آموزش و پرورش فرا شتاب زده
واقعه رخ داده آن است که سند قبل از تصویب اجرا شده است و این چیزی بیش از شتابزدگی است؛ بر این پایه، آنچه واقع شده فراشتابزدگی است نه شتابزدگی.
یکی از موارد اختلافی منتقدین به روش اجرای تحول بنیادین آموزش و پرورش و مسئولان این دستگاه مفهوم "شتابزدگی" است؛ منتقدین بر این باورند که سند تحول بنیادین با شتابزدگی و بدون فراهم آوری تمهیدات قانونی و بسترسازی لازم به اجرا در آمده است؛ در مقابل مسولان آموزش و پرورش این ادعا را رد کرده و مفهوم شتابزدگی را برچسبی ناچسب میدانند.
اولین نکتهای که اظهار آن برای شکلدهی حسن روابط منتقدین و مسولان آموزش و پرورش ضروری است اینکه شتابزدگی مفهومی بین شخصی در تعامل نمیباشد؛ این مفهوم دلالت بر این ندارد که منتقدین، شخص مسئولان را شتابزده بدانند بلکه شتابزدگی به روش مدیریت در اجرای سند تحول دلالت دارد.
این مفهوم زمانی میتواند برچسبی چسبنده باشد که سندی با تأمین تمهیدات قانونی و رعایت ضابطه مندی با نادیده انگاشتن ضرورتهای اجرایی به کوتاه کردن مدت زمان مورد نیاز برای فاز شروع اجرای طرح، مبادرت ورزد؛ بر این اساس، اگر پس از تمهید قانونی و ضابطهای، سال فاز اجرای سند از سال پیشبینی شده جلو بیفتد و این امر توجیه علمی نداشته باشد، مفهوم "شتابزدگی" برازنده خواهد بود.
در انطباق تعریف شتابزدگی با واقعه رخ داده باید به بررسی شواهد پرداخت؛ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در آذرماه سال 1390 پس از 15 جلسه بحث و بررسی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. آنچه در اجرا وزارت آموزش و پرورش مفروض شده آن است که اجرای سند قبل از تصویب شروع شده بود! در رأس این موارد تمهیدات اجرای نظام "3ـ3ـ6" قبل از تصویب آن است. در این زمینه در راهکار 1/21 سند تحول آمده است: اصلاح و بازنگری ساختار دوره های تحصیلی بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی. همچنین مطابق بیانیه مأموریت در متن سند مصوب- ص10- ساختار دوره تحصیلی طی 12 پایه با چهار دوره تحصیلی سه ساله و سن آغاز تعلیم و تربیت رسمی از 5 سالگی و سن افراد لازمالتعلیم طبق قانون مشخص می شود؛ در این زمینه آموزش و پرورش مفروض داشته، مصوبه دو سال قبل ابلاغ نشده شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبه دو سال قبل شورای عالی آموزش و پرورش و یا ادعای بی مبنای مصوبه سال 1368 شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصویب عملی راهکار 1/21 سند تحول- مصوب آذر 1390- است! مصوبه دو سال قبل این دو شورا بر اجرای ساختار 6-3-3 نظر دارد و مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش سن ورود را 6 سالگی گرفته است؛ این مصوبات به دلیل مغایرت با متن سند تحول ملغی شدهاند؛ در آخرین بند سند تحول آمده است سند از تاریخ ابلاغ لازمالاجراست و کلیه مصوبات قبلی در موارد مغایرت با آن منسوخ و بلااثر هستند.
آموزش و پرورش بدون تعمق در متنها و ملاحظه مغایرتها و منسخ بودن مصوبات قبلی به اجرای آن اقدام کرد. آموزش و پرورش گام را جلوتر نهاده و انجام تغییرات از پایه اول ابتدایی از مهر 1390 که قبل از تصویب سند است را اجرای سند در نظر گرفته و از مهر 91 به سراغ تغییرات در اجرای سند در پایه دوم ابتدایی رفته است؛ بر این اساس، سند پس از تصویب با تعجیل اجرایی نشده است تا مصداق شتابزدگی باشد بلکه واقعه رخ داده آن است که سند قبل از تصویب اجرا شده است و این چیزی بیش از شتابزدگی است؛ بر این پایه، آنچه واقع شده فراشتابزدگی است نه شتابزدگی؛ در آن موقعیت فضایی روانی در محیط مملو از فراشتابزدگی در آموزش و پرورش ساخته شد که امکان کشف قانونی نبودن اجرای "3ـ3ـ6" با سن شروع 6 سالگی از محیط سلب گردید.
آموزش و پرورش اجرای طرح موسوم به تعطیلی پنجشنبهها را که از مهر 1390 اجرایی شده است و مصوب اسفند 89 شورای عالی آموزش و پرورش است را اجرای سند به طور مثال راهکار 6/21 مفروض داشت؛ این راهکار میگوید: تحول در ساختار و مدیریت زمان آموزش در مدارس و تعیین و متناسبسازی ساعات و روزهای آموزش در طول هفته.
نگارنده در نگاشتی دیگر اجرای انحراف از قانون این مصوبه را گزارش کرده است؛ اجرای این طرح نیز نمونهای دیگر از اجرا قبل از تصویب است؛ پارادوکس مهم این شیوه آن است که اگر اجرا قبل از تصویب مجاز بوده چه نیازی به تصویب داشته است؟
آموزش و پرورش با انتشار کتابی به نام "290 اقدام برای تحول
بنیادین در آموزش و پرورش" انجام اقداماتی را لیست نموده است که در بخشی از موارد
اقدامی مفروض است، که سند تحول قبل از تصویب اجرا شده بود! کافی است به متن این
گزارش عنایت شود و موارد انجام اقدام از مهر 1389 و یا از مهر 1390 علامت گذاری
شود؛ این موارد با مفروض داشتن اجرا قبل از تصویب بر این نکته دلالت دارد که انچه
رخ داده فراتر از اشتابزدگی و فی الواقع "فراشتابزدگی" است.