این مطلب را مشاهده نمودم. (مناطقی همچون طلحه، دهرود و فاریاب منتسب به دشتی بودند).
به نظر می رسد تغییرات و تبدلات مرزهای جغرافیایی در طول تاریخ امری طبیعی باشد، همان گونه که خورموج در گذشته ناحیه ای در بلوک دشتستان بوده و در فارسنامه ناصری آن را با نام «خورموج دشتستان» می خوانیم، که بعدها ضمیمه بلوک دشتی شد. به هر حال در منابع تاریخی دوره قاجار و پیش از آن دشتی و دشتستان دو بلوک مستقل و جدا از هم بوده اند، اما آنچه که مهم است، توجه به این نکته است که دشتی و دشتستان هر دو پیکره ای واحد و یادگاری پر افتخار از همین سرزمین هستند.
گور دختر در فهرست آثار تاریخی کازرون!- در جزوه و بروشوری که از سوی اداره میراث فرهنگی کازرون (فارس) تهیه شده بود، بنای تاریخی گور دختر در فهرست آثار تاریخی کازرون قرار گرفته بود. به ظاهرعلت آن، نزدیکی این منطقه و بنای تاریخی، با شهر کازرون می باشد و گر نه در همان جزوه اشاره شده بود که بنای گور دختر در محدوده جغرافیایی استان بوشهر قرار دارد. متاسفانه گروهی از نویسندگان و مورخان ما نیز از دیرباز در لغزشی آشکار محل گور دختر را که در منطقه کوهستانی پشت پر (بزپر) استان بوشهر قرار دارد، به ناحیه ای دیگر منسوب کرده اند. دکتر" باستانی پاریزی" در کتاب خاتون هفت قلعه (ص 190) می نویسد: گور دختر در جنوب حسن آباد جره فارس است. همین نویسنده در کتاب کوروش کبیر (ذوالقرنین) (صص 141 ـ 142) محل گور دختر را در ناحیه سرمشهد فارس پنداشته است، که البته خطا و مسامحه یی آشکار است.
نکات قابل ذکر درباره گور دختر- 1ـ بنای گور دختر در دشتی سرسبز و باریک قرار دارد که چارسوی آن را کوههای بلند و مرتفع در بر گرفته اند. آب و هوای آن در فصل زمستان سرد و در تابستان نسبتاً معتدل است. این بنا از یادگارهای دوره هخامنشی است که یک باستان شناس بلژیکی به نام «لویی واندنبرگ» در سال 1339 خورشیدی آن را کشف می کند. 2ـ واندنبرگ کاشف این بنا معتقد است که گور دختر قبر «چیش پیش» یا کوروش اول (جد کوروش کبیر) می باشد. بنای گور دختر بسیار به آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد شباهت دارد. این آرامگاه در شکل و هیأت عیناً قبر کوروش کبیر است با یک تفاوت ناچیز از جهت مقیاس ابعاد. به تعبیری می توان آن را نسخه اول قبر کوروش نامید. قبری که در دوره های اسلامی به مقبره سلیمان، گور مادر سلیمان، مشهد مادر سلیمان و ... معروف بوده است. 3ـ برخی از نویسندگان این گونه می اندیشند که آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد، تقلیدی از بنای گور دختر است. نگاه، دقت و جستجویی عمیق ما را به حقیقتی بزرگتر و فراتر از این نگرش، نزدیک می کند که این بناها هر دو نمادی از معبد ناهید و الهه آناهیتا (خدای آب و باران، فرشته حافظ رودخانه ها، آب ها و چشمه سارها) می باشند. محل بنای گور دختر را دخمه دو دختر هم می نامند که همان دایه دختر می باشد. ایرانیان قدیم، معابد خود را بیشتر در قله های کوههای بلند ساخته بودند و ستایش ایزدان در همین معابد انجام می شده است. معابدی که بیشتر آنان بر بلندیها و نقاط صعب العبور قرار داشته و از جنبه تقدس و عبادتی برخوردار بوده اند، ضمن آنکه این بناها با توجه به موقعیت طبیعی دژهای دفاعی معتبری در برابر یورش دشمنان و قتل و غارتگری آنان بوده است. ستایش و یا پرستش ناهید [آناهیتا]، خدای آب و آبادانی و حاصل خیزی و تولید نیز معمولاً در همین معابد بزرگ که اغلب بر بلندی ها ساخته می شده، انجام می گرفته است.
