در حال بارگذاری ...

تربیت اثربخش در مدرسه

مقدمه:

شما معلمین عزیز، با همه زحمات فراوانی که در راه تعلیم و تربیت دانش آموزان انجام می دهید ولی کاهی نتیجه مطلوب را نمی گیرید و هرچه تلاش می کنید، نمی توانید کلاس را آماده تدریس کنید و فرآیند یاددهی - یادگیری را افزایش دهید.

با خود فکر کرده اید تفاوت تدریس کارآمد و تدریسی که منجر به شکست می شود در چیست؟ احتمالاً معلمین با توجه به تجربیات خود، پاسخ های متفاوتی به این سؤال می دهند ولی از نظر ما، عاملی که در این موضوع سهم دارد کیفیت ارتباط بین معلم و شاگرد است و این موضوع مهم تر از آن چیزی است که معلم تدریس می کند یا سعی دارد که آن را تدریس کند. مهارت های تربیت اثربخش قابل استفاده در هر سه مقطع تحصیلی (ابتدایی - راهنمایی - دبیرستان) می باشد. امید است که این مباحث راه گشای معلمین عزیز باشد. لطفاً دوستان عزیز نظرات شان را در مورد این مطالب به نویسنده ارائه دهند.

 

رابطه معلم - شاگردی

همان طور که می دانیم، تدریس حرفه ای است که هرکس به نوعی، مشغول آن است. از پدر و مادر در خانه تا صاحبان کار در ادارات و مدارس و غیره. با توجه به گستردگی تدریس ، چگونه باید انجام شود تا تأثیر بیشتر و قابل توجهی را بر شاگردان بگذارد. روش تربیت اثربخش باعث افزایش تأثیرگذاری افرادی می شود که به نوعی با آموزش درگیرند. مشاهده اینکه در یک رابطه آموزشی، یک جوان چیز تازه ای کسب می کند و درک او از جهان توسعه می یابد و مهارت هایش افزایش می یابد، بسیار نشاط انگیز است. از سوی دیگر تدریس به جوانان می تواند به شدت مأیوس کننده نیز باشد و در این هنگام در معلم (یاد دهنده) احساس های زیر را برمی انگیزد:

- احساس عدم لیاقت

- ناامیدی

- بدخلقی

- رنجش از دانش آموز بی میل و ناسپاس

 

بنابراین رابطه معلم - شاگردی یکی از عوامل مهم در تدریس است و کیفیت این رابطه تأثیر مستقیمی بر آن می گذارد. نکات حساس در رابطه معلم - شاگردی چه می تواند باشد:

1- پایه مهارت های رابطه بین معلم و شاگرد، «سخن گفتن» است. «سخن گفتن» چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ این مهارت هم موجب افزایش رابطه و هم موجب کاهش آن می شود و اثر آن بستگی به کیفیت آن و گزینش مناسب ترین نوع گفتار از سوی معلم با توجه به موقعیت های مختلف دارد.

2- مهارت بعدی «گوش دادن» است که نقش حساسی در تسهیل آموزش دارد. آنچه که در ظاهر فکر می کنیم که می شنویم، شاید در واقع آن چیزی نباشد که دانش آموز قصد بیان آن را دارد.

اگر رابطه معلم - شاگردی خوب برقرار نشود، دانش آموز در برابر آموزش مقاومت می کند و این مقاومت به دلایل: داشتن احساس حقارت، بی اعتمادی، سوء تفاهم، کنار زده شدن، بی اعتنایی، ارزیابی عیب جویانه می باشد. بنابراین برقراری رابطه مناسب معلم - شاگرد، باعث می شود که زمان بیشتری را برای تدریس داشته باشید و آموزش واقعی ادامه یابد.

یک سؤال که مطرح می شود این است که آیا این مهارت ها در کلاس درس جواب می دهد یا تنها یک حالت ایده آل است که قابلیت اجرایی ندارد؟ در پاسخ این سؤال، به تاریخچه این روش اشاره می شود:

تربیت اثربخش توسط توماس گوردن ابداع شد و طی سالیان متمادی در یک دوره 30 ساعته در برخی از کشورها، به معلمین آموزش داده می شود و متکی بر کارهای عملی است که معلمین هر روز در کلاس مطرح می کنند و تأثیر خود را در کلاس هایی که معلمین آنها آموزش دیده اند، نشان داده است.

