سرود امام علی (ع)
گرد پیغمبر در آن روز
باز مردم جمع بودند
آسمان و سنگ سبزه
شعر ایمان می سرودند
در میان جمع مردم
یک نفر بی ادعا بود
در زلال خنده هایش
بود جاری نغمه ی رود
آبی پاک نگاهش
غصه های بی کران داشت
او که هنگام نمازش
نسبتی با آسمان داشت
دست های سبز سبزش
با خدا همسایه بودند
چکه، چکه اشک چشمش
بارش صد آیه بودند
قلب غمگین محمد (ص)
با علی (ع) از شوق لرزید
سرنوشت امتش را
در نگاه ساده اش دید
لحظه ی خوبی که انگار
عطر یک لبخند می داد
در غدیر خم دلش را
با علی پیوند می داد