4- درباره آناهیتا: شاید آن گونه که محققان و پژوهشگران درباره میترا mitra]میثرَ، مهر] ایزد روشنایی و پیمان، جنگ و پیروزی که دارنده دشت های فراخ و نگاهبان سرزمین های آریایی است ـ مطالعه کرده اند، به «اَرِدوی سورا اَناهیتا» Aredvi sura Anahita اُوردوی سورا آناهیتا یا ردوی سورا آناهیتا» ـ که آب و برکت را نصیب دشتهای پهناور و گسترده پارس نموده ـ نپرداخته اند. پرستش و ستایش آناهیتا (اَناهید) یک جریان دینی بسیار کهن می باشد، که سال ها بعد در اندیشه دینی شاهان هخامنشی و سپس ساسانی نیز بخوبی خود را نمایان می سازد.
«نیبرگ» معنای آناهیتا را «آبدار زورمند نیالوده» می داند. «آبان یشت» اوستا در ستایش فرشته آب، ناهید است و هم «آبان نیایش» در ستایش این فرشته است. واژه «اردویسورآناهیتا» که نام کامل ناهید است مرکب از جزء «ارد» به معنی بر آمدن و فزودن و بالیدن است. سور به معنی قوی و قادر ـ و در سانسکریت به معنی نام آور و دلیر است. آناهیتا مرکب از جزء «ا» (حرف نفی) و «آهیت» (چرکین و پلید) و روی هم به معنای پاک و بدون عیب و دور از پلیدی است. زیرا اَناهید، ایزد موکل و سرپرست آب ها و سرچشمه مینوی آب هاست. آبان نیایش که از آن سخن گفتیم، نیایشی است ویژه آب که در اوستا با نام های «آبزور نیایش» و «آبزور بُن» نیز خوانده شده است. روز دهم هر ماه که آبان نام دارد، «آبان نیایش» خوانده می شود. این نیایش در روز و معمولاً در کنار رودها و جویبارها و آب های روان خوانده می شود: می ستایم آب را که آفریده اهورامزداست. ستایش می کنم تو را، ای اَرِدویسور اَناهیتا، می ستایم تو را که نمایا نگاه همه ی آبهای پاک و درخشانی و نمازت می گزارم برای خشنودی اهورامزدا که آفریده اش هستی ... بپرستیم اهورامزدای فرهمند و روان اراده را، و بستاییم همه ی آب های پاک را که داده ی اهوراست و آن ایزد بزرگ را که آب های مزدا داده را زیر گام دارد و سرپرست است ... آناهیتا ایزد نگاهبان آب و فرشته انوثت و زیبایی ـ که یونانیان او را «آرتمیس آنائیتیس» خوانده و لقب الهه عصمت و عفت یونانی را بدو داده بودند ـ را می توان با «ایشتَر» ربه النوع سومری، آفرودیت Aphrodite الهه یونانی [دیانا در روم] و الهه «کریرشه» در ایلام مقایسه و تطبیق نمود.
در کتیبه های هخامنشی از زمان اردشیر دوم 404) ـ 358 ق . م .) به بعد آناهیتا اهمیت خاصی یافته و ستایش او را در این کتیبه ها می بینیم. «نیایش آناهیتا و میترا که او در معابد رسم کرد و نام آنها را در کتیبه ها در ردیف اهورامزدا قرار داد، از علاقه شخصی او به این دو ایزد حاکی بود. آناهیتا در معبد خویش در پاسارگاد جان او را از سوء قصد برادرش کوروش حفظ کرده بود و میترا این برادر را به خاطر پیمان شکنی سزا داده بود.» [روزگاران، دکتر عبدالحسین زرین کوب، ص 119].اما روشن است که چنین آیین و عقیده ای نمی توانست به یکباره از سوی اردشیر دوم هخامنشی انتشار داده شود، مگر آنکه پیش از او زمینه رواج و انتشار این آیین (ستایش آناهیتا) فراهم آمده باشد. از همین روست که ما ستایش آناهیتا را یک جریان دینی بسیار کُهن می دانیم که گوشه هایی از آن در اوستا کُهن ترین نامه مقدّس ایران باستان بازتاب یافته است.
