در حال بارگذاری ...
    
  • چگونه دانش آموز خلاق می شود

    کودکان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند.

    بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمی کنند که چگونه می توانند خلاق و مبتکر شوند، زیرا نه یک رشته هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آن ها شود، دنبال می کنند و نه سعی دارند میان دانسته ها و پدیده های محیطی شان ارتباطی جدید برقرار کنند. در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحله ای از رشد عقلی است که می تواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحت تر زیستن شود. همه ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفکر و برقراری روابط میان آنها استفاده کرده اند، بهره می بریم. آنها آنچه را که نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساخته اند.

    برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یک فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلکه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی درباره پدیده های محیطی اش قوه خلاقیت و ابتکار خود را متجلی می سازد.

    خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای کشف ناشناخته ها و روابط جدید است. کودکان ذاتاً خلاق اند، به شرط آنکه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایده ها و ابتکارات جالب باشد و آن ها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارت های ناشکفته خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانه شان پیدا کنند.

    کودکان، تخیلات، ایده ها و افکار خود را به به کار گرفتن روش های گوناگون و خاص خود بیان می کنند. آنها نقاشی، می کشند داستان می نویسند، نقش بازی می کنند، یک قطعه موسیقی می سازند، کاردستی درست می کنند، و یا مسأله حل می کند. کودکان برای ارائه کارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاص اند که با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوری شان را نمایش دهند. کتاب، بازی های گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسک های نمایشی و... همگی می توانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچه ها باشند.

    اسباب بازی ها و وسایلی که ساخته فکر بزرگسالانند، هیچگاه نمی تواند خلاقیت کودک را برانگیزند.

    تجاربی که کودکان در سال های اولیه رشدشان از محیط کسب می کنند، اندوخته ای برای تفکر خلاقانه آنان به حساب می آید، هر قدر این دانسته ها و اطلاعات بیشتر و متنوع تر باشد، پیش زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد.

     

    ● تعریف خلاقیت

    قبل از ورود به موضوع بررسی راه های ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی که از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری می نماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه داده اند که در زیر به برخی از آنها اشاره می نماییم.

    پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یک نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی می داند که هیچ کس دیگر وجود آنها را تشخیص نمی دهد و سپس ارائه رهیافت های جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذکر می کند.

    موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فکری است که مربوط به تفکر واگراست که تحلیل را به کار می برد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش می دهد. ارلیچ می گوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی که منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانسته های قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیق تر کردن، دوباره نگاه کردن و خط زدن اشتباهات معنی می کند و مکنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشکل گشا باشد و متبکرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه ها می داند که موجب تفکر خلاق می شود. به عقیده ی تایلور، خلاقیت شکل دادن به تجربه ها در سازمان بندی های تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف می کند که نتیجه آن کار تازه ای است که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع می شود.

    مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی که عبارت شخص خلاق را می شنوند احتمالاً فردی مشهور و خارق العاده را در نظر دارند که کارهای غیرمعمولی و شگفت انگیز و غیر مترقبه انجام می دهد. با این طرز تفکر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان می دهد که تعداد بسیار کمی از افراد می توانند خلاق باشند، در حالی که خلاقیت فرد را توصیف نمی کند بلکه ایده و تولیدش را که به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف می کند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست که در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلکه یک ظرفیت ذهنی است که همگی افراد نسبت یا درجه ای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح می توانند آن را شکوفا کنند و به فعلیت برسانند.

    رابرت استین می گوید: من بعد از ۲۰ سال تحقیق و بررسی دریافته ام که همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر می توان این گونه نتیجه گرفت که خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممکن است عده ای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه می توانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهره مند شوند.

     

    ● عوامل موثر بر خلاقیت

    ۱) علاقه: کارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه زیادی همراه بوده اند.

    ۲) اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فکری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب می شود.

    ۳) انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم می شود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.

    ۴) افزایش سرعت واکنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واکنش افراد نسبت به انگیزه های محیطی برکیفیت خلاقیت می افزاید.

    ۵) افزایش حل مساله و تصمیم گیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیم گیری و مهارت حل مساله را به گونه ای تلفیق نماییم به حصول تفکر خلاق کمک نموده ایم و زمینه های لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آورده ایم.

    ۶) اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس کافی برای ارائه افکار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افکار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش می یابد. قدرت تفکر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج کردن خود از بن بست ها و محدودیت ها ریشه می گیرد و فرد را از حالت خشک و قالبی گذشته به سوی اندیشه های آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق می دهد.

    ۷) مکنیون معتقد است که اگر چند اصل را رعایت کنیم زمینه برای پرورش خلاقیت را فراهم کرده ایم.

    این اصول به شرح زیر است:

    ـ اظهار نظر کودکان را مورد انتقاد قرار ندهیم یعنی آن ها را از ارزیابی و قضاوت نترسانیم.

    ـ درباره احتمالات و دیدگاه های خیالی با دانش آموزان بحث و گفتگو کنیم.

    ـ با الگو قرار دادن خودمان، انتقادپذیری و در واقع تحمل دیدگاه های دیگران را به دانش آموزان آموزش دهیم.

    ۸) محیط مناسب: تجربیات عینی و تعامل با محیط یادگیری در شکوفایی خلاقیت نقش اساسی دارد. محیط غنی خانوادگی و نیز غنای محیط اجتماعی به لحاظ فرهنگی از عوامل موثر در خلاقیت کودکان و نوجوانان به شمار می آید.

    اصولاً استعدادهای خلاق در محیط های مطلوب شکوفا و متبلور می شوند. بنابراین یکی از الزامات و روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدین گونه که مسئولان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه های بدیع و نو را داشته باشند.

    البته باید توجه داشت که عوامل فردی نیز نقش مهمی در بروز خلاقیت دارند، ولی نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیرتر است، یعنی راحت تر می توان عوامل محیطی را تغییر داد تا ویژگی ها و توانایی های خود را .

    تحقیقات نشان داده اند عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می کنند.

    محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردار هستند، لیکن نبود محیط مناسب و بی توجهی و تقویت نشدن این توانایی مانع بروز آن می شود.

     

    ● ویژگی های افراد خلاق

    ▪ افراد خلاق مسائل و وضعیت هایی را می بینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته است. آن ها افکار، عقاید ودیدگاه های جدیدی ارائه می دهند که دیگران از آن عاجزند.

    ▪ اندیشه، فکر و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده ، آن ها را بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و به خلق آثار جدید می پردازند.

    ▪ از طرق معمول به بررسی هر موضوع می پردازند و به آنچه گذشتگان انجام داده اند اکتفا نمی کنند و نسبت به پیش فرض های قبلی گذشتگان تردید می کنند.

    ▪ فی البداهه از نیروی ذهنی و بینش بیشتری برخوردارند و از آنها کمک می گیرند و استفاده می کنند.

    ▪ در فکر و عمل از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. مطالعاتی که «بارون» در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش بین تر و دارای انرژی روانی و جسمی استثنایی اند. زندگی آنها بیشتر است و به دنبال تنش اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف النفس بوده و از مسائل و امور آگاهند. آنان به مسائل بنیادی علاقه مندند و تمایل بسیاری به خطر کردن دارند این خصلت به آنها کمک می کند تا از شناخت منفی و بی تفاوتی بگذرند و به شناختی فعال برسند.

    تورنس در پاسخ به این پرسش که ویژگی های شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می کنند، گفته است: شخصیت هم می تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگی هایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیت های معماگونه و درگیر شدن با امور دشوار، از جمله ویژگی های آسان ساز خلاقیت شمرده شده اند. او می گوید: هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می دهیم، شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می دهد.

    در مقابل ویژگی های شخصیتی بالا که موجب شکوفایی خلاقیت می شوند، ویژگی های دیگری وجود دارند که از بروز خلاقیت جلوگیری می کنند.