 

مزایای به کارگیری تربیت اثربخش در دانش آموزان

1- دانش آموزان خود جهت گیر و مسئولیت پذیر می شوند.

2- دانش آموزان می توانند در مدرسه، ابراز شخصیت کنند.

3- دانش آموزان رابطه انسانی و آزادتری با معلمین و هم کلاسان برقرار می کنند.

4- با وجود تفاوت در مراحل مختلف پیشرفت در بچه ها، ولی رابطه انسانی بین معلم و شاگرد یک نواخت باقی می ماند.

5- از برچسب زدن به دانش آموزان جلوگیری می کند. زیرا برچسب زدن باعث می شود که:

الف: اعتماد به نفس دانش آموز پایین بیاید.

ب: بر روی انتظارات معلم از دانش آموز اثر می گذارد و کیفیت و کمیت راهنمایی او را پایین می آورد.

6- با کاربرد مهارت گوش دادن فعال، دانش آموز احساس می کند حرفش شنیده و درک می شود.

7- دانش آموز در حالی از خود دفاع می کند که مورد حمله واقع شود یا تحقیر شود، به کاربردن تکنیک «پیام من» در دانش آموزان مزاحم قابل استفاده است و مقاومت آنها را کاهش می دهد.

 

 

با به کار بردن تربیت اثربخش با مشکل همیشگی «انضباط» چه کنیم؟

سخت ترین مسأله برای معلم، رفتارهای غیرقابل پذیرش دانش آموز است. روش های سنتی برقراری نظم با توسل به تهدید، تنبیه آن هم به شیوه عملی، خجالت دادن کلامی و سرزنش دانش آموز باعث ایجاد مقاومت، عصیان و تلافی آنها می شود و عملاً کاری غیرکافی و نفرت انگیز است و حتی اگر با این شیوه ها رفتار تغییر کند، موقتی می باشد. پس معلم برای برقراری نظم چه باید بکند؟

او می تواند با استفاده از قانون گذاری، اقتدار خود را در کلاس حفظ کند و برای وضع قوانین کلاسی باید از مشارکت دانش آموزان استفاده کند تا باعث بالا رفتن انگیزه آن ها برای اجرای قوانین شود و این کار در عین حال وقت کم تری از معلم برای اجرای قوانین می گیرد.

 

تفاوت زبان شیوه سنتی انضباط و تربیت اثربخش را در واژه های زیر می بینیم:

در شیوه سنتی انضباط از واژه هایی مانند: کنترل کردن - جهت دادن - تنبیه - تعهد - حد قائل شدن - سیاست به کار بردن - تأکید - قانون را زیر پا گذاشتن - سخت گیری - توبیخ - سرزنش - دستور - انتظار و غیره استفاده می شود.

واژه های انضباطی تربیت اثربخش عبارتند از: حل مسأله - از بین بردن ناسارگاری - تأثیرگذاری - هماهنگی - همکاری - هم فکری - تصمیم گیری مشترک - از میان برداشتن اختلافات با بچه ها - رسیدن به توافق دوجانبه - داد و ستد - انجام خواسته ها - روی چیزها کار کردن و غیره استفاده می شود.

 

چگونگی استفاده معلمان از مباحث تربیت اثربخش

1- استفاده از روش های آموزشی تربیت اثربخش زمانی مؤثر است که محیط سازگار و هماهنگ با مدرسه توسط والدین دانش آموز به وجود آید. بنابراین والدین را برای استفاده از این روش، آشنا و ترغیب نمایید.

2- مدیران و سایر همکاران را با فلسفه این روش آشنا سازید تا موجب حمایت بهتر آن ها و اجرای کامل تر آن شود.

3- «روش تربیت اثربخش در مدرسه» یک سیستم کامل است بنابراین برای تأثیر بیشتر آن باید مهارت های خاص و اصول به خوبی درک و به کار برده شود.

4- منطق «روش تربیت اثربخش در مدرسه» را با شاگردان خود در میان بگذارید و برای آن ها توضیح دهید که چرا و چگونه باید با کمک یکدیگر از این روش استفاده کنید زیرا این کار باعث کاهش مقاومت آن ها در برابر روش های جدید شما می شود و آن ها را خوشایند کرده و یادگیری را افزایش می دهد.

