رضایت خود را چگونه جلب کنیم؟
هیچ چیز به اندازه فضیلت و دانایی خردمندانه ی انسانی، قادرنخواهد بود عزت نفس و اعتماد به نفس ما را که پیش نیاز همان باور دورنی و توانمندیمتواضعانه است، بپروراند.
▪ اعتماد به نفس اولین شرط لازم برای انجام هر عملکرد موفقیاست.
۵۰درصد کسب پیروزی، داشتن اعتماد و باور است که اگر به همراهداشته باشیم، تنها نیمی دیگر از راه تا پیروزی باقی مانده است.
ما با تجربیاتی که به همراه خلاقیت و درایت، بدون ترس و واهمهکسب می کنیم، قادر خواهیم بود تا به قدرت، جرأت و اعتماد به نفس دست یابیم.
حتماً می پرسید تجربه کسب می کنیم ولی این تجربیات تضمینی برموفقیت ما نیست. البته، ولی آیا عدم موفقیت، خود به نوعی موفقیت در کسب آگاهی برایشناخت پویایی نیست؟ و آیا این تجربیات گنجینه های بی قیمت زندگی برای کسب موفقیتهای بعدی نیستند؟
فراموش نکنیم که هیچ کس نمی تواند به شما احساس کهتری بدهد مگربه رضایت و پذیرش خود شما.
آنچه که جلوی موفقیت و پیشرفت شما را می گیرد، شما نیستید بلکهتفکر شماست. شما آنچه دیگران می نامند نیستید، بلکه هر آن صفتی که می پذیرید،هستید. بهتر است بیاموزیم که بهترین دوست خود باشیم چرا که بدترین دشمن ما، خودمانهستیم.
▪ سعی کن نهایت آنچه می توانی، باش.
اگر اعتماد به نفس نداشته باشید در مسیر زندگی دو بار مغلوب میشوید، اما اگر دارای اعتماد به نفس باشید قبل از آغاز مسیر برنده اید.
بیشتر مردم هر آنچه نیستند را پر ارزش و هر آنچه هستند را بیارزش می دانند.
▪ حال سوال این است، چگونه به این اعتماد به نفس دست یابیم؟
ـ یگانگی خود را بپذیرید.
ـ خود را باور کنید، و بدانید که شما در نوع خود منحصر هستید وهیچ کسی همانند شما نیست و حتی همانند شما نبوده و هر آن گونه که شما عمل می کنید،عمل نمی کند.
شما خاص هستید بنابراین اگر که هر کدام از ما بر آن چه به ایندنیا به همراه آورده و قرار است به اشتراک گذاریم تمرکز نماییم، دیگر دلیلی برمقایسه، حسادت و پشیمانی ای نخواهد ماند. بلکه ما آمده ایم تا در یک نظم شریکباشیم.
پس...
ـ هر کاری را به بهترین نحوی که در نوع توان ماست، انجام دهیم.
ـ پشتکار داشته باشید.
ـ با پی گیری و آرامش بر نقصان ها غلبه کنید.
ـ در خصوص مسائل خود عامل باشید.
ـ خود را از اتفاقات مجزا کنید.
ـ بر ترس های خود غلبه کنید و آرامش خود را باز یابید.
ـ فراموش نکنید ظاهر زیبا تضمین کننده اعتماد به نفس نیست.
ـ کسب بشاشیت را بیاموزید، چرا که همه ما لحظاتی را داریم که بیحوصله بوده و دچار شک و تردید و سرگردانی می شویم، حال از روش هایی از آن حال وهوای منفی این است که، نخست باور کنید که همه این شرایط می شوند، بنابراین ما تنهانیستیم، دیگر اینکه آخرین موفقیت خود را به خاطر بیاوریم و بالاخره اینکه، آنچه اززندگی انتظار داریم را تصویر سازی کنیم و سعی کنیم برای تکمیلش تمرین کنیم.
