در حال بارگذاری ...

چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی


 

زمانی که فردی نقشه‌ای در ارتباط با آسیب رساندن به بقیه بکشد اما نقشه به ضرر خودش تمام شود می گویند:«چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی»

 

 

 

 

 

 

داستان ضرب المثل:

در روزگار پیامبر اسلام (ص) فردی بود که نسبت به موفقیت مردم و اشخاص مهم جامعه حسادت می‌کرد. و سعی داشت تا به نوعی آن‌ها را از چشم اطرافیان بیاندازد یا به آن‌ها صدمه وارد کند که از بین بروند.

 

مدت ها بود که از محبوبیت رسول خدا (ص) در بین مردم در عذاب بود.به همین خاطر یک روز که پیامبر را در محلی دید به نزد ایشان رفت و بعد از سلام و درود از حضرت دعوت کرد تا شب را در منزل وی مهمان باشند.

 

رسول اکرم (ص) هم دعوت مرد را قبول می‌کند. و قرار می‌گذارند تا شب حضرت محمد (ص) به همراه تعدادی از صحابه شام را در منزل مرد باشند.

 

او که از قبول دعوت از جانب نبی خدا (ص) خوشحال شده بود به سرعت به سمت خانه‌اش حرکت کرد تا علاوه بر تهیه وسایل پذیرایی به فکر انجام نقشه شوم خود هم باشد.

 

در خانه محلی را مخصوص نشستن پیامبر (ص) آماده کرد اما زیر تشکچه گودالی را حفر می‌کند و داخل گودال را با خنجرهایی که همه سرهایشان رو به بالا بود پر می‌کند.

 

مرد تا شب به انتظار می‌نشیند. شب حضرت (ص) به همراه تعدادی از یاران نزدیک به خانه مرد عرب وارد شدند. مرد در دلش خوشحال بود که امشب نقشه اش عملی می‌شود و آسیبی به حضرت می‌رساند. اما پیامبر با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم روی تشکچه مخصوص رفتند و روی آن نشستند، بدون اینکه حادثه‌ ناگواری که مرد میزبان منتظر آن بود رخ دهد.

 

مرد که بسیار خشمگین می‌شود. با خود می‌گوید زهر در غذای پیامبر اکرم (ص) خواهم ریخت و نبی خدا و همراهانش را مسموم می‌کنم.

زمان شام که فرا می‌رسد ظرف های غذا روی سفره چیده می‌شود، قبل از شروع به خوردن یکی از صحابه از رسول خدا می‌خواهد تا دعایی برای افراد حاضر بر سر سفره بخوانند تا همگی غذا را با دعای ایشان شروع کنند.

 

حضرت محمد (ص) دست ها را رو به آسمان بلند کردند و دعایی نمودند و با گفتن بسم الله همه دست به سفره بردند و شروع به خوردن کردند.

 

بعد از اتمام شام هم نقشه مرد عرب نیز باز عملی نشد.

 

حضرت و صحابه بلند می‌شوند تا از خانه مرد بروند. به رسم مهمان نوازی مرد به همراه همسرش مهمانان را تا بیرون در خانه همراهی می‌کنند. زمانی که از خانه بیرون می‌روند فرزندان به سر سفره آمدند و غذاهایی را که بر سر سفره و داخل ظرف ها باقی مانده بود خوردند که بر اثر سم کودکان جان باختند.

 

میزبان و همسرش بعد از بدرقه به داخل خانه می‌آیند .و با جنازه کودکان خود روبه‌رو می‌شوند. مرد سراسیمه و هراسان برای یافتن پادزهر می‌دود. اما پایش را روی گودال می‌گذارد و در آن می‌افتد و خنجرها بدنش را زخمی می کنند. و این گونه بود که می گویند : چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی.

 

 

 

معادل انگلیسی:

He who blows into fire will have sparkles in his eyes

 

 




مطالب مرتبط

مرغش یک پا دارد

مرغش یک پا دارد

    زمانی که شخصی با لجبازی و سماجت روی حرف خود ایستاده و نظرش را تغییر نمی دهد می ...

|

نظرات کاربران