رشد کودک پیش دبستان
الف ـ رشد شناختی:
در طی فرآیند رشد شناختی، کودک به تدریج مهارتهای لازم برای یادگیری و درک تجارب جدید را میآموزد. با پیشرفت تکلم، کودک تعامل بیشتری با محیط پیدا میکند. وی هر روز از طریقبازی، تمشاای تلویزیون و مشاهده اطراف خود اطلاعاتی به دست میآورد. وی بتدریج به کمک کلمات و نشانهها به حل ماسئل و ابراز افکار و احساسات خود میپردازد و با پرسشهای مختلف به سراغ شما میآید، او با کسب اطلاعات جدید، به صورت مداوم درک خود را از دنیای اطرافش ساماندهی میکند.
کودک در سن پیشدبستانی، دنیا را همانند یک فرد بزرگسال نمیبیند، در طی صحبت با ویباید به یاد داشته باشید که وی نگرشها و دریافتهای متفاوتی از شما دارد. به همین علت باید تلاش نمایید که در سطح ادراک و شناخت وی با او گفتگو کنید.
تفکر کودک پیش دبستانی شما چه ویژگیهایی دارد؟
ـ تفکر عینی:
کودک در سنین4، 3 یا 5 سالگی معمولاً دارای تفکر عینی است. یعنی این که وی آنچه را میتواند لمس، مشاهده و تجربه کند به سادگی درک میکند. بنابراین اگر موضوعی انتزاعی را برایش شرح میدهید باید /ن را با مثالهایی عینی در باره تجربیات ملموس زندگی او همراه کنید. مثلاً اگر در باره ضرورت رعایت بهداشت و نحوه بروز بیماری در اثر فعالیت میکروبی برایش توضیح میدهید بهتر است از کتاب یا کارتون با نقاشیها و تصاویر کارتونی از میکروب استفاده کنید و حرفهایتان را با تصاویر عینی و ملموس همراه سازید.
ـ تفکر سحرآمیز:
کودک در این سنین فکر میکند که اعمال، آرزوها و احساساتش بر حوادث و وقایع اطراف تأثیر میگذارد. علی کودک 4 ساله ممکن است تصور کند که بیماری خواهر کوچکتری سارا (ابتلا به گاستروآنتریت) به علت آرزوی وی «کاش سارا اصلاً وجود نداشت» شکل گرفته است. اگر علی خود /ب شود ممکن است فکر کند به علت رفتار بدی که با شما داشتهف تنبیه شده است، بنابراین در گفتگو با کودکان در این سنین حتماً باید از برداشت و درک آنان از وقایع اطرافشان به ویژه در موارد خاص مانند بیماری کودک یا وجود بیماری در اعضای خانواده از آنان سولا کنید و تا حد ممکن، تفکرات غیرمنطقی آنان راکه میتواند موجب احساس گناه یا اضطراب آنها شود اصلاح سازید.
ـ خود محوری:
کودک در سنین پیش دبستانی، تفکر خود محور دارد. وی تصور میکند که مرکز دنیا است و همه حوادث و اتفاقات در جهان برای او رخمی دهند مثلاً زمانی که به علی گفته میشود آرامتر بازی کند تا برادر بزرگش بتواند درس بخواند، وی قادر نیست خود را به جای برادرش تجسم کند و رفتارش را به خاطر او تغییر دهد. نه بدین علت که وی خودخواه است، بلکه به این علت که توانایی شناختی لازم برای این کار را پیدا نکرده است تا دریابد هر تجربهای در دیگران چه احساسی به وجود میآورد. او تنها دنیا را از زاویه دید خود مینگرد.
ـ زنده پنداری:
کودک در سنین پیش دبستانی، ویژگیهای انسانی را به اشیای بی جان نسبت میدهد. بنابراین زمانی که علی در هنگام دویدن، با میز برخورد میکند و به زمین میخورد ممکن است بگوید این میز است که عمداً مجب زمین خوردن وی شده است.