این ها گفته شد برای اینکه برخی از راهکارهای دستیابی به اعتمادبه نفس را بشناسیم، ولی آیا بدون شناخت خویشتن می توان در این راه موفق شد؟
چگونه می توان قبل از شناخت خویشتن، منحصر به فردی و سپس جایگاهو وظیفه خود را در این نظم هستی پیدا کنیم، آیا ممکن است؟
چگونه خواهیم توانست در خصوص زندگی خود به هدف گذاری و اولویتبندی رسیده و به قراری ارتباط با همه این ها بپردازم اگر خود را نشناسیم؟
بنابراین عدم شناخت خویشتن و در نتیجه نقاب زدن بر آنچه هستیم وبه نمایش گذاشتن چیزی متفاوت و حتی مخالف آنچه هستیم، نه تنها مسبب پریشانی،سرگردانی و هدر دادن زمان بیشتر در برخورد با مسائل می شود، بلکه این بیهودگی موجبشکست های جبران ناپذیر و هدر رفتن موقعیت های کلیدی در زندگیمان خواهد بود.
اگر ندانیم که به کجا می خواهیم برسیم، چگونه خواهیم توانست،انگیزه پیدا کنیم و برای بهترین عملکرد تصمیم گیری کنیم؟ پس قبل از همه این هامحتاج شناخت خویشتن هستیم. چگونه؟
ـ نقاط قوت و ضعف خود و تمایلات و عدم تمایلات خود را بشناسیم.
ـ از حالات، عکس العمل ها و واکنش های خود با خبر باشیم وبدانیم در اطرافمان چه اتفاقاتی در حال افتادن است.
ـ آگاه باشیم که حالات و احساسات ما چه تأثیری بر ذهنمان میگذارد.
ـ خود را بیازماییم و مشاهده کنیم با دیگران چگونه تعامل میکنیم.
ـ مشاهده کنیم و توجه کنیم که محیط اطرافمان چه تأثیری بر ما میگذارد و بر عکس محیط بر ما، تصمیمات و در نهایت زندگی ما تأثیر می گذارد و چه نقشیدارد.
حال در این مرحله رویارویی با خود بسیار مهم است که خود را دوستبداریم.
یعنی ابتدا خود را آن گونه که هستیم بپذیریم و با هر آنچه رانمی توانیم تغییر دهیم، رو به رو شویم.
این به این معنا نیست که متکبر شویم بلکه به این معناست کهبدانیم که فردی سزاوار هستیم.
هیچ کس کامل نیست و همه ما دارای نقاط ضعف و قوت هستیم، در عینحل باید به دنبال پویایی باشیم.
باید از بدن(با تغذیه، ورزش، استراحت کافی) ذهن(با یادگیری،فعال نگاه داشتن ذهن) و روح(با احیا، پردازش، بهینه سازی و جوان سازی روح) خودمراقبت نمایید.
▪ خود صادق باشید.
یعنی آن گونه عمل کنید که باور دارید، اگر خود را دوست نداشتهباشید قادر نخواهید بود تا دیگران را دوست بدارید و اگر با خود صادق نباشید با هیچکس صادق نخواهید بود.
▪ پس آنی باش که هستی.
سعی نکنید با تظاهر مورد مقبولیت دیگران قرار گیرید، اگر به آنچه هستید احترام بگذارید، دیگران نیز برایتان احترام قائل خواهند بود. چرا که این احترام به خود، نشانه استحکام و توانمندی فرد در باورهایش است. کسی که با خود صادق است، باعث می شود منحصر به فرد بودنش جلوه کند و به نظرات دیگران نیز احترام گذارد ولینه کلیشه ای و متوقعانه. صداقت با خویشتن نیازمند جرأت، خلوص، شناخت درونیات،روشنگری، انصاف و عدالت است. باید متذکر بود که صداقت با خویشتن به معنی بیملاحظگی، بی پروایی، بی فکری، سهل انگاری یا بی اعتنایی نسبت به دیگران نیست.
بلکه به این معناست که اجازه ندهید دیگران شما را تعریف کنندبلکه شما باید آن باشید که هستید نه اینکه نقاب بزنید و یا در مورد چیزهایی که شماباید تصمیم بگیرید دیگران برایتان تصمیم بگیرند، چرا که مسئولیت زندگی شما بر عهدهشماست.