در حال بارگذاری ...

مشکل لاک پشت

داستان مشکل لاک پشت

مامان از من پرسید:

چرا کف اتاق من خیس است؟

من جواب دادم:

نمی دانم!

بعد مامانم سطلی را که در وان حمام قایم کرده بودم، دید و سوال کرد:

این سطل این جا چه کار می کند؟

من جواب دادم:

نمی دانم!

بعد مامانم لاک پشتی را که داخل وان پنهان کرده بودم، دید و پرسید:

این لاک پشت این جا چه کار می کند؟

من جواب دادم:

نمی دانم!

مادرم گفت :

 لاک پشت و سطل خود به خود نمی توانند به داخل وان حمام بروند.

 من جواب دادم :

این لاک پشت را در حیاط پیدا کردم و خواستم کمی آب به آن بدهم که همه آب ریخت روی زمین.

( با خودم فکر کردم)  من نمی خواهم تنبیه بشوم یا اینکه باعث ناراحتی مادرم بشوم.

 

 پس به مامانم گفتم که دیگر لاک پشت را به داخل وان حمام نمی برم.

 اما مامانم به خاطر لاک پشت ناراحت نبود، بلکه به خاطر این که به او راست نگفتم ناراحت شده بود.

( او گفت : اگر به من گفته بودی،) من هم به تو برای لاک پشت کمک می کردم.

 

و من فکر کردم، فکر کردم و فکر کردم تا اینکه متوجه حرف مادرم شدم.

راست گویی نتیجه بهتری از دروغ گفتن دارد، و من حتما دفعه بعد راستش را می گویم!




مطالب مرتبط

مرغش یک پا دارد

مرغش یک پا دارد

    زمانی که شخصی با لجبازی و سماجت روی حرف خود ایستاده و نظرش را تغییر نمی دهد می ...

|

کشک چی؟ پشم چی؟

کشک چی؟ پشم چی؟

    هر کس بخواهد زیر قولی که داده بزند یا وجود چیزی را کاملا انکار کند، می گوید: «

|

نظرات کاربران