معلم در مدرسه هوشمند آموزگار نیست
نیروی انسانی کارآزموده و حرفه ای یا معلم الکترونیک مهم ترین جزء مدارس هوشمند است. از آن جا که در مدارس هوشمند (الکترونیکی) رسانه های متنوعی وجود دارد، معلم دیگر نقش رسانه آموزش و انتقال دهنده را ندارد، بلکه یک تسهیل کننده یادگیری و آموزیار است. معلم باید برای پذیرش نقش جدید خود آموزش ببیند و قابلیت های لازم را در زمینه کار با تجهیزات الکترونیکی کسب کند.
در این راستا بانک جهانی 10 درس را برای فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در تعلیم و تربیت کشورهای در حال توسعه یادآوری می کند که درس هشتم آن «آموزش، آموزش و آموزش» است و آموزش حرفه ای معلمان را اساس به کارگیری موفق تکنولوژی در آموزش می داند.
مدرسه هوشمند مدرسه ای است که همانند مدارس سنتی یک ساختمان اداری دارد، اما در آن به تجهیزات و سیستم های الکترونیکی برمی خوریم که قسمت اعظم فعالیت ها توسط آن ها انجام می گیرد.
در پروژه های آموزشی ایران، منظور از مدرسه هوشمند یک مدرسه تمام اتوماتیک و کامپیوتری نیست بلکه منظور مدرسه ای است که در آن از فن آوری اطلاعات و قابلیت های آن برای رسیدن به اهداف برنامه درسی حداکثر استفاده می شود و با توجه به میزان و روش های به کارگیری با اندکی تفاوت سطحی در روش های به کارگیری فن آوری اطلاعات از آن تحت عناوینی چون مدارس مجازی، مدارس الکترونیکی، مدارس چند رسانه ای یا مانند آنچه در تجربه کشور مالزی اتفاق افتاده، مدرسه هوشمند یاد می کنند.
مالزی و آمریکا
کشور مالزی از اوایل دهه 70 برای به کارگیری حداکثری قابلیت های فن آوری اطلاعات در تمام زمینه ها به ویژه در حیطه آموزش و پرورش که شامل مدارس هوشمند نیز می شد برنامه ریزی کرد و هدفش حرکت به سوی اقتصاد دانش محور و رشد فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در صنعت و ایجاد زمینه های اشتغال در آی سی تی بود، به طور کلی هدف از طرح مدارس هوشمند تبدیل کلاس های معمولی به کلاس های الکترونیکی بود که در آن معلم به جای انتقال دانش و اطلاعات سعی در توسعه قدرت قضاوت دانش آموزان در انتخاب اطلاعات از منابع مختلف و فراهم سازی زمینه یادگیری مادام العمر در دانش آموزان و شهروندان مالزی داشت. در مدارس هوشمند مالزی مواد یاددهی - یادگیری الکترونیکی انفرادی شده و قابلیت های چند رسانه ای بودن در درس های مختلف ریاضی، علوم و... از ضروریات یک مدرسه الکترونیکی (هوشمند) است که در بهترین حالت معلم و دانش آموز در مدرسه با مشارکت یکدیگر با استفاده از برخی از نرم افزارها و با کمک هماهنگ ساز ICT در مدرسه اقدام به طراحی و تولید مواد یاددهی و یادگیری می کنند و یا این که این مواد و رسانه ها توسط واحدهای تجاری طراحی و تولید شده و در اختیار مدرسه قرار می گیرد. عنصر دوم زیرساخت تکنولوژیکی است که جزو ابتدایی ترین شرایط لازم برای مدارس هوشمند است. زیرساخت های تکنولوژیکی در درجه اول کامپیوتر و لپ تاب و کامپیوترهای جیبی است. در این جا توجه به زیرساخت های تکنولوژیکی گزارش شده توسط مرکز آمار ملی آموزش آمریکا درخور توجه است: به گزارش این مرکز در سال 2005 معادل 94 درصد از مدارس در کلاس های درس، کارگاه، کتابخانه و... به کامپیوتر و اینترنت به صورت همزمان دسترسی داشته اند. در صورتی که این میزان در سال 1994 معادل سه درصد بوده است. نکته قابل توجه دیگر در مورد زیرساخت های تکنولوژیکی نسبت کامپیوتر به دانش آموز است. نسبت کامپیوتر به دانش آموز در سال 1998 معادل 12 به یک بوده، به این معنا که هر 12 دانش آموز در مدرسه یک کامپیوتر متصل به اینترنت داشته اند. حال آن که در سال 2005 این نسبت به 8/3 دانش آموز به یک کامپیوتر رسیده است. یعنی حدودا چهار دانش آموز در مدارس عمومی (نه غیرانتفاعی) یک کامپیوتر متصل به اینترنت داشته اند. قطعا از نظر زیرساخت فیزیکی مدارس محدود به کامپیوترهای شخصی (PC) نبوده است. بنابراین گزارش مدارس گویای این واقعیت بوده که 19 درصد از مدارس عمومی آمریکا امکان استفاده از کامپیوترهای جیبی و با حجم کم را برای معلمان و دانش آموزان خود فراهم کرده بودند که این نسبت در سال 2002 معادل 10 درصد بوده و در سال 2005 به 19 درصد رسیده است. حتی از نظر زیرساخت سخت افزاری 10 درصد از مدارس آمریکا کامپیوتر لپ تاب به دانش آموزان خود از یک روز تا یک سال تحصیلی امانت می دادند. از نظر شبکه و پهنای باند شبکه مدارس در سال 2005 معادل 97 درصد از مدارس آمریکا به اینترنت با پهنای باند وسیع دسترسی داشته اند در صورتی که این رقم در سال 2000 معادل 80 درصد بوده است.