اردشیر دوم در کتیبه گنج نامه همدان می گوید: «این اپدانه Apadana را به خواست اهورامزدا، آناهیتا [ناهید] و مثره mithra(مهر) ما ساختیم. همچنین در کتیبه شوش می گوید: «به خواست اهورامزدا، (آناهیتا) و مثره من این اپدانه را ساختم» . «اهورامزدا، آناهیتا و مثره مرا نگاهدارند».
ستایش و پرستش «اَناهید» در زمان ساسانیان نیز اهمیت خاصی داشت. در آیین خانوادگی خاندان ساسانی که خود زمان های بس دراز دارای مناصب عالی دینی بودند ـ نیایش آناهیتا یک سنت و رکن اساسی بود. این اهمیت آنجا آشکار می گردد که بدانیم خاندان ساسانی و بانی این سلسله، خود از موبدان و خادمان معبد ایزد آناهیتا بوده اند. 5ـ دکتر سید جعفر حمیدی در کتاب استان زیبای بوشهر (صص 188 ـ 189) می نویسد: گوردختر یا گبر دختر یا دختر زردشتی یا به لهجه محلی گوردختر محلی است در روستای «پشت پر» یا «بزپر» در بیست و چهار کیلومتری «تنگ ارم» در پشتکوه دشتستان. کوشک اردشیر، تنگ خزانه و بسیاری مناطق باستانی در محدوده دشتستان قرار دارند. ساختمان گور دختر از سیزده تخته سنگ بزرگ ودر مجموع با سقف از بیست تخته سنگ عظیم درست شده که بر سطح یک پلکان چهار ردیف که یک ردیف آن به زیر خاک رفته قرار گرفته است.
برای شناسایی این بنا حدس هایی زده شده ازجمله این که این محل گور «ماندانا» مادر کوروش، «آتش سا» دختر کوروش یا چیش پش (675 ـ 640 ق . م) پدر کوروش است.همه این نظرات خارج از حدس و گمان نیست. اما از این که این بنا یک بنای هخامنشی است هیچ شکی نیست.
پرفسور واندنبرگ، باستان شناس بلژیکی در سال 1339 خورشیدی این بنا را در دشت «بسپر» یا «بزپر» شناسایی کرده و حدس زده است که آرامگاه اجداد کوروش می باشد. ممکن است این بنا یک معبد از جمله معبد آناهیتا بوده که طبق رسوم معمول یکی از بزرگان هخامنشی را در این معبد دفن کرده اند، زیرا دفن در معبد یا کنار آن، ـ چنان که امروز هم مسلمانان مردگان خود را در صورت امکان در صحن یا کنار مقبره امامان، امامزاده ها و زیارتگاه ها دفن می کنند ـ مرسوم بوده است .6ـ اما فضل تقدم در بیان این نظریه با استاد باستانی پاریزی می باشد. وی در کتاب کوروش کبیر )ذوالقرنین) می نویسد: دو تا گور در فارس داریم که به هم شبیه هستند و از روی هم ساخته شده اند. یکی موسوم است به گوردختر که در جنوب حسن آباد جره فارس است [پیشتر خطای ایشان آشکار گشت، چه اینکه محل گوردختر در منطقه «پشت پر» استان بوشهر قرار دارد]. این محل را اول بار واندنبرگ کشف کرد. قبر دوم معروف است به قبر مادر سلیمان و همان جایی است که مجسمه ذوالقرنین بالدار کوروش در آنجا بوده و همه آنجا را قبر کوروش می دانند.
