آغاز الفبای زندگی با «مداد رنگی‌های» دبستان

 آغاز فصل پاییز زمزمه بازگشایی مدارس را سر می دهد و بوی ماه مهر تمام کوی و برزن را با خود به همراه می آورد.

باز هم سال تحصیلی جدید از راه رسید و هیجان کودکانه برای رفتن به مدرسه و کلاس درس و انتظار معلم جدید و یافتن دوستان جدیدتر همه و همه یادآور هیجاناتی است که بوی مهر ماه را تداعی می کند.

مدرسه رفتن در هر سن و سالی خاطرات خاص خودش را دارد و یکی از شیرین ترین خاطرات زندگی هر کسی بدون شک از زمان تحصیل و مدرسه و کلاس درس است.

*بابای مدرسه بابای دانش آموزان

آن روز صبح دیر به مدرسه رسیدم و درب بسته بود.اما با چند بار در زدن بابای مهربان مدرسه درب را باز کرد و با رویی خوش باعث بند آمدن اشک های چشمم شد و به سرعت مرا به سمت کلاس درس دور از چشم ناظم همراهی کرد.
بابای مدرسه همیشه تصویر مردی سالخورده و مهربان را در ذهن دانش آموزان تداعی می کند.کسی که همیشه یکی از حامیان دانش آموزان در مدرسه بوده است؛یادش بخیر.

*گچ و تخته سیاه کلاس درس

وقتی وارد کلاس درس می شدیم معلم رو به "مبصر" کلاس می گفت؛ «برو از دفتر مدرسه تعدادی گچ برای نوشتن روی تخته سیاه بیاور.» بعضی وقت ها هم برای گچ آوردن دعوا بود اما بیشتر اوقات مبصر کلاس این کار را انجام می داد.
اما امروز دیگر از تخته سیاه های گذشته و گچ خبری نیست و تخته های سفید رنگ با ماژیک های مختلف جای پای آن تخته سیاه های خاطره انگیز گذاشت.در حال حاضر هم عمر این تخته سفید های کلاس درس رو به پایان است و تخته های هوشمند و الکترونیک در حال جایگزینی است.

*آب خوری های خاطره انگیز مدرسه

لیوان تاشویی که درون کوله پشتی داشتم را برداشتم و با دویدم به هم کلاس هایم به سمت آب خوری که در گوشه کناری مدرسه بود رسیدم و در هیاهویی که وجود داشت با خنده و شادی با دوستانم آب خوردم و تمام.
امروز اما شاید اینطور نباشد و با تعدد آب خوری ها و با پیشرفته تر شدن مدارس شاید بتوان گفت آن شور و هیجان و صف ایستادن ها کم شد اما تمام نشد؛یادش بخیر.

*از جلو نظام های ناظم مدرسه

زنگ ممتد مدرسه که به صدا درآمد به سرعت به سمت تشکیل صف ها رفتیم.ناظم مدرسه با صدایی بسیار جدی پشت آن بلند گویی که بعضی اوقات گوشم را اذیت می کرد رفت و گفت: از جلو نظام؛ در این هنگام همه یک صدا فریاد زدیم «الله و اکبر» و سپس ناظم گفت: خبر دار؛ و صدای «خامنه ای رهبر» بلند شد.یادش بخیر؛
اکنون با برنامه ریزی های متعدد در مدارس تمامی امور اجرای کارها به دانش آموزان سپرده می شود و آنها اجرا کننده برنامه های صبجگاهی و ورزشی هستند.

*جشن روز سپاس از معلمان

محتویات داخل تخم مرغ را خالی کردم و برای خشک کردن پوستش آن را پس از ساعتها گرم کردن آماده کردم.زر ورق های رنگی که خریده بودم را ریز ریز کردم و از قسمتی که تخم مرغ را سوراخ کرده بودم آنها را داخل تخم مرغ ریختم و درب آن را با چسب پوشاندم.
روز معلم بود و در کلاس انتظار معلمم را می کشیدم.وقتی وارد کلاس شد آن تخم مرغ را محکم بالای سرش به سقف کوبیدم و زر ورق های رنگی آسمان کلاس را خوش نقش کرد.یادش بخیر.

*فصل امتحانات فصل اندوه و سختی

برنامه امتحاناتم را از مدرسه گرفتم و به خانه آوردم و مادرم آن را روی دیوار آشپزخانه چسباند که هر لحظه جلوی چشمان همه باشد.وقتی برنامه امتحاناتم را می دیدم اندوهی فراوان وجودم را فرا می گرفت.تنبل نبودم اما اینکه پس از امتحانات چند ماهی همکلاسی هایی که با آنها خو گرفته بودم را نمیدیدم ناراحتم می کرد.

امروز تکنولوژی پیشرفت خیره کننده ای داشته و می توانیم ارتباطات بیشتری با دوستان و همکلاس هایمان داشته باشیم.امتحانات هم دیگر سختی های آن زمان را ندارد چون بچه های امروزی خوب می دانند که درس خواندن اولویت اول و آخر آنها است.یادش بخیر.

یاد تمام شیطنت های کودکانه و درس خواندن های جدی در کلاس های درس بخیر.یاد تمام آن جشن هایی که در حیاط مدرسه و نمازخانه گرفته می شد به خیر.یاد حساب بردن از ناظم و مدیر مدرسه و تمام قسمت ها و لحظاتی که در مدرسه بودیم بخیر.

سال تحصیلی جدید برای دانش آموزان آغاز شد تا یک سال دیگر به علم و دانش آنها افزوده شود تا برای ساختن آینده کشور عزیزمان تلاش کنند.