وضعیت میانگین کامپیوترها در کشور هنگ کنگ نیز در طرح ارزشیابی از پروژه IT در مدارس تاییدکننده افزایش حجم زیرساخت ها بوده است. به گونه ای که در سال 2003 میانگین کامپیوترها در هر مدرسه ابتدایی _8/89 و در مدارس متوسطه 237 و در مدارس استثنایی 71 بوده است که این آمار و ارقام با وضعیت موجود و قابل مشاهده در ایران قابل مقایسه نیست.
در حوزه زیرساخت علاوه بر کامپیوتر و شبکه، تجهیزاتی مانند انواع پروژکتورها، ویژیولایزرها و وی سی دی ها و تجهیزات الکترونیکی دیگر نیز قرار دارند.
مشاور هوشمند
در مدارس هوشمند آموزش نیروی انسانی محدود به معلمان نیست. بلکه مشاور مدرسه هوشمند نیز کسی است که باید مطالعات عمیق در مورد روان شناسی اینترنت و تاثیرات روحی - روانی آن در دانش آموزان داشته باشد و ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان را در نتیجه به کارگیری تکنولوژی را شناخته و برای پیشگیری و درمان آن ها اقدام کند.
سیستم ادغام نیز یکی از اجزای مهم در مدارس هوشمند است که فرآیند ها و فعالیت هایی که در بخش های مختلف این مدارس صورت می گیرد را در یکدیگر ادغام می کند و از آن یک کل واحد قابل ارزیابی می سازد. این سیستم ارتباط بین عناصر مختلف یعنی سیستم کارآموزی، مواد و منابع یاددهی - یادگیری و... را برقرار می کند.
سیستم پشتیبانی یکی دیگر از اجزای مهم مدارس هوشمند است که این سیستم وظیفه کمک و حمایت از معلمان و سایر دست اندرکاران این مدارس در مواقعی که مشکلاتی مانند مشکلات شبکه ای، سخت افزاری، نرم افزاری و... پیش می آید، را بر عهده دارد.
سیستم مدیریت مدارس هوشمند که به یاری مدیریت مدرسه هوشمند می شتابد، فعالیت های برنامه ریزی، مدیریت، نظارت و کنترل فرآیند ها در این مدارس را بر عهده دارد و به معلم در مدیریت کلاس کمک می کند و پیشرفت دانش آموزان و کارنامه تحصیلی آن ها را ثبت، نگهداری و امکان ارتقای تحصیلی را فراهم می سازد.
به کارگیری اصطلاح «مدرسه هوشمند» و امکان تداخل معنایی آن با برخی حوزه های دیگر، این نامگذاری را دچار چالش کرده است و شاید هم این نامگذاری ترجمه ای بیش نبوده است، اما آنچه که ما تحت عنوان سیستم های آموزش الکترونیکی می نامیم در درجه اول نیاز به یک فعالیت سیستماتیک و منسجم در طراحی دارد که در آن تحت عنوان طراحی نظام آموزش الکترونیکی بر اساس الگوهای خاص طراحی آموزشی صورت می گیرد. در این فرآیند علاوه بر تمام مسایل حیاتی و پایه به مسایلی مانند به کارگیری نظریه های یاددهی - یادگیری در طراحی مواد یاددهی - یادگیری آموزش های الکترونیکی و افزایش انگیزه معلمان و دانش آموزان و حتی مدیران در به کارگیری این فرآیند ها توجه می شود. به عبارتی تمام عناصر موثر در موفقیت یک سیستم آموزش الکترونیکی اعم از زیرساخت، نیروی انسانی، فرآیندها، ابعاد نگرش عاطفی و... با رویکرد سیستمی در ارتباط با یکدیگر شناسایی می شوند و برای کنترل آن تمهیدات مناسب اندیشیده می شود. طراحی ضعیف آموزشی در پروژه های آموزش الکترونیکی یکی از مهم ترین عوامل شکست این پروژه ها حتی در کشورهای پیشگام این رویکرد بوده است که با جدیت تمام باید مورد توجه قرار گیرد.