در حال بارگذاری ...
    
  • قسم روباه را بارو کنیم یا دم خروسو ؟

    یکی بود ، یکی نبود ،‌ خروسی بود بال و پرش رنگ طلا ، انگاری پیرهنی از طلا، به تن کرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمائی می کرد . خروس ما اینقدر قشنگ بود که اونو خروس زری پیرهن پری صدا می کردند .

    خروس زری از بس مغرور و خوش باور بود همیشه بلا سرش می اومد برای همین آقا سگه همیشه مواظبش بود تا برایش اتفاقی نیافته .

    روزی از روزا آقا سگه اومد پیش خروس زری پیرهن پری ، بهش گفت : خروس زری جون .

    خروسه گفت :‌ جون خروس زری

    سگ گفت : پیرهن پری جون

    خروس : جون پیرهن پری

    سگ : می خوام برم به کوه دشت  ، برو تو لونه ، نکنه بازم گول بخوری ، درو رو کسی وا نکنی

    خروس گفت : خیالت جمع باشه ، من مواظب خودم هستم .

    آقا سگه رفت ، بی خبر از اینکه روباه منتظر دور شدن اون بود .

    همینکه آقا سگه حسابی دور شد ،  روباه ناقلا جلوی لونه خروس زری اومد تا نقشه اش رو عملی کنه ، جلوی پنجره ایستاد و شروع کرد به آواز خوندن :

    ای خروس سحری                    چشم نخود سینه زری

    شنیدم بال و پرت ریخته             نذاشتن ببینم

    نکنه تاج سرت ریخته                 نذاشتن ببینم

    خروس زری که به خوشگلی خودش افتخار میکرد خیلی بهش بر خورد ، داد زد : ” نه بال و پرم ریخته ، نه تاج سرم ریخته . “

    روباه گفت اگه راست میگی ، بیا پنجره رو بازکن تا ببینمت .

    خروس مغرور پنجره رو باز کرد و جلوی پنجره  نشست و گفت :  بیا این بال و پرم ، اینم تاج سرم .

    و همینکه خروس سرش رو خم کرد که تاجش و نشون بده ، روباه بدجنس پرید و گردن خروس را گرفت .

    خروس زری داد زد : آی کمک  ، کمک ، آقا سگه به دادم برس .

    آقا سگه با گوشهای تیزش صدای خروس زری را شنید و به طرف صدا دوید .

    دوید و دوید تا به روباه رسید . از روباه پرسید : ”‌ آی روباه ناقلا خروس زری را ندیدی ؟ “

    روباهه که دهان آقا خروسه رو بسته بود و اونو توی کوله پشتی انداخته بود ،‌ شروع کرد به قسم خوردن که والا ندیدم ، من از همه چیز بی خبرم ، و پشت سر هم قسم می خورد .

     یکدفعه چشم آقا سگه به کوله پشتی افتاد و گفت :‌” قسم روباه و باور کنم یا دم خروس را ؟“

    آقا روباهه تازه متوجه شد که دم خروس از کوله پشتی اش بیرون آمده ، پس کوله پشتی اش رو انداخت و تا می توانست دوید تا از دست سگ نجات پیدا کند .

    و خروس زری پیرهن پری هم همراه آقا سگه به خونشان برگشتند .

    آره بچه ها جون وقتی کسی دروغی بگه ، ولی نشانهائی وجود داشته باشه که حرف او را نقض کنه از این ضرب المثل استفاده می شود .




    مطالب مرتبط

    نظرات کاربران