5- هرچه در اجرای این روش ها مداومت داشته باشید باعث موفقیت آن ها می شود.

 

چگونگی استفاده والدین از این مباحث

1- به علت این که والدین اولین و مؤثرترین مربیان کودک هستند، این روش ها، کارآیی آن ها را در خانه افزایش می دهد.

2- والدین می توانند معلمین فرزندان خود را با «روش تربیت اثربخش در مدرسه» آشنا سازند.

3- راه های افزایش تأثیر خود (به عنوان والد) بر رابطه بین معلم و فرزندتان را، با استفاده از این روش، فرا بگیرید.

4- در هنگامی که فرزندتان از معلمین و مدرسه شکایت می کنند: از معلم و مدرسه حمایت نکنید و در مقابل هم، شتابان نتیجه گیری نکنید (یعنی حق را به فرزندتان ندهید). برای کمک به فرزندتان در حل مشکلات با مدرسه، از روش «تربیت اثربخش» استفاده کنید.

 

 

«تربیت اثربخش در مدرسه» به شما چه چیزی خواهد آموخت

1- چگونه صحبت کنید که دانش آموزان گوش بدهند.

2- وقتی دانش آموزان، مشکل خود را به شما انتقال می دهند، چگونه بهترین کمک را به آن ها بکنید.

3- چگونه تعارضات بین خود و دانش آموزان را حل کنید، به گونه ای که هیچ کس صدمه نبیند و رابطه از بین نرود.

4- چگونه قوانین کلاس را تعیین کنید به گونه ای که برای اجرای آن ها، کم ترین چالش را داشته باشید.

5- چگونه زمان یاددهی - یادگیری را افزایش دهید.

6- موانع یادگیری - یاددهی را شناسایی کنید برخی از این موانع  می تواند به دلایل زیر باشد:

- مقاومت یادگیرنده

- فقدان انگیزه

- کم توجهی

- داشتن مشکلات ویژه یادگیری

- داشتن مشکلات عاطفی و هیجانی

- داشتن مشکلات خانوادگی و غیره

حال که با ضرورت و فواید تربیت اثربخش آشنا شدیم، شیوه های کاربرد آن را در در اختیار شما معلمین عزیز می گذاریم.

 

 

 

الگوی ارتباط مؤثر معلم - شاگردی

معلمین با ذوق و اشتیاق، کار را شروع می کنند ولی کار آنها به مرور، به یک کار خسته کننده و تکراری تبدیل می شود و استرس فراوانی را به آنها وارد می کند. واقعاً مشکل در کجاست؟

اشکال را از نگاه معلمان می توان در موارد زیر جستجو کرد:

- آنها از استادان و مشاوران انتقاد می کنند که آموخته های آنها با دنیای واقعی فاصله دارد.

- وجود این نگرش که بچه های امروزی عوض شده اند یا مدارس عوض شده اند.

- مدیران را، به خاطر جمعیت زیاد کلاس، کمبود شرایط مطلوب و درآمد، سرزنش می کنند.

- خود را سرزنش می کنند که برای حرفه معلمی ساخته نشده اند.

 

پاسخی که می توان به این اشکالات داد:

- اساتید و مشاوران، شرایطی را تجربه کرده اند، نمی توانند کاملاً انتقال دهند زیرا هر کس باید زندگی مدرسه را، با توجه به ویژگی های شخصیتی خود، تجربه کند.

- بچه های زمان ما عوض شده اند زیرا طبیعت بشر تغییر نمی کند بلکه نقش آنها تغییر کرده است.

- مدیران مدرسه هم خود درگیر همین مشکلات بوده و هستند و مقصر نمی باشند.

- شرایط کاری و درآمد مالی هم مسأله نیست زیرا معلمین با شرایط کاری ایده آل و کلاس های کوچک و درآمد خوب به همان اندازه، احساس یأس و نارضایتی می کنند.

 

اسطوره معلم خوب

تعریف معلم ایده آل، براساس افسانه مورد باور عموم در مورد معلم و معلمی است. بعضی از این اسطوره های معلم خوب عبارتند از:

- آرام بودن، آشفتگی ناپذیر، دارای اخلاق همیشه یکنواخت، هرگز خونسردی خود را از دست نمی دهند، هرگز هیجانات شدید اظهار نمی کنند.

- احساسات خود را، از دانش آموزان پنهان می کنند.

- همیشه محیط آموزشی هیجان برانگیز، برانگیزاننده، آرام، ساکت و منظم ایجاد می کنند.

- ثبات اخلاقی دارند، تغییر نمی کنند، جهت گیری نمی کنند، چیزی را فراموش نمی کنند، دارای احساس غم و شادی نیستند، اشتباه نمی کنند.

- به همه دانش آموزان به یک چشم نگاه می کنند.

- پاسخ همه سؤالات را می دانند و عقل و خردی بیشتر از دانش آموزان دارند.

- از انسان های معمولی، بهتر، فهمیده تر، دانشمندتر و کامل تر و به تمام معنا فاضل هستند.

بر طبق این اسوره ها، معلم باید بشر بودن خود را انکار کند و نقش بازی کند وقتی معلم ها خود را اینگونه ارزیابی می کنند در نتیجه خود را کم می بینند.

 

نظر یک معلم شرکت کننده در دوره «تربیت اثربخش در مدرسه»

- تنها زمانی که خودم بودم، می توانستن تدریس کنم.

- همیشه ترس از سبک شدن یا از دست دادن کنترل وضعیت داشتم.

- نقشی که هنگام تدریس داشتم با زمانی که می خواستم نظم برقرار کنم، سازگاری نداشت.

- وقتی رابطه خوبی بین معلم و شاگرد برقرار شود، دانش آموز احساس آزادی برای یادگیری دارد.

 

شرایط رابطه خوب معلم - شاگرد

1- ارتباط باز و شفاف باشد یعنی هر دو طرف در ارتباط صادق و مستقیم باشند.

2- اهیمت دادن یعنی هر یک از دو طرف برای دیگری ارزشمند باشد.

3- همبستگی یعنی بدون داشتن وابستگی، با هم ارتباط داشته باشند.

4- جدا بودن یعنی به یکدیگر برای رشد و توسعه در زمینه فردیت، خلاقیت، یگانگی اجازه دهند.

5- برای داشتن یک رابطه خوب باید مهارت ها را یاد گرفت تا رابطه ارضاکننده تر باشد.

 

چگونگی نگریستن به رابطه معلم - شاگرد

هنگامی که معلم یک نظریه کارآمد در مورد روابط بین اشخاص نداشته باشد و بدون ذهنیت مشخص و کارآمدی وارد کلاس شود، اشکال در روابط به وجود می آید. برای داشتن نگاهی مؤثر و کارآمد مراحل زیر را انجام دهید.

1- یک چهارضلعی رسم کنید.

2- تمام رفتارهایی که شاگرد در حضور معلم انجام می دهد یا می گوید و تمام رفتارهایی که احتمال وقوع دارند را لیست کنید.

تمام رفتارهای شاگرد با شما

 

3- چهارضلعی را به دو قسمت رفتارهای قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش تقسیم کنید.

4- از روی فهرستی که تهیه کرده اید، رفتارهای قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش را در دو قسمت چهارضلعی بنویسید.

5- با توجه به تفاوت های فردی معلم ها، از بسیار قابل پذیرش تا بسیار غیرقابل پذیرش، دارای درجات متفاوتی است.

رفتارهای قابل پذیرش

رفتارهای غیرقابل پذیرش

 

تفاوت بین مربیان غیرپذیرنده و مربیان پذیرنده

ü      ویژگی های غیرپذیرنده ها:

تمایل به انتقاد

دارای حد مطلوب بالا حتی برای دیگر مردم هستند.

از رفتارهای غیرمرسوم و غیرعادی لذت نمی برند.

در مورد درست و غلط، انعطاف ناپذیرند.

رفتارهای قابل پذیرش

رفتارهای غیرقابل پذیرش

 

ü      ویژگی های پذیرنده ها:

رفتارهای بسیاری را پذیرا هستند.

کمتر تمایل به قضاوت کردن دارند.

انعطاف پذیرند.

دارای تحمل بیشتر

نیازی به صحبت در مورد درست و غلط ندارند.

در تمام روابط انسانی بسیار پذیرنده اند.

مردم به دنبال هم صحبتی با آنها هستند.

رفتارهای قابل پذیرش

رفتارهای غیرقابل پذیرش

 

 

با توجه به ویژگی های افراد پذیرنده و غیرپذیرنده، طبیعی است که مردم از افراد بسیار انتقادگر و قضاوت کننده دوری می کنند زیرا ارزشیابی مداوم باعث ناراحتی و نگرانی می شود.