ـ درک زمان:
کودک پیش دبستاین نمیتواند طول مدت زمان را دقیقاً درک کند. وی زمان را در ارتباط با برنامه روزانه اش درک میکند، بنابراین وقتی میخواهید زمان انجام کاری را به او یادآوری کنید نیاز دارد که آن را در رابطه با کارهای روزانه بیان کنید: مثلاً «وقتی پدر از سرکار برگردد، به پارک میرویم» کودک مفاهمی زمان گذشته، حال و آینده را درک میکند مثلاً ممکن است جملات «وقتی بزرگ شدم» یا «وقتی خیلی کوچک بودم» را به کار ببرد ولی برای درک دقیق تر زمان و دروههای زمانی طولانی نیاز به کمک دارد. مثلاً برای اینکه به وی نشان دهید 10 روز دیگر به مسافرت خواهید رفت، میتوانید از یک تقویم بزرگ استفاده کنید و گذشت هر روز را با یک علامت مشخص کنید.
کمک به یادگیری و رشد شناختی کودک:
کودک در سنین پیشدبستانی، بسیار کنجکاو است. وی ممکن است هر روز دهها پرسش را با شما مطرح کند. بکوشید پاسخهایتان، ساده و در حد درک کودک باشد. تشویق کودک به فکر کردن در باره موضوعات مختلف و فرصت دادن به وی برای ابر از نظر خود، میتواند اعتماد او را به خود بیشتر کند.
هدف، یافتن پاسخ درست نیست بلکه تشویق کودک به اندیشیدن و تفکر است. بنابراین تلاش وی را تحسین کنید و پیشرفتهای او را هر چند کودک تر غیب نمایید.
ب ـ رشد هیجانی
پس از هیجانات اولیه مانند شادی و غم و ترس، با رشد کودک بتدریج دامنه وسیعتری از هیجانات بارز میشوند. کودک در سنین پیش دبستانی هیجانات پیچیده تری مانند احساس گناه، شرم و خجالت را ابراز میکند. در این زمان وی مهارت بیشتری در تکلم بدست آورده و برای ابراز احساسات به جای حرکات فیزیکی از کلمات استفاده میکند. کودک ممکن است در نامگذاری احساسات خود مشکل داشته باشد. به علاوه کودک در این سنین در برخورد با احساسات منفی شدید ممکن است دچار سردرگمی و ترس شده، قادر به کنترل این هیجانات نباشد. بنابراین کودکان برای شناخت درست احساسات و نیز برای کنار آمدن با احساسات منفی و دشوار نیاز به حمایت و یاری والدین دارند.
کمک به رشد هیجانی کودک:
کودکان باید بدانند که هیجاناتشان واقعی و قابل قبول هستند، فقط باید به شیوهای درست ابراز شوند. بنابراین در باره احساسات و هیجانات مختلف با کودک خود صحبت کنید. مثلاً میتوانید تصاویری از مجلات را تهیه کرده و در باره احساسات افراد در موقعیتهای مختلف با وی گفتگو کنید.
برای کودکتان تصاویری از صورتهای ساده با احساسات مختلف بکشید و به او کمک کنید هیجانات هر یک از نامگذاری کرده و برای هر یک داستانی بسازد. در صورتش که کودک احساسات منفی خود را ابراز کند، احساسات کودک را تأیید کنید و برای مواجهه با آن، راه حلهایی به وی پیشنهاد کنید.
تعیین حد و مرز برای کودک به او کمک میکند دریابد چه رفتاری قابل قبول و چه رفتاری غیرقابل قبول است. مثلاً میتوانید به او بگویید: «وقتی عصبانی هستی، میتوانی با من حرف بزنی و بگویی عصبانی هستی، اما اجازه نداری کسی را بزنی یا وسایلت را پرت کنی.»
به یاد داشته باشید شما الگوی اصلی رفتار کودکتان هستید، بنابراین در باره احساسات خود با کودک صحبت کنید و هیجانات را به صورتی مناسب ابراز کنید. زمانی که فرزندتان توانست احساس خود را بیان کند بدون این که کنترل خود را از دست بدهد، حتماً او را تشویق کنید.