     

    ● موانع بروز خلاقیت

    از آنجا که نظام های آموزشی نقش اساسی در شکوفایی استعدادهای بالقوه فراگیران دارند و ناکار آمد بودن این نظام ها خود بزرگترین مانع بروز خلاقیت و نوآوری است. برای جلوگیری خاموشی خلاقیت، بزرگان تعلیم و تربیت اصولی را پیشنهاد کرده اند که رعایت آنها در محیط های آموزشی به طور مرتب و مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقیت رشد و توسعه پیدا کنند.

    نظام آموزشی که علاقه مند به تربیت جامعه ای خلاق و جوشان است از انجام سه کار سخت پرهیز می کند:

    ۱) محدود کردن شاگردان به کتاب درسی و گفته معلم

    ۲) استفاده از روش های سنتی متکی به تکرار و تقلید در آموزش

    ۳) جلوگیری از شک و برخورد عقاید

    معلمانی که فقط بر حفظ مطالب تاکید دارند با دادن اطلاعات صرف به دانش آموز و باز پس گرفتن اطلاعات، علاوه بر از بین بردن خلاقیت کودک به قدرت بیان، استدلال و ابداع او ضربه وارد می کنند و در نتیجه خلاقیت های او یا از بین میروند و یا کاهش می یابند. مربیان بنا به ضرورت شغلی خود مستقیماً می توانند حس طبیعی کودکان را تضعیف کنند و انگیزه ها را از بین ببرند و یا با ایجاد جوی مناسب سبب رشد و پرورش این استعدادها می شوند.

     

    به طور کلی موانع خلاقیت در محیط مدرسه عبارتند از:

    ـ تاکید زیاد برنمره دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن

    ـ روش تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری، دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل می کند مجالی برای بروز استعدادهای خلاق نمی یابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می دهد.

    ـ نبود شناخت در معلم نسبت به خلاقیت: وقتی معلم با خلاقیت و شیوه های پرورش آنان آشنا نباشد نمی تواند دانش آموز خلاق تربیت کند.

    - نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان: کمبودها تأثیر مخرب بر علاقه و انگیزش دانش آموزان دارد.

    - اهداف و محتوای کتابهای درسی: چنانچه در یک نظام آموزش کتاب درسی به عنوان مهم ترین منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلماً دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت.

    - بی توجهی به تفاوت های فردی دانش آموزان

    - نپذیرفتن ایده های جدید: برای دانش آموزی که از تفکر خلاق برخوردار است و میل به خلق ایده های نو دارد بسیار مایوس کننده خواهد بود که ایده ها و افکارش مورد بی توجهی معلم و یا دانش آموزان قرار گیرد .

    - ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان

    - استهزاء و تمسخر به خاطر ایده و یا نظر اشتباه

    استفاده از سیستم پاداش و تنبیه: علمای تعلیم و تربیت بر این نکته معتقدند که آموزش مبتنی بر خلاقیت پربار تر از آموزش به وسیله اعمال قدرت است. شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفیت انگیزش درونی کار می کند، دیگر نیازی به پاداش و تنبیه ندارد.

    - نظارت و مراقبت شدید: دانش آموزی که دائماً تحت مراقبت و نظارت باشد، فرآیند خلاقیت در او کاهش می یابد و از ترس اینکه مورد نکوهش قرار گیرد، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد.

     

    ● آموزش و پرورش و خلاقیت

    از آنجا که دانش آموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا می گیرند، می توان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانش آموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی کند به طرق گوناگون زمینه های پرورش و بروز خلاقیت در دانش آموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارت های شهروندی دانش آنان شود.

    برخی از روش هایی که آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانش آموزان می تواند از آن ها بهره جوید عبارتند از:

    ـ به دانش آموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیرکامل و غیردقیق تلقی شوند و اینکه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.

    ـ دانش آموزان باید باور کنند که می توانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.

    ـ دانش آموزان باید باور کنند که آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند که فقط آن عقیده ای قابل پذیرفتن است که مستدل و مستند باشد.

    ـ در اغلب آموزش های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش می روند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در کلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین کننده ای ندارد.