اعتقاد من این است که این جا، خود یکی دیگر از معابد ناهید بوده، به دلیل اینکه آن را مشهد ام النبی نیز گفته اند و «مادام دیولافوا» می نویسد: مردها نبایستی به احترام مادر سلیمان در مقبره داخل شوند، مثل مقبره بی بی شهربانو. عقیده من این است که چون کوروش به آناهیتا احترام زیاد داشته و شاید هم اصلاً ناهید پرست بوده، وصیت کرده که جسد او را به پارس بیاورند و در معبد آناهیتا به خاک بسپارند و داریوش این مأموریت را سال ها بعد از قتل کوروش انجام داده است. (رک به کوروش کبیر (ذالقرنین)، صص 116 ـ 120). 7ـ دکتر باستانی پاریزی در کتاب خاتون هفت قلعه نیز با ذکر شواهد بسیار و اشباه و شواهد گوناگون و فراوان بر این نظریه پای می فشرد و می نویسد: همه این نقاط مقدس و معبد ناهید بوده است و هم «هوخشتر» و هم «چیش پیش» و هم «کوروش کبیر» از جهت اعتقادی که به این الهه داشته اند، شاید به وصیت خود آنان، قبر آنها در این دو محل سپرده شده باشد. خصوصاً که می بینیم شاهان بعد از کوروش اصولاً برای خود قبرستان دیگری داشته اند و حساب قبر خود را از کوروش جدا کرده اند.
به عبارت دیگر باید معبد دو کوروش را نیز مثل گوردختر، محل یک معبد ناهید دانست که دو پادشاه و حاکم مقتدر از جهت زیارت در آنجا به خاک سپرده شده اند. (خاتون هفت قلعه، صص 190 ـ 191) نویسنده در ادامه از اینکه این دو بنا به نام مادر، زن و دختر خوانده شده اند به عنوان تأییدی بر نظریه خود کمک می گیرند.از مجموع آنچه گفته آمد، روشن شد که بنای تاریخی معروف به گور دختر بی تردید مربوط به دوران هخامنشی و اجداد و نیاکان شاهان هخامنشی می باشد. اما دیگر مطالب و گفتارها بیشتر مبتنی بر حدس و گمان بود، که برای اثبات قطعی آن باید در انتظار کشف شواهد بیشتر باستان شناسی نشست. به هر حال گور دختر چه نمادی از معبد آناهیتا و الهه اَناهید باشد و چه این گونه نباشد، یادگاری تاریخی از گذشته های دور این سرزمین است، یادگاری ارزشمند که بر همه ما واجب است در پاسداشت و حفظ آن بیش از پیش بکوشیم و این فرهنگ را به فرزندان خود نیز بیاموزیم و انتقال دهیم.
عمارت حاج رئیس
* این بنای ارزشمند و مرتفع و عظیم در کوی شنبدی در قسمت ساحل شمال شرقی بافت قدیم بوشهر، برفراز تپه ای کم ارتفاع در فاصله شش متر آب دریا و در محدوده اداره بندر و کشتیرانی قرار گرفته است. این عمارت حدوداً ، یکصد و پنجاه سال پیش توسط یکی از بزرگترین تجار بوشهری در دوره قاجار بنام حاج عبدالرسول طالبی ملقب به رئیس تجار و معروف به حاج رئیس احداث گردیده است.
عمارت طاهری
قدمت این ساختمان به دوره قاجار می رسد. این مکان برای اولین شهردار بوشهر آقای سیادت بنا گردید و در آن دوران به بلدیه معروف شد و بعدها شخصی به نام طاهری آ را خریداری کرد و نام طاهری بر این بنا ماندگار گردید این بنا در محله بهبهانی واقع شده که امروز در اختیار میراث فرهنگی و گردشگری قرار دارد و تبدیل به موزه مردم شناسی شده است.
عمارت دهدشتی
این بنای تاریخی در محله ای از چهار محل قدیمی بوشهر موسوم به محله کوتی و در مجاورت خیابان انقلاب امروزی واقع شده است، برخی از کارشناسان سبک معماری و گچ بری های آن را مربوط به دوره زندیه می دانند اما واقعیت امر این است که قدمت بنا به عهد قاجار می رسد این عمارت با سرمایه دو برادر تاجر پیشه بنامهای حاج علی دهدشتی و غلامحسین دهدشتی احداث گردیده است.
عمارت گلشن
یکی دیگر از عمارت های قدیمی بوشهر که بازمانده دوران سلطنت قاجاریه بوده است، عمارت گلشن می باشد. بانی و موسس این بنا که در ساحل شمالی بندر و در محله ای به نام بهبهانی قرار گرفته است، تاجری بوشهری و معروف به گلشن بوده است. این خانه سپس توسط سید محمدرضا کازرونی یکی دیگر از تجار بوشهری خریداری و هم اکنون در تملک میراث فرهنگی و گردشگری و محل استقرار موزه سنگ می باشد.