اعتقاد معلمین انتقادکننده به این رفتارها، براساس چیست؟

- آن ها با توجه به رفتارهای غیرقابل پذیرش یا نقاط ضعف را مفید می دانند.

- آن ها، دانش آموزان را دارای انگیزه کافی برای رفتارهای خوشایند نمی دانند.

- آن ها می گویند که تغییر باید با زور و فشار خارجی اتفاق بیفتد.

 

تأثیراتی که معلمین انتقادکننده روی دانش آموزان می گذارند:

1- انتقاد، ارزش یابی منفی و دیگر راه های نشان دادن ضعف ها، از تغییر جلوگیری می کند.

2- دانش آموزان به معلمان انتقادگر، با دست به عصا راه رفتن و قبول کمترین خطر، واکنش نشان می دهند.

3- دانش آموزان معلم را با عصیان محک می زنند برای اینکه ببینند تا چقدر می توانند پیش بروند.

4- پاسخ های ارزش یابی کننده و انتقادگر، مزاحم کلاس است و روال آموزشی را متوقف می کند و ساعت مفید را کاهش می دهد.

 

آیا پذیرنده و غیرپذیرنده بودن معلم همیشه ثابت است؟

با توجه به چهارضلعی که کشیده اید و رفتارهای قابل پذیرش را در آن نوشته اید. توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:

- گاهی پذیرنده ترین معلم ها، غیرپذیرنده می شوند.

- گاهی یک رفتار در زمانی قابل پذیرش و زمان دیگر غیرقابل پذیرش می شود.

- ظرفیت پذیرش هر کس از زمانی به زمان دیگر فرق می کند.

- یکی از دلایل برای خط بالا (در چهارضلی)، شخصیت و اخلاق معلم است.

- حتی پذیرنده ترین معلم ها هم، خط آن ها گاهی پایین و گاهی بالاتر می رود.

 

سه عامل بالا و پایین رفتن خط:

1- تغییرات در خود معلم

2- تغییرات در شخص دیگر (شاگرد)

3- تغییرات در محیط یا وضعیت

 

عامل 1 - چگونه تغییرات خود (معلم) را بفهمیم؟

- قدرت پذیرش مردم از دیگران، گاهی براساس آنچه در درون شان می گذرد، تغییر می کند و ربطی به شخص دیگر یا کار او ندارد.

- صبح وقتی معلم آماده فعالیت است و سرحال می باشد، پذیرش بیشتری دارد و هنگام بعدازظهر معلم پذیرش کمتری دارد.

- بعضی عوامل که در پذیرش معلم نقش دارند، عبارتند از: خستگی، گرسنگی، نگران از شرکت در یک جلسه بعد از مدرسه، ترافیک صبح، مسکلات فردی و غیره.

- تغییرات درونی که در پذیرش معلم نقش دارند، می تواند جسمی یا روانی باشد.

- به دلیل اینکه معلم هم انسان است و احساسات، هیجانات و اخلاق او، بالا و پایین می رود، عمل و عکس العمل او از زمانی به زمان دیگر متفاوت است.

 

عامل 2 - چگونه از احساسات متفاوت خود در مقابل دانش آموزان مختلف آگاه شویم؟

این شکل نشان دهنده پنجره دید یک معلم از رفتار دو شاگرد مختلف است.

 

/ />

 

 

به چه دلایلی ممکن است که یک رفتار مشابه در دو دانش آموز، واکنش متفاوت معلم را داشته باشد؟

1- به یکی قبلاً تذکر داده شده و دیگری بار اولش است.

2- امکان دارد دوست داشتن و نداشتن های شخصی و تفاوت در احساس پذیرش افراد وجود داشته باشد که باعث وجود رفتارهای مختلف نسبت به افراد متفاوت می شود.

 

عامل 3 - چگونه تأثیر محیط یا وضعیت را درک کنیم؟

- محیط یا وضعیتی که رفتارها در آن اتفاق می افتد، در پذیرش یک رفتار دانش آموز مؤثر است.

- رفتار در محل نامناسب و زمان نامناسب اگر اتفاق بیفتد، ناپذیرفتنی است.