    ـ دانش آموزان باید به مجموعه ای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به کتابخانه ها و پایگاه های اطلاعاتی می تواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانش آموزان قرار دهد.

    ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کندوکاو توسعه می یابد. بنابراین زمینه ها و کسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد کنجکاوی را باید برای دانش آموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.

    ـ برنامه های آموزش و محتوای مطالب حتی الامکان باید در جهت رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا باشند.

    ـ شناخت علایق و انگیزه های عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا می کند.

    ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید کاربردهای علمی و ملموس در کار و زندگی فرد داشته باشد.

    ـ امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گیرد تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.

    ـ تجسم وضع آینده و مقایسه آن با وضعیت فعلی کمک در یافتن راه حل های بدیع خواهد کرد.

    ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقیت بسیار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدایت استعدادها و باور کردن خلاقیت ها و نوآوری ها بسیار تعیین کننده است، مربیان تا حدی می توانند مهارت های خلاقیت، مانند روش های تفکر درباره مسائل و قوانین علمی برای تدبیر راه های جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارت هایی را می توان مستقیماً آموزش داد. اما بهترین روش انتقال از طریق نمونه بودن خود مربی است.

    ـ باید از روش های تدریس گوناگون استفاده کرد. دانش آموزان دارای تفاوت های فردی بیشماری هستند و هر یک مساله را به شیوه های خاص خود تجزیه و تحلیل می کنند پس یک روش یادگیری نمی تواند موفقیت همه بچه ها را تضمین کند.

     

    ● ویژگی های دانش آموز خلاق

    خلاقیت، عبارت از قدرت استدلال، درک سریع مفاهیم و حافظه قوی در دانش آموز خلاق است. شاگردان خلاق لزوماً در آزمون های هوشی نمره چندان فوق العاده ای کسب نمی کنند. اما در آزمون های مربوط به سنجش مهارت های تفکر واگرا نمره بالایی به دست می آورند. بنابراین فقط اشخاص تیزهوش نیستند که می توانند خلاق باشند، بلکه با هوش متوسط هم می توان خلاق بود و کمبود خلاقیت را فقط به افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند می توان نسبت داد. نتایج تحقیقات تورنس راجع به رابطه هوش و خلاقیت نشان دهنده این است که معدل بهره هوشی دانش آموز خلاق بین ۹۷ تا ۱۲۶ است و در نتیجه بین شاگردان باهوش و خلاق تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی وجود ندارد.

    دانش آموزانی که خلاقند راه حل های هوشمندانه برای مسائل ارائه می دهند. آنها در باز خورد و نگرش های خود مستقل و بی تعصب اند و ترجیح می دهند که در شرایطی باز و نامحدود (از نظر یادگیری) فعالیت کنند تا دیدگاه های خود را مطرح کنند. این کودکان به فعالیت های اجتماعی علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند که بیشتر با پدر خود همسانی داشته باشند. دانش آموزان خلاق از خوانندگان کتاب و مجله به شمار می آیند و از مهم ترین قصایص آنها احساس بی شباهت بودن به دیگران است. آنها در فعالیت های گروهی غالباً نقش رهبر را به عهده می گیرند و برای مشورت، بیشتر به دوستان مراجعه می کنند تا والدین. آنها دارای تخیلی قوی اند حتی در کودکی دوست خیالی داشته اند. از جمله خصوصیات دیگر آنها رویاهای با شکوه و وحشت انگیز است که نشان از ناایمنی عمیقی است که در زیر ظاهر مطمئن شان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوب گر و بی انضباط لقب گرفته اند. سوالات آنها عجیب و نامعقول جلوه می کند و باعث تهدید معلم می شود. از نظر اجتماعی کتزل و جکسون معتقدند که یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای خلاقیت سطح بالا را از کودک دارای بهره ی هوشی سطح بالا متمایز می کند توانایی یا گرایش فرد خلاق به خطر کردن است.

    نیکسون، تورنس و ولی کاک تحقیقاتی انجام داده اند و ویژگی های دانش آموزان خلاق را این چنین عنوان کرده اند:

    ۱) این دانش آموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.

