این زوج آموزگار سرخسی سرپرستی ٧ دانشآموز را برعهده گرفتهاند
تهران (پانا) - پنج سالی از عمر صفحه اینستاگرام فرشتههای روستا میگذرد. این صفحه قصه مهربانیهای زوج آموزگاری را روایت میکند که در کنار تدریس در مدرسه، درس زندگی و مهربانی هم به بچههای مدرسه میدهند.
بهگزارش دنیایاقتصاد، قصه، قصه زندگی سعیده دلمرادی و سیدمحمد موسوی است. این زوج آموزگار اهل سرخس فعالیتهای خیرخواهانه زیادی در گوشهوکنار کشور دارند، اما آنچه نام آنها را سر زبانها انداخته، روایت سرپرستی از هفت دانشآموزی است که امروز حکم فرزندان آنها را دارند.
قصه این زوج آموزگار وقتی آغاز شد که سعیده پنجسال پیش به روستای قوش عظیم در حاشیه غرب رودخانه تجن شهرستان سرخس از توابع خراسان رضوی رفت، اما دلش طاقت نیاورد که کارش محدود به تختهسیاه کلاس و کتابهایی شود که قرار است بچهها را باسواد کند. او نتوانست چشم روی درد افتاده به جان بچههای بیمار و وضع اقتصادی پیشروی مردم این روستا ببندد. معلمی که وقتی دید کاری از دستش برای کمک به بچههای نیازمند و محروم روستا برنمیآید، دست به دامن شبکههای مجازی شد و با انتشار عکس بچههای روستا کاری کرد که همه مردم کشور امروز روستای قوش عظیم را در دورافتادهترین نقطه سرخس میشناسند. معلمی که امروز به سفیر مهربانی در ایران معروف شده و برای کمک به دانشآموزان نیازمند مناطق محروم سراسر کشور دست از هیچ تلاشی برنمیدارد.
تلخ و شیرین خانم معلم
سعیده دلمرادی برایمان از روزی میگوید که بهعنوان معلم روستا راهی روستای قوش عظیم شد: «وقتی به روستا آمدم اولین چیزی که به چشم میخورد فقر و نیازی بود که در میان تکتک خانوادهها دیده میشد. خیلی دلم میخواست به خانوادهها و بچهها کمک کنم. اما با دست خالی نمیشد، حتی کسی اسم این روستا هم به گوشش نخورده بود، بالاخره تصمیم گرفتم تصاویری از روستا را در اینستاگرام منتشر کنم. همه امیدم این بود که مردم با دیدن این عکسها به یاری ما بیایند. اتفاقی که در کوتاهترین زمان رخ داد.» از خاطرههای تلخ و شیرینش برایمان میگوید: «در مدرسه ما دانشآموزی بود که همیشه بیمار بود و هیچ وقت تن این بچه گرم نمیشد. یک روز تصمیم گرفتیم به خانهشان سری بزنیم و از والدینش بخواهیم بیشتر به او و وضع بیماریاش رسیدگی کنند. وقتی به خانه رسیدیم، با چهار دیواری خالی از فرش و اثاثیهای روبهرو شدیم که خانواده این دانشآموز در آن زندگی میکردند. بلافاصله از این خانه و وضع آن خانواده عکس گرفتم و در صفحه اینستاگرام منتشر کردم. ظرف چند روز از سوی خیرین فرش و بخاری و سایر لوازم خانه برای این خانواده از شهرهای مختلف کشور ارسال شد.»
کارآفرینی برای زنان روستا
میگوید وقتی دیدیم بیشترین مشکل خانوادههای روستا به خاطر فقر و نداشتن درآمد کافی است، تصمیم گرفتیم برای درآمدزایی اهالی روستا آستین بالا بزنیم و کلاسهای آموزش خیاطی و شیرینیپزی برگزار کردیم. آموزشهایی که مورد استقبال اهالی روستا قرار گرفت. بانوان روستایی بعد از دریافت آموزشهای لازم در این بخش مشغول به کار شدند. شرط اصلی به نتیجه رسیدن این آموزشها تأمین بازار فروش محصولات بود. کاری که خود ما با کمک دوستانمان در شهر انجام دادیم و تمام شیرینیهای نوروز به این بانوان سفارش داده شد. کاری که همچنان در حال انجام است و به منبع درآمد خوبی برای بانوان روستا تبدیل شده است. از دیگر مشاغلی که برای بانوان ایجاد کردیم، کارگاههای خیاطی بود. کارگاههایی که با اخذ سفارش از تولیدیها رونقگرفت و امروز شاهد درآمدزایی زنان روستایی از این محل هستیم.»
او تعداد بانوان شاغل در کارگاه خیاطی روستا را ٦ نفر برمیشمرد و میگوید: «جالب است امروز این بانوان خود به دیگران همین کار را آموزش میدهند و امیدواریم با توسعه این بخش شاهد اشتغال زنان روستایی در روستاهای مجاور هم باشیم.»