- عقیده داشتن به اینکه معلم خوب همیشه بی نظیر، خونسر، تغییر ناپذیر، پذیرنده و پابرجاست باعث احساس دائمی شکست در خویشتن می شود یعنی هرگز احساس معلم خوب بودن را نخواهد داشت.

 

تظاهر به پذیرش، درست یا نادرست

گاهی اوقات به معلم از درون یا از سوی افراد دیگر، فشار وارد می شود تا تظاهر به پذیرش رفتارهای دانش آموزی کند که واقعاً دوستش ندارد یا کسی را که واقعاً خوب است، احساس کند که قبول ندارد و در این صورت یک ناحیه کاذب به وجود می آید که رفتارهایی در حقیقت قابل پذیرش نیستند ولی معلم طوری عمل می کند که نشان دهد، دانش آموز را می پذیرد و بین دو ناحیه قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش قرار دارد.

- زمانی معلمان به دام تظاهر می افتند که از بایدها و نبایدها به عنوان راهنمای کنترل رفتارهای خودشان استفاده می کنند و از «انسان واقعی بودن» به دلیل باورهایشان فاصله بگیرند.


- بعضی از دلایلی که ممکن است معلم را وادار به تظاهر کند:

/ />

1- سرکوب نکردن احتیاجات بچه ها چون ممکن است بر شخصیت آنها اثر بگذارد.

2- در کلاس باید کاملاً به بچه ها آزادی داد.

3- هرگز نباید جلوی دیگران از بچه ها ایراد گرفت.

 

- بعضی از معلمین به همکارهای دیگر فشار می آورند که همان احساسی که خودشان در مورد رفتارهای معینی دارند را آنها نیز داشته باشند تا جبهه واحدی را تشکیل دهند.

- در حالتی که معلم تظاهر دارد و یا حرکات و اشارات او با کلامش متفاوت است، دانش آموز گیج می شود.

- دانش آموزان به پیام های غیرکلامی حساسند و از نشانه های فشار عضلات، تنگی اطراف دهان، حرکات و اشارات صورت و بدن به احساس اصلی معلم پی می برندزیرا آنها هر روز معلم را می بینند (چه در زمان های خوب و چه بد)، بنابراین احساس واقعی معلم که خواهی - نخواهی بروز می کند را می شناسند.

 

- دو انتقاد مهم که بچه ها نسبت به بزرگ سالان دارند:

1- بزرگ ترها به ما گوش نمی دهند.

2- بزرگ ترها متظاهرند.

- بعضی از معلمین، خودشان را در پشت میزها، نقشه ها، کتاب ها و امتحانات پنهان می کنند و بازی فاصله را با وجود نیاز بچه ها به ارتباط، ادامه می دهند.

- گاهی استانداردهای دوگانه سبب تظاهر معلمین می شود، بدین معنی که مدارس دارای دو سری مقررات، انتظارات و استانداردهایی هستند که یک سری برای بزرگ سالان و یک سری برای نوجوانان است. یعنی یک کار که واقعاً نامناسب است اگر از سوی بزرگ سالان انجام شود بدون اشکال است ولی اگر از سوی بچه ها انجام شود دارای اشکال است.

 

مشکل مال کیست؟

- برای تفاوت گذاشتن بین رفتارهای قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش، از چهارضلعی استفاده کنید. این کار به معلم کمک می کند تا شناخت و برخورد بهتر در مورد مشکلات رابطه معلم - شاگردی داشته باشد.

- وقتی رفتار شاگرد «زیر خط» (در ناحیه غیرقابل پذیرش) است یعنی معلم مشکلی را تجربه می کند و این مشکل معلم است.

- زمانی مشکل مال شاگرد است که در رابطه مشکلی به وجود نیاورده است. مثلاً شاگردی که خشم و عصبانیت خود را نسبت به این که مادر او اجازه نداده است که به اردو برود، را نشان می دهد.

 

اهمیت مالکیت مسأله

- «کوتاهی در درک نظریه مالکیت مسأله» یکی از موانع برای رسیدن به رابطه ای تفاهم آمیز است که موجب لغزش می شود.

- باید بین مسائلی که دانش آموزان در زندگی خود دارند و برای آن ها ایجاد مشکل می کند با آن مسائلی که به دلیل ایجاد مزاحمت برای معلم و تأثیر واقعی و قابل لمس آن، تفاوت قائل شد و مشخص کرد.

