در حال بارگذاری ...
    
  • شهید دکتر غلامرضا دانش آشتیانی

    زادگاه

    آشتیان از شهرهای استان مرکزی(اراک)است که با519 کیلومترمربع مساحت، زمستان های سرد و تابستان های معتدل، در غرب قم،شمال اراک و شرق و جنوب تفرش واقع است. مساجد، امامزاده ها وسایر اماکن مذهبی با جاذبه های هنری و ارزش تاریخی از مواریث ارزشمند فرهنگی این شهرند و دانشوران خوشنام و عالمان نامدارآفاق این دیار را منور ساخته اند.

    زین العابدین آشتیانی از مشاهیر این سامان است که در عصرقاجاریه می زیست و براثر تلاش های علمی و عبادی در سلک عارفان وعالمان قرار گرفت که مراتب فضل و کمال وی در فرزندش ابوالفضل آشتیانی استمرار یافت.

    خانواده این فاضل فرزانه در یکی از روزهای سال 1309 ه .ش درانتظار نوزادی بودند که بعدها نه تنها در آسمان شهرشان که درایران و حتی جهان تشیع چون ستاره ای پرفروغ به پرتو افشانی پرداخت. پدر و خویشاوندان ملتهبانه دست به درگاه حضرت باری تعالی دراز کرده با عجز و التماس خواهان آن بودند که مادر وفرزند سالم باشند، قلب پدر و بستگان و دوستان به شدت در تپش بود.

    دیری نپایید که اشک شوق برگونه پرمهر پدر و خویشاوندان همچون مروارید غلطان جاری شد و با شنیدن خبر تولد کودک در موجی ازشادی و شعف قرار گرفتند و این رخداد مسرت آمیز را به هم تبریک می گفتند. نام نوزاد را «غلامرضا» نهادند.

    دوران کودکی

    دوران طفولیت این کودک تحت تربیت پدری فاضل و پرهیزگار سپری شد، هوش سرشار و نبوغ ذاتی وی ازهمان دوران هویدا بود و از این لحاظ والدش برآن شد تا در رشد و شکوفایی توانایی های فکری فرزندش توجهی خاص مبذول دارد و جویبار ارزشها و فضایل را دروجودش جاری سازد. ابوالفضل آشتیانی تجربیات علمی و دانسته های خویش را با زبانی ساده و شیرین برای غلامرضای نورسته بازگومی کرد و با اندرزها و نصایحی شوق پسر را برای روی آوردن به کمالات و تحصیل معارف افزون می ساخت. بدین منوال غلامرضا یازده بهار پرطراوت را چون گلی معطر در بوستان پدر سپری ساخت اماگویا تقدیر چنین بود که این طفل نورسته در فصل شکفتن دچارتندباد حادثه ای سخت و پریشان کننده شود و با سختی و رنج دست به گریبان گردد. آری در سال 1320 ه .ش پدر بر بستر الم قرار گرفت و بیماری جانکاه او را از پای درآورد.

    بدین گونه دوران شادمانی و انس با پدری مهربان و اهل فضل به پایان رسید و با رحلت او از عالم خاکی، قلب کوچک غلامرضا سخت فشرده شد. از این پس سرپرستی و پرورش او و چهار برادرش به مادری دلسوز و فداکار محول گردید.

    تحصیلات حوزوی و دانشگاهی

    گرچه با فوت پدر دوران زندگی این کودک با دشواری سپری می گشت،ولی او از دانش اندوزی دست برنداشت و در مدرسه ای تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانید و به دبیرستان رفت و سال دوم مقطع متوسطه را با موفقیت طی کرد. در این هنگام توصیه پدر بزرگش(زین العابدین آشتیانی)را که به وی منتقل کرده بودند، به یاد آوردکه تمایل داشت یکی از نوادگانش در سلک روحانیت به جامعه خدمت علمی و فرهنگی نماید، خود نیز برای چنین منظوری اشتیاق زایدالوصفی داشت. از این جهت آشتیان را به قصد شهر مقدس قم ترک گفت و به آن دیار گام نهاد و به مدت هشت سال با سخت کوشی وتلاش، مدارج بالایی از دروس حوزوی را گذرانید و در مدرسه فیضیه ودارالشفاء در کسب فقه آل محمد و تهذیب نفس و بهره گیری ازاستادانی برجسته و فاضلانی وارسته اهتمامی قابل ارج از خویش بروز داد، نخستین استادش، حضرت آیه الله بروجردی(1292 1381 ه.ق)بود. سپس این افتخار را به دست آورد که به محضر امام خمینی(ره)برسد و از پرتو اندیشه این فروغ فروزان بهره مند گردد.

    او رهنمودهای امام را در درس اخلاق ایشان استماع می نمود. درزندگی خویش به کار بسته و در مزرعه وجود خود بذر تقوا و فضیلت می کاشت. آیات عظام: گلپایگانی و محقق داماد نیز جرعه هایی ازمعارف ناب تشیع را به کام این جوان جویای معرفت ریختند. شهیددانش آشتیانی در این مجالس مفید و سازنده با شهیدان گرانقدری چون آیه الله شهید دکتر بهشتی و شهید دکتر مفتح هم درس و هم حجره بود.