    ۲) از نظر هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته اند.

    ۳) دارای ظرفیت های حافظه فوق العاده در سطح و نگهداری وقایع مختلف هستند.

    ۴) آماده اند امور و فعالیت های مختلف را تجربه کنند.

    ۵) از نظر فکری مستقل اند.

    ۶) از نظر اجتماعی، رفتاری مطلوب دارند.

    ۷) از نظر بیان، صریح و راحت اند.

    ۸) افرادی فعال و کنجکاوند.

    ۹) در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفکر واگرا برخوردارند. تفکر واگرا تفکری است که به گونه ای متفاوت از جریان عالم فکری جامعه به حل مسائل می پردازد.

    ۱۰) به مسائل مذهبی و فلسفی علاقه نشان می دهند.

    ۱۱) عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذیر و خستگی ناپذیرند.

    ۱۲) خود جوش، صادق و ساده اند.

    اگر ویژگی های مزبور در یک فرد خلاق به طور کامل دیده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.

     

    ● روش های ایجاد تفکر خلاق

    معلم می تواند با به کارگیری شیوه های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش آموزان فراهم نماید و موارد ذیل از آن جمله اند:

    ۱) استفاده از مغایرت ها: ارائه مطالبی که خلاف باورهای مرسوم و عمومی علمی باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانش آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش آموزان را برانگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه های جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند.

    ۲) استفاده از تمثیل: معلم به دانش آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات، حقایق و اصول تازه ای دست یابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی براساس موقعیت های مشابه شکل گرفته اند.

    ۳) توجه دادن به کمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه به دانستنی های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند. مهارت های دانش آموزان را برای جست و جوی شکافها، ناشناخته ها و مجهولات توسعه دهند.

    معلم باید از دانش آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جستجو کنند.

    ۴) تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات

    فرصت هایی ایجاد شود تا با سوال هایی مانند چطور، اگر، از چه راه هایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانش آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به یک چیز دیگر منجر می شود. هنگام ارائه مساله به دانش آموزان فرصت اندیشیدن به راه های مختلف حل مساله داده شود.

    ۵) استفاده از سوال های محرک: معلم باید بیشتر به گزاره های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه کند و از سوالهایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند.

    ۶) ایجاد فرصت هایی برای دانش آموزان تا رازهای هر چیز را جستجو کنند.

    ۷) تشویق به مطالعه درباره افراد خلاق.

    ۸) تقویت تعامل دانش آموزان با اطلاعات قبلی: ایجاد فرصت هایی برای دانش آموزان تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلاً آموخته اند کارهایی را تجربه کنند.

    ۹) تقویت مهارت های مطالعه خلاق: از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده اند، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست آورده اند بیان کنند.

    ۱۰) ایجاد ابهام و تقویت آن: همه می دانند که دانش آموزان زمانی یاد می گیرند که با موقعیت های حل مسأله مواجه باشند. بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را با بیان نکته ای آغاز کند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانش آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می شود.

    ۱۱) استفاده از روش های اکتشافی: در روش اکتشافی، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می رود و معلم نقش راهنما را ایفا می کند. در این روش پیش از جواب مسأله چگونگی یافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله وجود دارد محدود نمی کند، بلکه از زوایای مختلف به مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد نماید. بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان، موقعیت یادگیری را برای آنها جذاب و مطلوب می نماید و انگیزه های درونی آنها را تقویت می کنند. همه این جنبه ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش آموزان تأثیر مستقیم دارد.

    پال تورنس در مورد روش های ایجاد تفکر خلاق معتقد است که خصوصیات معلم می تواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد به شرط آنکه معلم:

    ـ به تفکر خلاق ارزش بدهد.

    ـ کودکان را نسبت به محرک های طبیعی پیرامون حساس نماید.

    ـ به نظریات و عقاید و ساخته های کودکان احترام بگذارد و آنها را مورد تشویق قرار دهد.

    ـ پذیرش عقاید جدید و اصیل و غیرمعمولی را در کودکان تسهیل نماید.