ج ـ رشد اخلاقی
کودک در سنین پیشدبستانی، تمایل شدیدی به تأیید شدن توسط والدین دارد. او میخواهد بچه خوبی باشد تا پدر و مادر به او محبت کنند. بسیاری از رفتارهای کودک در این سنین به فرآیند تکاملی وی مربوط است نه غیراخلاقی بودن شخصیت وی. کودک در این سنین خود محور بوده، کنترل تکانهها برایش دشوار است.
بتدریج با تلاش والدین در تعیین قوانین روشن و ثابت در منزل مانند «خشونت، کتک زدن و گاز گرفتن ممنوع است» کودک به نوعی آگاهی دست مییابد و مجموعهای از عادتهای درونی در وی شکل میگیرد که بنیان اخلاقی کودک را میسازد. شیوه برخورد والدین با رفتارهای کودک و نیز طرز رفتار آنان با دیگران، راهنمای کودک در این فرآیند است. در ابتدا کودک برای جلب رضایت والدین و تأیید آنان از قوانین تبعیت میکند و سرانجام این قانونها تبدیل به اصول اخلاقی درونی شده و جزیی از شخصیت وی خواهد بود.
کمک به رشد اخلاقی کودک
تعیین مرزها و قوانین رفتاری را به صورتی یکنواخت و پیگیرانه دنبال کنید. اجرای قوانین اصلی باید در مکانهیا دیگر مثلاً در مهمانی یا مکانهای عمومی نیز علاوه بر منزل پیگیری شود. به یاد داشته باشید کودک همراه با آموختن پیروی از قوانین نیاز به شنیدن توضیحاتی در مورد بعضی از قوانین خاص دارد و مثلاً این که چرا کتک زدن دیگران ممنوع است یا این که گفتن کلمات زشت به دیگران چه احساسی در آنها به وجود میآورد. این گفتگوها بهتر است بدون ارتباط با کار بد کودک صورت گیرد توضیحات در حد فهمو درک کودک بوده و خیلی مفصل و طولانی نباشند. افزون بر استفاده از پیامدهای غایب برای مواردی که قوانتین توسط کودک نادیده گرفته میشوند حتماً به رفتارهای مطلوب کودک هم توجه و آنها را تشویق نمایید. به خاطر داشته باشید که شما الگوی رفتاری کودکتان هستید بنابراین طوری رفتار کنید که میخواهید فرزندتان رفتار نماید.
او به کاری که شما انجام میدهید، بیشتر توجه میکند تا به آنچه که به وی میگویید بنابراین اگر دوست دارید فرزندتان به دیگران احترام بگذارد به خود و کودکتان احترام بگذارید.
چالشها و مشکلات رفتاری کودک پیش دبستانی و راه حلها
مشکلات رفتاری شایع کودکان
الف ـ دروغگویی:
دروغگویی یکی از رفتارهای شایع کودکان است که اغلبف والدین را خیلی ناراحت میکند.
دروغگویی کودکان معمولاً سه دلیل عمده دارد:
1ـ کودک واقعیت و خیال را در هم میآمیزد و گاه تصورات خود را کاملاً واقعی میپندارد. معمولاً تا 6 یا 7 سالگی، توانایی کودک برای افتراق وقایع واقعی از خیالی، کامل نشده است.
2ـ کودک به نوعی تفکر آرزومندانه پسرفت کرده است و بدین طریق با یک واقعیت غیرقابل تحمل انطباق مییابد. مثلا کودکی که پدرش وی را ترک کرده است ممکن است داستانهایی در باره این که پدرش شماره تلفن وی را نمیداند بسازد. گاهی کودک با چنان شدتی خواستار این آروزها است که خود نیز باوز میکند آن چیز را به دست خواهد آورد. مثلاً «من دوست دارم یک دوچرخه داشته باشم» ممکن است است به «من برای تولدم یک دوچرخه هدیه میگیرم» تبدل شود.
3ـ کودک به منظور فرار از تنبیه یا انعتقاد دروغ میگوید. وی ممکن است بداند آنچه که میگوید حقیقت ندارد ولی بتدریج خودش هم بخشهایی از آن را باور میکند گاهی اوقات کودکان با هوشتر بیشتر به دروغگویی پناه میبرند تا تایید والدین را از دست ندهند و از عواقب کار خود فرار کنند.