گورستان انگلیسی ها
گورستانی که اکنون مخروبه و خاموش در گوشه ای از بوشهر که روزگاری پایگاه سلطه گری انگلیسی ها بر بخش های وسیعی از آسیا بشمار می آمد، قرار گرفته است. حاصل تاسف بار سلطه جویانه ی سردمداران استعمار همین گورستان است که بر اساس پژوهش های تاریخی و سنگ قبرهای مشکوفه در این گورستان مشخص شد که این گورستان متعلق به دوره سلطنت قاجاریان است.
خانه و موزه شهید رئیسعلی دلواری
خانه و موزه شهید رئیسعلی دلواری در شهر دلوار به فاصله 45 کیلومتری جنوب بوشهر واقع گردیده است . دلوار مرکز بخش ساحلی تنگستان و زادگاه رئیسعلی می باشد . مبارزات شهید رئیسعلی دلواری بر علیه تجاوز انگلیس به بوشهر در بیش از 80 سال پیش ، خاطره ای بس شگرف و فراموش نشدنی در ذهن مردم منطقه بر جای گذاشته است.
گنبد سلیمان بن علی
در کنار جاده دیلم و تقریبا در خارج شهر گنبدی عظیم با سطح پلکانی و کاشیکاری به رنگ آبی تیره قرار دارد که به گنبد سلیمان بن علی معروف می باشد.سبک ساختمان گنبد ،جلوه ای از معماری قدیمی سواحل خلیج فارس دارد و مشابه گنبد دانیال نبی در شوش و متاثر از سبک معماری معبد سازی هندی است.مردم محل معتقدند که سلیمان بن علی از اولاد حضرت زین العابدین امام سجاد (ع) می باشد.
کوشک اردشیر
این بنای زیبا و به جا مانده از دوره ساسانیان بسیار به کاخ اردشیر در فیروز آباد است. و از سنگ های ه چندان هموار که با ساروج به یکدیگر چسبیده اند ساخته شده است. زیر بنای کوشک به صورت صلیب است و بنا دارای اتاق های گهواره ای شکل است.
تل گنبد
در شمال شرقی گناوه بقایای اطلال قدیمی وجود دارد که به نام تل گنبد مشهور است و بقایای عمارتی به چشم می خورد که آثار پی چهار طاقی قدیمی در آن جلوه گر است و آثار غرفه هایی به طول و عرض شش در پنج متر آشکار می باشد . ظاهرا به نظر می آید که به علت ارتفای نسبی تپه ، معبد یا آتشکده بوده است زیرا نوع دیوار سازی ، مصالح ساختمانی و موقعیت بنا سبک ساختمانی آتشکده های ساسانی در جنوب فارس و از جمله فیروزآباد را به بیننده القا می کند.
تودیو
این غار در کنار جاده گناوه دیلم و در صخر ه ای که 82 متر عرض دارد واقع شده است . به گوش بومیان ( تودیو ) یعنی خانه دیو خوانده می شود . برای رسیدن به غار لازم است که صخره را دور زده و از پشت وارد آن شد . غار دارای حفره ای به طول 40/3 سانتی متر و عرض 60/1 سانتی متر است . دالان اصلی غار با طول 5 متر به عرض 5/2 متر دارای چهار طاق می باشد. طاق اول با گودی 2 متر و عرض 5/1 متر و ارتفاع 80/1 متر و طاق دوم با عرض 2 متر ،طول 60/1 متر و ارتفاع 80/1 متر است و با تشابه تقریبی اندازه ها به مصنوعی بودن آن می توان پی برد. جنس غار از نوع سنگ رسوبی است و در آخر دریچه دیده بانی به طول 55/2 متر و پهنای 80/1 متر را به دیدن منظره زیبای خلیج فارس دعوت می کند، ارتفاع دهانه غار با سطح پائین صخره 5/5 متر می باشد. بومیان در این باورند که غار در گذشته پناهگاه دو دیو بوده و با کشتن دیوی که درغار خوابیده بود،دیو دوم که برای شکار به بیرون از غار رفته بود از ماجرا خبردار شده و می گریزد و با رفتن خود،به کابوس وحشتناک دیو ها پایان می بخشد.
