تعریف خلاقیت چیست
تعریف خلاقیت (به انگلیسی: Creativity) یکی از موضوعات مهم و کلیدی در بسیاری از مقاله های تحقیقاتی درباره خلاقیت است.به این معنا که با وجود انتشار مطالعات و مقالات و کتابهای متنوع درباره خلاقیت، همچنان اصل ماجرا یعنی مفهوم خلاقیت چندان شفاف و مشخص نیست؛ یا میتوان گفت: اتفاق نظر بر روی تعریف خلاقیت وجود ندارد.
چالش: مقاله خلاقیت بدون تعریف دقیق خلاقیت
یکی از مشکلات موجود در تعریف خلاقیت این است که بسیاری از محققان، بدون تعریف این واژه از آن استفاده کرده و بر روی خلاقیت، مطالعه کردهاند.
پلاکر و بگتو در تحقیق خود در سال ۲۰۰۴ چنین گزارش دادند که از ۹۰ مقاله درباره خلاقیت که آنها انتخاب کردهاند و کلمه خلاقیت در عنوان مقاله بوده، تنها ۳۸٪ مقالهها تعریفی از خلاقیت ارائه کردهاند.
به عبارت دیگر میتوان گفت ۶۲٪ از ۹۰ مقاله معتبر علمی دانشگاهی درباره خلاقیت، بدون مفهوم پردازی دقیق، دربارهی این مفهوم مطالعه و تحقیق کردهاند.
حتی تعریف خلاقیت تورنس یا Torrance Tests of Creative Thinking (مخفف: TTCT) هم از این نقد در امان نیستند. ابعاد خلاقیت تورنس در حالی که دهها زبان در جهان ترجمه شدند که او، واریته و تغییر این ابعاد را در گروههای مختلف نسنجیده بود.
تعریف استاندارد خلاقیت
تعریف استاندارد خلاقیت را با بهترین تعریف خلاقیت اشتباه نگیرید. اتفاقاً این تعریف، صرفاً به خاطر اینکه قدیمی ترین تعریف خلاقیت بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
اما به هر حال، میتوان با اطمینان گفت اگر در یک مقاله تحقیقاتی، تعریف خلاقیت را از این نقطه شروع کنید، کسی نمیتواند از شما ایرادی بگیرد (شاید به همین علت، این تعریف با وجود ناقص و مبهم بودن، استاندارد شده است).
در تعریف استاندارد خلاقیت، دو مولفه مورد توجه قرار میگیرند:
- اصیل بودن یا نو بودن (Originalty / Novelty)
- اثربخش بودن یا مفید بودن ( Effectiveness / Utility / Usefulness)
ممکن است در مقالههای مختلف، واژههای متفاوتی ببینید. اما به هر حال، در شکل کلاسیک، مفهوم خلاقیت – مستقل از واژهها در دو بُعدِ نو بودن و اثربخشی خلاصه میشود.
طی دو دههی اخیر در فضای کسب و کار، برای اشاره به بعد دوم خلاقیت، از تعبیرِ ارزش (Value) نیز استفاده میشود. به عبارت دیگر، میگویند خلاقیت، کاری تازه یا نوآورانه است که ارزش (به معنای اقتصادی آن) نیز ایجاد کند.
نقد تعریف خلاقیت در شکل استاندارد
مولفهی نو بودن را به سادگی نمیتوان سنجید. این یکی از ضعفهای تعریف است.
اما از آن مهمتر این است که اثربخشی یا مفید بودن کاملاً تابع قضاوت دیگران است. اگر گروه مرجع مشخص نباشد (که چنین کاری تقریباً غیرممکن است) معیاری وجود ندارد که بر اساس آن، مفید بودن را بسنجیم (در بسیاری از حوزههای خارج از فضای کسب و کار، ارزش اقتصادی هم بیمعنا میشود. مثلاً نمیتوانیم مفید بودن یک اثر هنری را بر اساس قیمتی که در حراجیها معامله میشود بسنجیم).
ابعاد خلاقیت در مدل کافمن – بگتو (چهار بعد خلاقیت)
اگر بخواهید یکی از پذیرفتهشدهترین تعریف های خلاقیت را مورد استفاده و استناد قرار دهید، یکی از بهترین گزینهها، ابعاد چهارگانه خلاقیت در مدل کافمن و بگتو است.
آنها چهار بعد خلاقیت را با چهار نوع C (حرف اول Creativity) نشان میدهند: