دروس مدارس برای کودکان سخت است
یک روانشناس کودکان استثنایی با اشاره به اینکه دروس مدارس برای کودکان سخت است که باعث مردودی آنان میشود، گفت: فضای فیزیکی مدارس نیز برای حضور کودکان استثنایی باید اصلاح شود.
گیتا موللی با اشاره به اینکه نگرش جامعه باید نسبت به کودکان استثنایی تغییر کند، اظهار داشت: 10 درصد کودکان کشور را کودکان استثنایی تشکیل میدهند که این رقم آمار بسیار بالایی به حساب میآید که نیازمند ارتقاء دانش در این زمینه است.
این روانشناس کودکان استثنائی ادامه داد: این کودکان استثنایی وقتی وارد کلاسهای 40 نفره با فضای نامناسب مواجه میشوند به دلیل انواع مشکلات متعدد مانند ناشنوایی مسلماً دچار مشکل میشوند.
وی افزود: بنابراین باید دورههای آموزشی با کمک گرفتن از دانشگاهها و وزارت آموزش و پرورش و به کمک رسانهها به خانوادهها آگاهی داده شود که وجود کودک با نیازهای ویژه در کلاس درس نه تنها برای دیگر کودکان مشکل ایجاد نمیکند بلکه کودکان را به درجه فهم بالای انسانی میرساند.
موللی تصریح کرد: وقتی کودکان مشاهده کنند که یک کودک نابینا یا فلج مغزی در کنارشان در مدرسه نشسته است و پا به پای آنان درس میخواند لازم است، انگیزه بیشتری پیدا می کنند و البته در این زمینه باید دانش معلمان ارتقا یابد.
این روانشناس کودکان استثنائی ادامه داد: حضور کودکان استثنایی در مدارس کودکان معمولی در تمام دنیا تجربه شده است و اکنون نیز اجرا میشود.
موللی بیان داشت: ما در کشور خودمان چشمانمان را در این زمینه بستهایم و اگر کودکان استثنایی را نادیده بگیریم مسلماً دلیل بر آن نخواهد شد که آنها وجود ندارند بلکه آنها وجود دارند و باید دانش خودمان را در این زمینه ارتقا دهیم.
وی با بیان اینکه برای فراگیرسازی به خیلی چیزها نیاز داریم و باید به نیازهای هر کودک توجه شود، گفت: مثلاً شما فرض کنید در حالی که کودک 5 ساعت در مدرسه حضور دارد اگر احتیاج به سرویس بهداشتی پیدا کند و در مدرسه سرویس بهداشتی فرنگی وجود نداشته باشد مسلماً با مشکل مواجه میشود.
موللی اظهار داشت: در مثالی دیگر یک کودک فلج مغزی با ویلچر میخواهد وارد کلاس درس شود و نبود امکان ورود ویلچر به داخل کلاسنیز از دیگر مشکلات این کودکان به حساب میآید. صندلیها نیز به صورتی است که این کودک با ویلچر نمیتواند در کلاس حضور پیدا کند و در نهایت ما که نمیتوانیم به این کودک بگوییم که با کودکان دیگر متفاوت است در حالی که این کودک نیز همان احساس کودکان دیگر را دارد و حتی از نظر هوشی نیز در برخی مواقع از کودکان معمولی بالاتر است.
وی ادامه داد: بنابراین ما به اصلاحات ساختمانی در مدارس نیاز داریم و حتی میتوان با تدابیر لازم با کمترین هزینهها این مسئله را محقق کرد، مثلاً کودک ناشنوا که صندلیش در کنار پنجره خیابان باشد باعث میشود سمعک این کودک همه صداها را بگیرد و بیش از آنکه صدای معلم را بشنود صدای بوق اتومبیلها را بشنود ولی میتوان جای این کودک را به راحتی تغییر داد.
موللی با اشاره به دشواری دروس در مدارس کشور افزود: 10 تا 15 درصد کودکان ما کودکانی هستند که در بین هوش «مرزی» قرار دارند و کودکان مرزی یعنی کودکانی که در بین هوش کمتوان ذهنی و عادی قرار دارند.
وی تصریح کرد: در مقطع ابتدایی اگر کودکان با سهولت دروس را میگذرانند چون با یک شیب ملایم دروس سخت میشود ولی وقتی بلافاصله وارد مقطع راهنمایی میشوند کودکان دارای چند معلمی میشوند و آغاز دوران بلوغی نیز به حساب میآید و درسها به شدت سخت میشود به طوری که کودکی با هوش مرزی نمیتواند این دروس سخت را بگذراند بنابراین ما مردودی زیادی در این مقطع داریم.
موللی بیان کرد: بنابراین مردودیها در مقطع راهنمایی پس از دو سال اخراج میشوند و به خیابانها منتقل میشوند و به بزهکار تبدیل می شوند. در حالی که برعکس باور عمومی، بزهکارها آدمهای باهوشی نیستند بلکه سردستههای آنان شاید باهوش باشند.
وی خاطرنشان کرد: این کودکان پس از مردودی به عنوان بزهکار وارد خیابان میشوند بدون اینکه هیچ فکری برای آنان شود در حالی که تمام آموزش و پرورشهای دنیا هدفشان تحت پوشش قرار دادن کودکان 6 تا 18 سال است. کودک وقتی بتواند با هر سطح هوشی در مدرسه حضور داشته باشد مسلماً فرصتی برای بزهکاری نخواهد داشت.