    ـ از تاکید استفاده از الگوهای قالبی اجتناب ورزد.

    بسیاری از ما آموزشگاه های گذشته و روش های گذشتگان را به باد انتقاد می گیریم. «کافی است که به یاد آوریم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور که آن را تدوین کرده اند مبتنی بر تعلیم مستقیم و بنابراین تقلید و انتقال متمرکز بوده». معلم دانش را منتقل می کند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هیچ موردی بیش از آنچه که ارائه می شد پس داده نمی شد و راه بر خلاقیت بسته می ماند. یعنی داده ها و ستاده ها برابرند. به قول «امرسن» این تقلید و الگودهی نوعی خودکشی خلاقیت است از آن جا که آموزشگاه های فعلی هنوز هم بار تعلیم و تربیت قرن نوزدهم را بردوش می کشند، تخیل را تضعیف می کنند و به کشتن خلاقیت کمک می نمایند.

    ـ معلم کلاس را چنان سازماندهی نماید که محیطی متنوع و خلاق ایجاد شود.

    سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمه اش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیت های خودمدار است، ولی گاه مقدار فضا برای هر کودک چنان کم و نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیت های مستقل از آزادی عمل به دور می مانند.

    به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان می انجامد.

    ـ معلم به کودکان یاد دهد که برای تفکر خلاق خود ارزش قائل شوند.

    ـ موقعیت هایی را برای تفکر خلاق ایجاد کند.

    -فعالیت های مناسبی را در برنامه کودکان تدارک ببیند.

    ـ عادت به ابراز بی قید و شرط عقاید را در کودکان ترغیب نماید و راه های گوناگونی را برای ابراز عقیده کودکان تدارک ببیند.

    پذیرش عقاید کودکان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سکوت، آموزشگاه تقلید و تکرار و آموزشگاه ایجاد ترس، موانع کلی در راه خلاقیت کودکانند.

    ـ معلم انتقاد سازنده را در کودکان تشوق کند. استهزا کردن، طعنه زدن به استفاده از روش های انضباطی سخت و حتی نظم و ترتیب افراطی چه در خانه و چه در مدرسه مشکلی در این راه محسوب می شود.

    ـ زمینه های متنوعی را برای کسب دانش فراهم آورد.

    ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصیت خشک معلم و تاکید بر روش مستبدانه به خصوص در سنین اولیه کودکی برای ابراز عقیده سدی بازدارنده است. صبر و حوصله و شکیبایی در کار کودکان نشانه ای از سر زندگی معلم است.

    ـ روش حل مسأله و آگاهی از مسائل را تشویق نماید. «آلن بودو» در کتاب خلاقیت در آموزشگاه می گوید: کنکاش مغزی به عنوان تکنیکی در شکل دهی به خلاقیت شناخته شده است. باید کودکان را عادت دهیم که به راه های مختلفی بیندیشند و به یک پاسخ بسنده نکنند.

    «آلفردبینه» یکی از پیشگامان روان شناسی که از حامیان تاثیرگذار برنظریه خلاقیت است، اصرار می ورزید که نباید به شاگردان مکررات و مطالب حفظی یاد داده بشود.

    او فکر می کرد که باید به کودکان یاد داد تا نظریه ها را آزمایش کرده و پاسخ های خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعالیت های مختلف محیط پیرامون خود شرکت کنند و نقشه بکشند، به تخیل بپردازند و به طور «واگرا» تفکر نمایند

    ـ ترس و کم رویی را از محیط آموزش دور کند و ترس از روبه رو شدن با مسائل و مشکلات جدید را در کودکان کاهش دهد.

    کم رویی و ترس مانع خلق ایده هاست و باعث می شود که نتایج نیکویی را که ممکن است در صورت نترسیدن و کوشش کردن به دست آوریم، از دست بدهیم. لیکن در صورت ترس و کم رویی حتی وقتی ایده ای به نظرمان می رسد، غالباً به علت شک و تردید آن را بروز نمی دهیم، بنابراین، لازم است ترس و کم رویی را در کودکان از بین ببریم.

