در حال بارگذاری ...
    
  • با سلام و صلوات

    با سلام و صلوات وارد شدن یا وارد کردن کنایه از تجلیل و بزرگداشتی است که هنگام ورود شخصیتی ممتاز به مجلس یا شهر و جمعیتی نسبت به آن شخصیت به عمل می آید. فی المثل می گویند: «فلانی را به سلام و صلوات وارد کردند» یا به اصطلاح دیگر: از فلانی با سلام و صلوات استقبال به عمل آمد.

     

    اما ریشه تاریخی این مثل:

    اخلاق و عادات و سنن جوامع بشری در احترام به یکدیگر از قدیمترین ایام تاریخی، همیشه متفاوت بوده است، و هم اکنون نیز این احترام متقابل در میان ملل و اقوام جهان به صور و اشکال مختلفه تجلی می کند. بعضیها در موقع برخورد و ملاقات با یکدیگر درود و سلام میگویند. برخی ضمن درود گفتن با یکدیگر دست می دهند که در حال حاضر این سنت و رویه در همه جا و تقریباً تمام کشورهای جهان معمول و متداول است.

    هندیها کف دست را به هم میچسبانند و آنها را محاذی صورت نگاه می دارند. ژاپنیها خم می شوند و تعظیم میکنند. بعضی اقوام در خاور دور بینی ها را بهم می مالند و غیره.

    در ایران قدیم بر طبق نوشته های مورخین یونانی، احترام به یکدیگر با وضع حاضر تفاوت فاحش داشت.

    هردوت درباره اخلاق و عادات ایرانیان قدیم می گوید: «وقتی در کوچه ها به یکدیگر می رسند از کردار آنها می توان دانست که طرفین مساوی اند یا نه؛ زیرا درود با حرف به عمل نمی آید بلکه آنها یکدیگر را می بوسند. اگر یکی از حیث مقام از دیگری پست تر است طرفین صورت یکدیگر را می بوسند؛ و هر گاه طرفی از طرف دیگر خیلی پست تر باشد به زانو درآمده پای طرف دیگر را می بوسد.»

    استرابون در این زمینه چنین گفته است: «اگر آشنایانی که از حیث مقام مساوی اند به یکدیگر برسند، یکدیگر را میبوسند و هر گاه مساوی نباشند بزرگتر صورت خود را پیش می برد و طرف دیگر هم همین کار را می کند، ولی نسبت به اشخاص پست فقط بدن را خم می کنند.»

    اما در ایران بعد از اسلام احترام به یکدیگر از عمل به حرف تغییر شکل داد و با گفتن سلام یا سلام علیکم از طرف کوچکتر نسبت به بزرگتر احترام به عمل می آید.

    تا قبل از انقلاب مشروطیت ایران هر گاه شخصیت ممتاز و عالی مقامی وارد مجلس یا مسجد یا جمعیتی می شد مردم به منظور تجلیل و تعظیم به صدای بلند صلوات می فرستادند. به قول شادوران عبدالله مستوفی:

     

    «... دست زدن و زنده باد گفتن از مستحدثانی است که با مشروطه به ایران آمده است و این تظاهرها بیشتر برای شاه و علما می شد. حتی در دوره مظفرالدین شاه چون قدری تجدد به واسطه مدارس جدید وارد اجتماعات شده بود، صلوات هم نمی فرستادند و مؤدب در معبر شاه می ایستادند. بعضی که می خواستند در شاه دوستی تظاهری کرده باشند، تعظیم می کردند. این تعظیمها هم اکثر از اشخاصی بود که شاه آنها را می شناخت و عامه مردم بی سرو صدا و بی تظاهر بودند، ولی در مورد علما چون متولیها و حول و حوش آنها با جمله های " حق پدر و مارش را بیامرزد که یک صلوات بلند ختم کند، لال نمیری صلوات دوم را بلندتر بفرست، از شفاعت پیغمبر محروم نشوی سومی را بلندتر بفرست" از مردم صلوات مطالبه می کردند؛ و ورود آنها سر و صدای بیشتری داشت.

    از شرح مقدمه بالا اینطور استنباط گردید که سلام کردن اختصاص به افراد آشنا و معمولی دارد. صلوات فرستادن تا قبل از مشروطه برای تجلیل از ورود شخصیتهای مشهور و ممتاز به مجلس یا شهر به عمل می آمد ولی سلام و صلوات از مستحدثات بعد از مشروطیت است که افراد زیرک و موقع شناس از آن برای مقاصد سیاسی در مجالس و مجامع بهره برداری می کردند. در حال حاضر تجلیل و احترام با سلام و صلوات کمتر معمول است و تنها در مجالس عزاداری و روضه خوانی از علما و روحانیون - بعضاً - به عمل می آید. ولی چون این عبارت رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمده، لذا معنی و مفهوم مجازی آن در زمان حال به منظور نمایاندن تجلیل و احترام از رجال و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی بکار می رود.

    این نکته هم قابل ذکر است که: «تا قبل از مشروطه در ابراز احساسات مردم دست زدن و هورا کشیدن معمول نبود و مردم برای بروز احساسات خود صلوات می فرستادند.»

    چنان که هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از اروپا در شب یازدهم محرم سال 1307 هجری قمری که شاه داخل عمارت کنسول گری ایران در تفلیس می شد؛ ایرانیان مقیم تفلیس در سراسر راه از دو سو صف کشیده شمع در دست گرفته و صلوات می فرستادند.

    محقق معاصر آقای علینقی بهروزی ضمن نامه محبت آمیزی راجع به ریشه تاریخی سلام و صلوات نظر و عقیده دیگری اظهار داشته اند که عیناً درج می گردد:

    «... از قرنها پیش هرگاه کسی به مکه و یا یکی از اعتاب مقدسه مشرف می شد (و این توفیق عظیمی بود) وقتی که به شهر خودش برمیگشت، بیرون شهر اقامت می کرد و یا قبلاً به خانواده خود روز ورود خویش را خبر می داد و لذا عده زیادی از اقوام و اقارب و دوستان و حتی اهل محل به پیشواز او می رفتند. در شهرها کسانی بودند که آنها را "چاوش" می نامیدند. یکی از این چاوشها را هم با خود میبردند. این چاوش از همانجا شروع می کرد به اشعار مذهبی با صدای بلند و آواز خواندن. بعد از هر بیت مردمی که با او بودند، صلوات میفرستادند. این جمعیت با چاوش زائر را جلو انداخته تا خانه اش او را با سلام و صلوات میبردند. این ضرب المثل با سلام و صلوات از این رسم پسندیده که هنوز هم در روستاها و بعضی شهرکها رواج دارد گرفته شده است.»




    مطالب مرتبط

    مدارس مناطق ۱۹-۲۰ - ۲۱و ۲۲  تهران

    مدارس مناطق ۱۹-۲۰ - ۲۱و ۲۲ تهران

    برای دسترسی به لیست و مشخصات انواع مدارس مناطق ۱۹-۲۰ -۲۱و ۲۲ تهران،کافیست بر روی هریک از عناوین داخل جدول، کلیک نمائید.

    |

    نظرات کاربران