توصیههای زیر در برخورد با دروغگویی میتوانند کمک کننده باشند:
ـ در مواجهه با کودکی که دروغ گفته است آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید آرام بمانید.
ـ به کودک لقب دروغگو ندهید. کار او را از شخصیت وی افتراق دهید.
ـ سعی کنید نوع دروغ کودک را تعیین کنید و بسته به آن واکنش مناسب نشان دهید.
ـ اگر کودک دروغی نشای از خیالات خود میگوید به او کمک کنید تفاوت بین واقعیت و خیال را دریابد. با وی طوری رفتار نکنید که احساس کند کار اشتباهی کرده است.
ـ اگر کودک با موقعیتی دشوار روبرو سات و آرزوهایش را به عنوان واقعیت بیان میکند وی را تشویق کنید که به جای این کار به بیان احساساتش بپردازد و از دیگران برای حل مشکلات کمک بخواهد.
ـ اگر کودک برای فرار از پیامد کار اشتباهش دروغ بگویید بهتر است به جای واکنش شدید نسبت به دروغ گفتن، در باره کار اشتباه او و علت بد بودن کارش با وی صحبت کنید.
ـ زمانی که میدانید کودک کار بدی کرده است خود را درگیر بحث با وی برای اعتراف گرفتن نکنید. مثلاً اگر کودک کیک تولدی را که پخته اید بی اجازه خورده است و آثار شکلات روی کیک را در اطراف دهانش میبینید به جای اینکه بپرسید «آیا تو کیک را خورده ای؟» و او به دروغ «نه» بگوید، وی را جلوی آینه ببرید و بگویید «کیک خورده شده و به صورت تو شکلات آن چسبیده است. من از تو خواسته بودم به کیک بدون اجازه دست نزنی». در این صورت موضوع صحبت به جای دروغگویی کودک به پیروی از قوانین باز میگردد.
ـ به خاطر داشته باشید کودک را هم با گفتار و هم رفتارتان به راستگویی تشویق کنید. شما بهترین الگوی فرزندتان هستید.
ب ـ استفاده از کلمات نامناسب و زشت، جواب پس دادن:
تقریباً تمام کودکان در سنین پیش دبستانی گاه از کلمات نامناسب استفاده میکنند. گاهی آنان کلماتی زشت به زبان میآورند که باعث شرمندگی والدین میشود.
دلیل روشن به کارگیری این کلمات، شنیدن آنها در منزل یا مهدکودک یا محیطهای دیگر است. زمانی که کودک از این عبارات استفاده میکند معمولاً با توجه شدید و واکنش بیش از حد والدین روبرو میشود که باعث تکرار بیشتر این کلمات خواهد شد.
راهکارهای زیر میتوانند در برخورد با این رفتار کودک کمک کننده باشند:
ـ اگر کودک برای اولین بار از این کلمات استفاده میکند بهتر است معنای آن را از کودک بپرسید. اگر وی بتواند معنی کلمه را بگوید برایش توضیح دهید که این کلمه دیگران را ناراحت میکند و نباید در خانه استفاده شود.
ـ در صورت تکرار، در مراحل اول آرام ماندن و نادیده گرفتن این عبارات و دور نگهداشتن کودک از محیطهایی که در آنها چنین کلماتی استفاده میشود بهترین روش برخورد است.
ـ اگر با وجود نادیده گرفتن این رفتار ادامه یابد با آن مشابه دیگر کارهای نامطلوب کودک برخورد کنید و از شیوههای تنبیهی مناسب مانند منزوی سازی یا محروم کردن بهره گیرید.
ـ به کودک کلماتی بیاموزید که بتواند احساس ناکامی و ناراحتی خود را به صورت مودبانه ابراز کند.
ـ برخورد مودبانه و به کارگیری مناسب کلمات را توسط کودک تشویق نمایید.
جواب پس دادن اغلب شیوهای برای نشان دادن نافرمانی و لجبازی کودک و نشانهای از تکامل کودک برای به دست آوردن استقلال است. تنشهای زندگی روز مره مانند به دنیا آمدن کودک دیگر یا تغییر منزل ممکن است این رفتارها را تشدید کند. در مواجهه با این مشکل توصیههای زیر را به کار گیرید.
