دکلمه در وصف دهه فجر (2)
اینک، برخیزید اى شهیدان راه خدا؛ باغبان سبز عاطفه، براى
دوباره روییدن دانه سرخ وجودتان، به دیدار آمده است. برخیزید که ذوالفقار عدالت،
در دست فرزند على است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز مى شود و
با سپیدى صبح آزادى و سرخى خون عدالت خواهان، در مىآمیزد تا بر قلّههاى رفیع
شرافت و صداقت سرزمینمان برافراشته شود. مبارک باد طلوع فجر، در گلزار وطن.
آن روز، پرنده آهنین، حامل فرشتهاى بود که بر فرودگاه چشمان منتظرانش مىنشست و
جادهها، شاخه شاخه گل در مسیرش مىریختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال
کنند. گلها، اشارهاى سرخ بود براى رسیدن او به بهشت زهرا؛ آنجا که جوانان عاشق،
قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاریخ شهادت، بر مزار پاکشان امضا کرده بودند.
... و سرانجام، روح خدا بر بلنداى سخن خویش، اشتیاق دیدار را به اوج تماشا رساند.
آن روز، زنگ اول مدرسهاى بود که استاد عشق با درس «اللّه اکبر»، تمام مسیر را
خلاصه مىکرد.
دیو چو بیرون رود