در حال بارگذاری ...
    
  • جوجه را آخر پاییز می شمارند

     

     

    زمانی که کسی تنها ابتدای کار را بنگرد و به نتیجه آنی کارش یا کاری فریفته شود می گویند:«جوجه را آخر پاییز می شمارند.» و کنایه از این است که نتیجه کار آخرش مشخص می شود نباید از ابتدا زیاد دلخوش و امیدوار بود.

     

     

     

     

     

     

    داستان ضرب المثل:

    در روزگاران قدیم مرد کشاورزی در کنار جالیز خود نهال چناری کاشت . امرار معاش مرد کشاورز از طریق کاشت و برداشت سبزی و میوه بود. در تمام سال ها مرد کشاورز در جالیز میوه و سبزیجاتی می کاشت و بعد از رشد و رسیدن میوه آنها را می چید و به بازار می برد تا بفروشد ولی فقط این چنار بود که در تمام این سال ها رشد کرد و بالاتر رفت و مرد کشاورز را تنها نگذاشت.

     

    بعد از سال ها کشاورز در کنار درخت چنار دانه کدویی را کاشت، کدو شروع به رشد کردن نمود و هر روز شاخ و برگ بیشتری می داد و بیشتر قد می کشید.دانه کدو که نسبت به بقیه ی سبزیجات دیگر آن جالیز بیشتر قد کشیده بود روزی نگاهی به درخت چنار انداخت و گفت:

     

    "چقدر این درخت بلند است؟ شاید بتوانم مانند او رشد کنم سپس به دور درخت چنار پیچید و روز به روز بالاتر رفت."

    روزی درخت چنار به او گفت:

     

    "آفرین، خوب داری رشد می کنی؟"

     

    کدوی با غرور گفت:

     

    "چند وقت دیگر از تو هم بلندتر می شوم."

     

    چنار با خونسردی و بدون ناراحتی به کدو گفت :

     

    "من پانزده سال است اینجا هستم تا اینقدر رشد کرده ام. تو هم ان شالله آنقدر که می خواهی رشد کنی اما باید بدانی علت کاشته شدن هر گیاه متفاوت است. کشاورز برای استفاده از سایه من مرا کاشته باید سعی کنی مسئولیتت را به درستی انجام دهی و به جای اینکه فقط قد بکشی به فکر محصولت هم باشی تا کدویی بزرگ و شیرین داشته باشی وگرنه کارت را به خوبی انجام ندادی."

     

    دانه ی کدو از حرف چنار نتیجه خوبی نگرفت و با خود گفت:

     

    "چنار به جوانی و طراوت من حسودی می کند و هدفش از این حرف ها این است که من به قد و اندازه ی او نرسم."

    پس به چنار گفت:

     

    "تو به من حسودی می کنی؟ تو می خواهی من به فکر میوه ام باشم و انرژی و توانم را صرف قد کشیدن و بلندتر شدن نکنم."

     

    چنار دیگر حرفی نزد و تنها گفت:

     

    "تو باید تا آخر پاییز تمام سعی ات را بکنی، قبل از اینکه زمستان برسد."

     

    دانه ی کدو گفت:

     

    "باشه جوجه را آخر پاییز می شمارند و نتیجه را می بینیم."

     

    از آن روز کدو تصمیم گرفت برای اینکه جواب قاطعی به درخت چنار بدهد، رشد کند. از آن روز دانه ی کدو آنقدر در فکر رشد شاخه هایش بود که نفهمید که از مسئولیت اصلی اش غافل شد و هیچ میوه ای نداد. یک روز سرد پاییزی که کشاورز دید، دانه ی کدو فقط قد کشیده و هیچ میوه ای نداده است ، کدو را از جا کند و به دور انداخت.

     

     

     

    معادل انگلیسی:

    Don’t count your chickens before they hatch

     

     




    مطالب مرتبط

    مرغش یک پا دارد

    مرغش یک پا دارد

        زمانی که شخصی با لجبازی و سماجت روی حرف خود ایستاده و نظرش را تغییر نمی دهد می ...

    |

    نظرات کاربران