- برای پیدا کردن این تفاوت، معلم می تواند از خود سؤالات زیر را بپرسد:

الف) آیا این رفتار، اثری واقعی، ملموس و محسوس بر من دارد؟

ب) آیا به این دلیل احساس عدم پذیرش می کنم که مزاحمت، زیان یا خسرانی بر من وارد آمده است؟

ج) یا اینکه دوست دارم شاگرد به نوعی دیگر رفتار کند که مسأله ای نداشته باشد، و احساسش آن طور باشد که فکر می کتن باید باشد؟

- پاسخ «بله» به سؤال «ج» یعنی اینکه مسأله به دانش آموز تعلق دارد.

- پاسخ «بله» به سؤال «ب» یعنی اینکه معلم دارای سهمی به سزا در مالکیت مسأله است.

اهمیت ناحیه «مسأله ای نیست»

- با توجه به اینکه زندگی دانش آموزان دارای مسائلی است که بعضی مربوط به مدرسه می باشد و بعضی مربوط به مدرسه نیست و آن ها می توانند تعدادی را حل کنند و بقیه را برای مدتی معلق بگذارند تا فکر کنند و کارهای درسی شان را انجام دهند و البته این یک توانایی حیاتی برای انسان است.

- در ناحیه «مسأله ای نیست» درس دادن و درس گرفتن می تواند مؤثر باشد.

- وقتی مسأله و مشکلی در زندگی دانش آموز وجود دارد، ترس از اینکه توسط هم کلاسان احمق فرض شود، و این مسأله تمرکز بر روی درس را مشکل می کند.

- رفتار دانش آموز وقتی «پایین خط» است، باعث ایجاد مشکل برای معلم می شود و در نتیجه تمرکز معلم را بر روی تدریس مشکل می کند.

 

هدف کلی دوره «تربیت اثربخش در مدرسه» عبارت است از:

الف) کمک به معلم برای بالا بردن ناحیه «تعلیم و تربیت»

ب) صرف زمان بیشتر برای تدریس اثربخش

ج) صرف زمان کمتر برای سر و کله زدن با رفتارهای دو ناحیه دیگر

در بهترین وضعیت، حتی مسائل کلی در دو انتهای شکل باقی می ماند.

با توجه به مسائل گفته شده در این مقاله، شما مشخص کنید که آیا درصد زیادی از وقت کلاس خود را صرف تدریس می کنید یا فقط گاهی اوقات گزارش های درخشانی از «لحظات کمیاب قابل تدریس» دارید.




مطالب مرتبط

آموزش همراه با تولید در محیط واقعی کار برای تحقق تربیت نیروی انسانی ماه

آموزش همراه با تولید در محیط واقعی کار برای تحقق تربیت نیروی انسانی ماه

تهران (پانا) - معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه آموزش همراه با تولید در محیط واقعی کار برای تحقق تربیت نیروی انسانی ماهر ضروری است، تاکید کرد در این مسیر از ظرفیت صنایع و کارخانجات در تاسیس هنرستان‌های جوار کارخانجات باید بهره‌برداری کرد.

|

ضرورت آموزش حداقل یک مهارت در دوره اول و دوم متوسطه

ضرورت آموزش حداقل یک مهارت در دوره اول و دوم متوسطه

تهران (پانا) - معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت مهارت‌آموزی در دوره متوسطه به‌ویژه آموزش حداقل یک مهارت در دوره اول و دوم متوسطه نظری از برنامه‌های مدنظر و با اولویت این معاونت‌ است.

|

معلم باید لبریز از عشق و علاقه باشد

معلم باید لبریز از عشق و علاقه باشد

تهران (پانا) - نومعلم ورودی سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ تاکید کرد معلم باید سرشار از عشق و علاقه باشد که اکثر افراد دارای این عشق هستند و چه خوب که این عشق در راه پرورش نسل‌های آینده خرج شود.

|

مدرسه مهم‌ترین پایگاه برای آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان است

مدرسه مهم‌ترین پایگاه برای آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان است

تهران (پانا) - معاون تربیت‌بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش، مدرسه را مهم‌ترین پایگاه برای آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان دانست و از اجرای طرح دادرس به‌زودی و به‌صورت فراگیر در همه مدارس کشور خبر داد.

|

نظرات کاربران