تأمین امکانات زیرساختی در روستا
وقتی خانم معلم پا به روستا گذاشت، هیچ یک از امکانات رفاهی و خدماتی در روستا وجود نداشت. زیرساختهایی که نبودشان عرصه زندگی را بر مردم سخت کرده بود. اما در سایه کمکهای مردمی به روستا خوشبختانه بخش قابل توجهی از این مشکلات حل شده است: «خانههای مردم روستا اغلب مخروبه و غیرقابل استفاده بود. موضوعی که با کمک خیرین سراسر کشور کمی ساماندهی شد. در این نقطه صفر مرزی، زمستان سرد و طاقتفرساست و امان مردم را بریده، چون اغلب از داشتن وسایل گرمایشی محروم هستند. اما امروز در سایه همدلی و مهربانی همه مردم ایران بخش قابل توجهی از خانههای مسکونی روستا مرمت، بازسازی و مجهز به لوازم اولیه زندگی شدهاند. علاوه بر این ما در روستا توانستهایم امکانات بهداشتی و درمانی را هم تأمین کنیم، مثل حمام که از نیازهای اصلی مردم روستا بود. گذشته از همه این موارد تأمین ویلچر برای بچههای نیازمند و معلول روستا از دیگر خدماتی است که با کمک خیرین انجام دهیم.»
فعالیت در مدرسه استثنایی
خانم معلم وقتی خیالش از بچههای روستا و مردمش راحتمیشود، به سرخس میرود تا در کنار همسرش بخش دیگری از فعالیتهای خود را این بار در کنار بچههای استثنایی شروع کند: «سیدمحمد امروز ٦٠ دانشآموز استثنایی از روستاهای اطراف سرخس را تحت پوشش خود دارد؛ از کچونی گرفته تا دولتآباد و حسنآباد و ابراهیمآباد.» سیدمحمد موسوی میگوید: «بچهها اکثرا در خانوادههای محروم و نیازمند زندگیمیکنند و برای تأمین وسایل بهداشتی خود هم در تنگنا هستند. امروز ما بحث درمان خیلی از بچههای ناتوان جسمی و حرکتی را با کمک خیرین کشوری دنبال میکنیم، حتی خیرین خارج از کشور هم به واسطه این صفحه با ما همکاری دارند.»
برای بچههای نیازمند مادری میکنم
سعیده و سیدمحمد امروز والدین هفت فرزند خوانده خود هستند؛ دو دختر و پنج پسر که به گفته خودش روزهای خوش و خرمی را با هم سپری میکنند. عکس پروفایل صفحه اینستاگرامش هم شامل عکس خانوادگیشان با فرزندخواندههایش است.
به همه ایران کمک میکنیم
میگوید به همه ایران کمک میکنیم، فرقی نمیکند هر جا نیاز به کمک داشته باشد، تیم ما حاضر است، مثل زلزله کرمانشاه. ما از طریق صفحه اینستاگراممان توانستیم برای مردم زلزلهزده کرمانشاه حدود ٣٠ کانکس تهیه و به مناطق زلزلهزده اعزام کنیم. علاوه بر این از روزی که زلزله کرمانشاه رخ داد تا امروز ما مدام در مناطق زلزلهزده حضور داشتیم. در روزهای نخست کوشیدیم با آموزش بچههای مدرسه کاری کنیم که دانشآموزان از درس و مشق عقب نمانند. بعد از بازگشایی مدارس هم به ارایه خدمات اجتماعی به زلزلهزدهها پرداختیم.
سفره صبحانهمان هر روز پهن است
با توجه به اینکه اغلب دانشآموزان خانم معلم را بچههای نیازمند تشکیل میدهند، او کوشیده با کمک خیرین هر روز در مدرسههای سرخس سفره صبحانه پهن کند: «این برنامه را با هدف توزیع روزانه یک وعده غذای مقوی بین بچههای نیازمند انجام میدهیم. خوشبختانه همه خیرین ما را در تأمین هزینههای این برنامه یاری میکنند و باعث شدهاند تا هر روز در یک مدرسه شاهد دورهمی شاد بچههای مدرسه دور این سفرههای پربرکت باشیم.»
جنگ علیه کرونا
در دوره کرونا هم این زوج جوان خیر بیکار ننشستهاند، از راهاندازی کارگاه تولید ماسک و تأمین ملزومات بهداشتی سرخس گرفته تا تأمین گوشی هوشمند برای دانشآموزان نیازمند، بخشی از فعالیتهای آنهاست. دلمرادی میگوید: «بیست گوشی هوشمند برای دانشآموزان مستعد منطقه تهیه کردیم تا از تحصیل در فضای مجازی جا نمانند. از سوی دیگر با راهاندازی کارگاه تولید ماسک با فعالیت زنان سرپرست خانوار تلاش کردیم تا ضمن کمک به تأمین نیاز منطقه به ماسک، به خانوادههای خسارتدیده اقتصادی در این ایام هم کمک کنیم.»
آرزوی خانم معلم
خانم معلم فداکار منطقه سرخس گرچه امروز کارهای زیادی برای بچههای نیازمند در سراسر کشور انجام میدهد، اما یک آرزوی بزرگ دارد که همیشه رویای تحققش را میبیند: «تنها آرزوی من داشتن خانهای با هزار اتاق و هزار پنجره است تا در سایه سقف آن دیگر هیچ بچهای آرزوی داشتن یک اتاق را نداشته باشد و در آرامش کامل دوران خوش کودکیاش را سپری کند.»