    ـ پیش گام شدن در یادگیری را تشویق نماید. خلاقیت، همچون گل لطیفی است است که تحسین آن را با شکوفایی وا می دارد. هر ایده ای اگر با تحسین روبه رو نشود باید لااقل از آن استقبال شود. حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق روبه رو شود. نزدیکان مانند افراد خانواده و معلمان دبستان ها، بهترین مشوق کودکانند و در زمینه های مختلف می توانند پرسش های کودکان را مورد تشویق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه اندیشه، آنها را به کوشش بیشتر وا دارند و به هر حال تشویق، یکی از مهمترین اصول ایجاد تفکر آفریننده و توانایی سازنده است.

    تورنس معتقد است در بیشتر کلاس ها کودکی که اندیشه یا محصولی غیرعادی ارائه می دهد در معرض یک خطر قرار می گیرد. بدین ترتیب کودک باید خیلی شجاع باشد تا به اندیشه و تصویر خود پافشاری کند زیرا اغلب چنین اندیشه هایی را مسخره می کنند و احمقانه و عجیب می پندارند. وی دستورهای زیر را برای پرورش استعداد خلاقیت ضروری می شناسد.

    ۱) شاگردان را تشویق کنید که در اشیاء و افکار دخل و تصرف کنند یا در آن ها وضع تازه ای به وجود آورده اند.

    ۲) وقتی شاگردان اندیشه های نو ابراز می کنند هر قدر هم که دور از ذهن باشد به دیده اغماض بنگرید.

    ۳) در تنظیم درس ها انعطاف داشته باشید و به دارندگان فکرهای نو همیشه میدان بدهید.

    ۴) همواره محیط کلاس را هنگام تدریس آرام و بی تشنج نگه دارید.

    ۵) میان شاگردی که دارای استعداد خلاق است، با دیگر شاگردان رابطه نیکو برقرار کنید.

    ۶) مسائل بحث انگیز را مطرح کنید و حتی عقاید پذیرفته را مورد بحث قرار دهید.

    ۷) اساس حل مسأله را آموزش دهید.

    ۸) به شاگردان بیاموزید که نیروی خلاقیت خود را ناچیز نشمرند و عظمت و اهیمت شاهکارها در آنان ترس و ناامیدی ایجاد نکند.

     

    یکی از روانشناسان برای پرورش خلاقیت در دانش آموزان پیشنهادهای زیر را به معلمان عرضه می کند:

    ۱) برای رسیدن به عقاید، منابعی در دسترس آنها قرار دهید.

    ۲) موقعیت هایی برای فعالیت و آرامش فراهم کنید.

    ۳) از مسائل آگاه باشید.

    ۴) کسب دانش در رشته های مختلف را تشویق کنید.

    ۵) آموزگارانی که روحیه حادثه جویی دارند پرورش دهید.

     




    مطالب مرتبط

    اقدامات لازم بعد از خوردن مواد شوینده توسط کودکان

    اقدامات لازم بعد از خوردن مواد شوینده توسط کودکان

    ممکن است برای شما هم پیش بیاید که کودک به طور تصادفی وایتکس و یا مواد شوینده بنوشند. چثه کودکان کوچک است و با سرعت بیشتری در بدن آنها اثر می کند و رسیدگی سریع تری می خواهد. به همین دلیل انجام برخی اقدامات بعد از خوردن مواد شوینده توسط کودک ضروری است.

    |

    ساخت کلاه ایمنی هوشمند توسط دانش آموزبیرجندی

    ساخت کلاه ایمنی هوشمند توسط دانش آموزبیرجندی

    صادف پدر سخت اورا آشفته کرده بود هر لحظه با خود می اندیشید اگر اتفاقی برای پدرم می افتاد چه می کردم دائم صحنه را برای خودش مرور می کردیازده سالش بود ولی این اتفاق چنان تاثیری در روحیه اش گذاشته بود که نمیتوانست آن را لحظه ای از ذهنش دور کند باخود می اندیشید اگر دایی من نبودکه ...

    |

    نظرات کاربران