کلات موند
در دامنه کوه مند در فاصله 30 کیلومتری خورموج در جنوب روستای حیدری و در ارتفاعات سنگی مشرف به بستر قدیمی رودخانه سیلابی ،آثار حجاری هایی در دل صخره ای بلند وجود دارد. نمای خارجی معبد کلات عبارت است از یک سکوی اصلی با سقف قوسی شکل و دو مدخل دیگر و ده حفره به شکل روزنه هایی در طرفین سکوی اصلی که به منزله نورگیرها یا پنجره رواق های اصلی معبد می باشد.به نظر می رسد قسمت میانی ،مکان جلوس کاهنان یا مقربان و انجام مراسم مخصوص مذهبی بوده است.نکته قابل توجه در معبد کلات وجود چاههای متعدد در اتاق های پائینی است که به نظر می رسد جهت دفن اموات یا نگهداری استخوان آن ها حفر شده است .
آب انبار قوام
ساختمان آب انبار قوام در محوطه بازی در جانب غربی شهر بوشهر(کنار دریا)قرار گرفته و مربوط به یکصدو پنجاه سال قبل می باشد که با مصالح محلی در زمان قاجاریه ساخته شده است . اسکلت اصلی و طاق آن از سنگ های رسوبی خیلی مقاوم با سه دهانه ستون بندی به وسیله چهار طاق پوشیده شده ، دو متر از آب انبار خارج از زمین و 60/2 متر در داخل زمین قرار دارد . داخل آب انبار با پوشش ساروج بسیار مقاوم ساخته شده است . در نمای خارجی به فاصله معینی پنجره هایی به ابعاد 90/120 تعبیه شده است . در حال حاضر از این آب انبار بعنوان چای خانه سنتی استفاده می شود .
بندر سی نیز (شی نیز )
آثار خرابه های سی نیز قدیم در دامنه های ارتفاعات تپه مانند ، نزدیک خور امام حسن و در حدود 20 کیلومتری بندر دیلم واقع است. تا سال 321 هـ ق که آغاز قیام قرمطیان است بندری آباد و پر رونق بوده است ، در این قرمطیان آن را ویران کردند . در سی نیز قدیم اطلال آکنده از سنگ ، ملاط گچ و سنگ های دریایی ، حصار خانه ها ، آب انبار ، چاه ، آب ریز و گرمابه که بر روی هم انباشته شده اند وجود دارد
قلعه خورموج
قلعه خورموج یکی از آثار شکوهمند تاریخی استان بوشهر است که طی زمان تغییر یافته و روی به ویرانی گذاشت است. قلعه ی محمد خان دشتی در سال 1379 در فهرست آثار ملی به شماره ی 3032 به ثبت رسید. این اثر که یکی از با شکوه ترین نمونه های معماری دوره قاجاریه و دارای تزئینات بدیع و منحصر به فردی است، بارها مورد تاخت و تاز قرار گرفته است. این اثر ملی که زمانی با برجهای متعدد و گوشواره های زیبا، هیبت و شکوه خود را به رخ هر رهگذری می کشید، امروز در میان انبوهی از ساختمانهای چند طبقه ی شهری محاصره شده است. همچنین آتشکده ای نیز به همین نام در بوشهر موجود می باشد.
بندر باستانی سیراف
سیراف (سیراب) یکی از شهرهای قدیمی استان بوشهر ایران بوده است. بازماندههای آن در نزدیکی بندر طاهری فعلی دیده میشود.سیراف زمانی از بندرهای اصلی ایران و خاورمیانه و محل پهلوگیری کشتیهای بزرگ بود. بازرگانان سیرافی به دوردستهای آسیا و افریقا سفر دریایی میکردند.ولی طی یک زلزله و سونامی حاصله از آن در بهار سال 398 ق قسمت عمده این بندر پر رونق به زیر آب رفته و فقط مسجد جامع سیراف و قلعه نصوری و گوردخمه و بازار از آن باقیمانده است. ابن بندر در زمان ساسانیان دارای شکوهی بی نظیر بوده است.