ـ به خاطر داشته باشید کودکان پیش دبستانی نیاز به ابراز وجود و احساسات خود دارند. بنابراین اجازه ابراز نظر به صورت مودبانه را به آنان بدهید.
ـ سعی کنید انتظارات خود را با توانایی کودک تطبیق دهید.
ـ در صورت نافرمانی و بی ادبی کودک در پاسخ دادن، از روشهای تنبیهی مناسب استفاده کنید.
ـ رفتارهای مناسب وی را تشویق کنید.
ج ـ دزدی:
تا سن سه سالگی بیشتر کودکان معنای دزدی را درک نمیکنند و حداقل یک سال دیگر طول میکشد تا آنها مفهوم مال من و مال تو را در یابند. اگر کودک وسایل دیگران را بدون اجازه بر میدارد راهکارهای زیر را به کار برید:
ـ آرامش خود را حفظ کنید و واکنش بیش از حد نشان ندهید.
ـ برای وی توضیح دهید که چیزهایی که متعلق به دیگران است نباید برای خود بردارد.
ـ به کودک بگویید صاحب آن شیئی برای از دست دادن آن، غمگین و ناراحت میشود.
ـ مطمئن شوید که وی شیئی موردنظر را به صاحبش برگردانده و عذرخواهی کند.
ـ به خاطر داشته باشید با این که کودک ممکن است بداند دزدی کار بدی است چون دیگران به وی چنین گفتهاند تا سن 7 ـ 6 سالگی ممکن است بدرستی علت بد بودن / ین کار را درک نکرده و در باره آن احساس گناه نکند.
ـ در صورتی که این مشکل به صورت مکرر و مزمن رخ دهد حتماً با یک مشاور یا روانپزشک کودک مشورت کنید.
د ـ پرخاشگری و حملات بدخلقی (قشقرق)
پرخاشگری کودکان علل مختلفی دارد. کودکان کوچکتر ممکن است به علت این که نمیدانند احساسات ناخوشایند خود مانند خشم و ناکامی را چگونه با کلمات ابرا کنند به پرخاشگری روی آورند. صحبت با کودکان و کمک به آنان برای بیابن احساساتشان بدون پرخاشگری در این موارد مفید است.
کودک ممکن است شاهد دعوا و پرخاشگری والدین یا دیگر اعضای خانواده باشد و از این رفتارها الگو برداری کند. بنابراین کنترل محیط منزل، عدم به کار گیری پرخاشگری در روابط بین فردی اعضای خانواده و همچنین نظارت بر برنامههای تلویزیونی که کودک مشاهده میکند میتواند این اثرات را تا حد ممکن کاهش دهد.
گاهی به مرور زمان کودک یاد میگیرد که با بد خلقی و پرخاشگری میتواند به آنچه میخواهد دست یابد. اگر والدین در برابر داد و فریاد یا پرخاشگری وی تسلیم شوند او در مییابد این رفتار راهی برای گرفتن آنچه میخواهد از بزرگسالان است. بعضی کودکان با فرد خاصی مانند مادر یا مادر بزرگ بیشتر این رفتارها را نشان میدهند تا با دیگر اعضای خانواده. این موضوع اهمیت برخورد یکسان و یکنواخت همه بزرگسالان در خانواده و اطراف کودک را نشان میدهد. اگر کودک در یابد که هر وقت و هر کجا پرخاشگری کند پیامد یکسانی متحمل میشود چنین رفتاری قطعاً کاهش مییابد.
بنابراین علیرغم علت پرخاشگری و بدخلقی کودک رعایت بعضی اصول میتواند موجب کاهش این رفتارها شود:
ـ در انتظارات خود از کودک و به کارگیری روشهای تربیتی در زمانها، مکانها و توسط افراد مختلف مانند مادر، پدر، مادربزرگ و... تا حد ممکن یکنواخت عمل کنید. قابل پیشبینی بودن پیامد یک رفتار به کودک احساس امنیت میدهد و وی را از سر درگمی میرهاند و مشکلات رفتاری وی را کاهش میدهد.
