نقش معلمان و مربیان در هوش هیجانی کودکان
در آموزش و پرورش ، نقش نیروی انسانی بسیار مهم است و معلم از مهمترین عوامل در رشد و توسعه کیفی تعلیم و تربیت به شمار میآید. معلمان هسته مرکزی دستگاه تعلیم و تربیت و مجریان حقیقی این امر حیاتی هستند و تأثیر آنها بر جامعه به اندازهای زیاد است که میتوان گفت سعادت مملکت در دست کسانی است که به تعلیم و تربیت فرزندان کشور اشتغال دارند. معلمان جزء افرادی هستند که به واسطه شغل خود بیشتر با سایر افراد بهویژه کودکان و نوجوانان در حال رشد در تماس هستند. مربیان و معلمان در زندگی کودک نقش بسیار سازنده و مؤثری را ایفا میکنند. از این رو نقش آنها در تربیت و رشد عاطفی و هیجانی کودکان بسیار مؤثر است.
معلمان و مربیان کودکان همچون والدین باید تلاش کنند تا هیجانات کودکان و دانشآموزان خود را درک کنند و در صورت نیاز با کودکان همدلی نمایند. از آن جهت که جایگاه معلم برای کودک بسیار باارزش است و در بسیاری از موارد معلمان و مربیان برای دانشآموزان و کودکان نقش الگو را ایفا میکنند، از این رو رفتار و آموزشهای معلمان در زمینههای مختلف از جمله ابراز هیجانات، تنظیم و کنترل هیجانات میتواند در بهبود مهارتهای هیجانی کودکان بسیار مفید باشد.
معلمان باید این نکته را مد نظر قرار دهند که تا هنگامی که هوش هیجانی آنها در وضعیت مناسبی قرار نداشته باشد، تغییر جدی در وضعیت هیجانی دانشآموزان کار بسیار دشواری است. معلمان باید فرآیندهای درون خویش را بررسی کنند و باور داشته باشند که داشتن مهارتهای جدید ارزشمند است. معلمان بایستی در خود به یک ثبات هیجانی رسیده باشند و از تنظیم مناسب هیجانات بهرهمند باشند تا قادر باشند مهارتهای اساسی را در پذیرش احساسات و راههای سازش با آن را به کودکان و دانشآموزان بیاموزند.
نکاتی برای معلمان در راستای تربیت هوش هیجانی دانشآموزان
با توجه به نقش معلم در تربیت هوش هیجانی کودکان و دانشآموزان، معلم بایستی نکاتی را در این زمینه رعایت کند که این نکات عبارت است از:
معلمان و مربیان باید تلاش کنند که محیطی امن برای کودکان ایجاد کنند و تلاش نمایند عواملی را که ممکن است امنیت روانی و جسمانی کودکان را به خطر اندازد، شناسایی کرده و آنها را رفع کنند.
معلمان و مربیان باید در محیط آموزشی از مقایسه کودکان با یکدیگر به شدت پرهیز کنند.
مناسب است مربیان و معلمان به کودکان کمک کنند تا کودکان نسبت به فرآیندهای هیجانی خود و دیگران آگاهی کسب کنند.
مربیان و معلمان باید به کودکان این نکته را گوشزد کنند که شکست در برخی مسؤولیتها به معنای تمام شدن همه امور نیست و در این موارد معلمان باید به دانشآموزان کمک کنند تا هیجانات منفی خود را کنترل نمایند.
معلمان و مربیان موظف هستند تکالیفی که به کودکان ارائه میدهند متناسب با سطح تواناییهای کودک باشد تا کودک با شکستهای پی در پی مواجه نشود. در ضمن تکالیف نباید بسیار ساده و آسان باشد.
معلمان باید به نیازهای رفع نشده کودکان توجه داشته باشند. این نیازها بیشتر از نوع روانشناختی هستند؛ نیازهایی چون قدرتطلبی، احترام، قدردانی و… معلم باید سعی کند این نیازها را تا حدودی در کودکان رفع کند و در آنها احساس خودارزشمندی ایجاد کند.
معلمان باید دانشآموزان را به همدلی کردن با یکدیگر تشویق کنند.
معلمان باید از طریق طرح مشکلات و مسائل مختلف و واگذار کردن مسؤولیت به کودکان توانایی حل مسأله را در آنها بهبود ببخشند.
معلمان باید تلاش کنند شرایطی را فراهم کنند که کودکان بازخورد مناسبی را دریافت نمایند تا تعریف آنها از خودشان مثبت باشد. در ضمن معلمان باید این امر را در نظر بگیرند که همان گونه که آنها از لحاظ شناختی و هوشی از برخی افراد بالاتر و از برخی پایینتر هستند، کودکان نیز ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند و تفاوت فردی امری عادی است اما همه کودکان ارزشمند هستند و قابل احترام.