ـ قوانین را به صورت روشن به کودک بگویید. او باید بداند احساس خشم و ناکامی طبیعی است ولی مرزهایی برای شیوه ابراز آن وجود دارد مثلاً زدن دیگران ممنوع است.
ـ در صورت پرخاشگری کودک از روشهای تنبیهی مناسب مانند منزوی سازی استفاده کنید.
ـ بر اثر بدخلقی و قشقرق کودک تسلیم خواستههای غیرمنطقی او نشوید. این رفتار کودک را نادیده بگیرید. (در عین حال ایمنی کودک را در نظر داشته باشید. اگر وی به کار خطرناکی دست زد بلافاصله باید مداخل کنید).
ـ تلاش کودک برای ابراز مناسب احساسات ناخوشایند مثل خشم را تشویق کنید.
ـ موقعیتهایی که کودک بیشتر دچار بدخلقی و پرخاشگری میشود مانند زمانی که خسته، گرسنه یا خواب آلود است را شناسایی کرده، توجه به نیازهای جسمانی و روانشناختی کودک را در برنامه ریزیهای روزانه خود در اولویت قرار دهید.
ه ـ رقابت بین خواهر و برادرها
رقابت و حسادت بین خواهر و برادرها از شایعترین مشکلات والدین محسوب میشود. این موضوع پدیدهای عالمگیر است و پدر و مادر را بیش از هر کس دیگر دچار احساس ناکامی و نگرانی میکند.
گرچه بسیاری از کتابها توصیه میکنند که خواهر و برادرها را به حال خود گذاشته، در دعوا و درگیری آنها دخالت نکنیم، بعضی از بزرگسالان خاطراتی از بدرفتاری خواهر یا برادر خود در دوران کودکی بدون دخالتی زا سوی والدین به یاد دارند که بسیار برایشان رنج آور است. بنابراین این با وجود طبیعی بودن رقابت بین خواهر و برادرها نظارت والدین بر شیوه تعامل و ارتباط فرزندان با هم اهمیت بسزا دارد.
توصیههای زیر در برخورد با رقابت و حسادت خواهر و برادرها کمک کننده هستند:
ـ اطمینان یابید که هیچ یک از فرزندان توسط خواهر یا برادر خود مورد سوء رفتار کلامی، جسمانی یا جنسی قرار نمیگیرد. قانونی در خانه برقرار کنید که خشونت از هر نوع نسبت به دیگران را ممنوع کند.
ـ از لقب دادن به کودکان پرهیز کنید. حتی لقبهای خوب مانند هنرمند یا ورزشکار میتواند برانگیزاننده حسادت دیگر فرزندن شود و کودک را برای حفظ این لقب دچار اضطراب و ناکامی نماید.
ـ با کودکان طوری رفتار کنید که بفهمند هر یک دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که با دیگران متفاوت است. آنان را به صورتی غیر منصفانه با هم مقایسه نکنید.
ـ علاوه بر زمانی که با همه فرزندان میگذرانید با هر یک از آنان زمانی جداگانه هر چند اندک صرف کنید.
ـ بپذیرید که رقابت بین خواهر و برادرها طبیعی است. همه گاهی نسبت به خواهر یا برادر خود احساس خشم مینمایند در حالیکه بیشتر آنها در برابر افراد خارج از خانواده از یکدیگر حمایت میکنند.
ـ به خبرچینی کودکان پاداش ندهید و همیشه جانب یک فرزند را نگیرید.
در صورت دعوای خواهر و برادرها:
ـ حتیالامکان اجازه دهید خود آن را تمام کنند.
ـ اگر یکی یا هر دو بسیار عصبای و ناراحت هستند دخالت کنید. آنها را از هم جدا کرده و کودکی را که آسیب دیده یا ناراحت است آرام کنید.
ـ طرف هیچ یک را نگیرید مگر آن که آنچه رخ داده دیده باشید.
ـ هر دو کودک را تشویق کنید تا در باره احساسات خود و آنچه رخ داده صحبت کنند و از آنها بخواهید فکر کنند چگونه میتوانند اختلافشان را بدون دعوا و درگیری حل کنند.