    دوران طلبگی شهید دانش آشتیانی همانند اکثریت طلاب علوم دینی با محرومیت اقتصادی و قناعت همراه بود، شب و روز او به عبادت،مطالعه و مباحثه می گذشت. شهید دانش آشتیانی پس از تقویت بنیه علمی خود در حوزه علمیه قم به سال 1330 ه . ق همراه مادر وبرادرانش به تهران هجرت نمود و تحصیلات جدید را توام بافراگیری علوم مذهبی ادامه داد و به اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل گردید.

    تشکیل خانواده

    دکتر غلامرضا دانش در سال 1330 ه .ش ازدواج نمود که ثمره تشکیل این کانون پرمهر و آغشته به عطوفت، چهار دختر و دو پسرشد.

    آن شهید با استعانت از خداوند متعال و بهره گیری ازتعالیم آسمانی اسلام کوشید تا فرزندان خود را به گونه ای پرورش دهد که به فضایل و مکارم روی آوردند و نهال ایمان را در قلب پاک خویش بکارند.

    محبوبه یکی از دختران آن شهید است که چون به سن هفده سالگی رسید، جامعه اسلامی ایران حساس ترین مراحل انقلاب اسلامی رامی گذرانید وی رفت که طومار ستم را درهم پیچد، هفدهم شهریور سال 1357 فرا رسید، در صبح این روز این دخترپاک سرشت غسل شهادت به جای آورد و برای مصاف با عوامل استبداد به خیل عظیم تظاهرکنندگان پیوست; در این روز طاغوت که برتخت ظلم تکیه داده بود، فرمان کشتار هزاران مسلمان عاشق را صادر نمود. سرانجام ظلمت پرستان که طاقت تحمل هیچ نوری رانداشتند، با هدف قراردادن قلب این دختر مسلمان، وی را به شهادت رساندند; و بدین گونه محبوبه به سوی قدسیان پرگشود و همچون یاسی سپید از بوته زندگی عالم مادی جدا شد و کالبد خاکی را رها کرد، این دختر باوجود سنین نسبتا کم، از ستم نفرت داشت و در رفتار حماسه پرشکوه حضرت زینب(س)را الگوی خویش قرار داد. او پس از اتمام دوران ابتدایی توسط پدرش با معارف الهی آشنا گشت و شالوده ایمانی ژرف در قلبش نهاده شد و گویا خود را مهیای پرواز شهادت نموده بود.

    دختر دیگر شهید دانش می گوید: محبوبه که شهید شد، پیش خودگفتم: بعد از او نوبت من خواهد شد. هرگاه به دیدار مرقدش می رفتم، ساعت ها بربالای مزارش می نشستم; باغچه برایش درست می کردم و گلی می کاشتم، سنگ قبرش را با آب و گلاب می شستم و با سخن می گفتم; اما پدر خیلی می گریست، برایم روشن نبود چرا او بعد ازشهادت خواهرم کمتر سخن می گوید، شب ها نماز می خواند و اشک می ریزد، وقتی او به خیل شهیدان پیوست، جواب سؤال خود را یافتم.

    مبارزه در عرصه های گوناگون

    شهید دکتر دانش برای آن که بتواند مسوولیت خطیر خویش را درمقابل اسلام و جامعه به خوبی انجام دهد، نخست به مبارزه با نفس پرداخت و از طریق تزکیه و عبادت خواهش های نفسانی را تعدیل نمودو بین اعمال و نیات خویش هماهنگی ایجاد کرد و تمامی کوشش خودرا به کار گرفت تا در مزرعه اعمال هیچ بذری جز خشنودی خداوندنباشد و عطش جانش از چشمه سار قرآن و حکمت سیراب گردد.

    او مبارزه با جهل را پی گرفت و با توان بالای علمی که درحوزه ودانشگاه به دست آورده بود، برای خدمت به مردم، به شغل معلمی روی آورد و در مدارس علوی، قریب، وحید، خاقانی، جعفری، اسلامی،قدس وجهان آرا به تعلیم و تربیت نسل جوان پرداخت و شبانه روزبرای رشد و تعالی فکری و اخلاقی آنان کوشید و سعی نمود با کاشتن بذر اسلام و معارف قرآن در قلب پاک و با صفای این نسل پاک، آنان را در مقابل هجوم رذایل و مفاسد حفظ و مقاوم کند.

    وی در این دبیرستانها به عنوان دبیر، دروسی چون ادبیات،تعلیمات دینی و اخلاق و زبان انگلیسی را تدریس می نمود و تا سال 1356 ه .ش فعالیت هایش در این سمت ادامه داشت تا آن که در این سال به دلیل عدم اجرای برنامه های منحرف کننده رژیم شاه دردبیرستان به طور غیر عادی و زودرس بازنشسته شد.

    دکتردانش یکی از بنیانگذاران گروه فرهنگی قدس بود و مدت پنج سال هم مدیریت دبیرستان جهان آرا را عهده دار بود و درسازماندهی و هدایت این موسسه اسلامی صمیمانه و صادقانه کارمی کرد. تشکیل هسته های مطالعاتی قرآن، نهج البلاغه، احادیث وروایات از جمله برنامه های مستمر فرهنگی و آموزشی او بود.

    این شهید والامقام ارتباط خود را با قم و مراجع و مدرسین حوزه ادامه داد و از آن بزرگان کسب نور می کرد و دریافت های خویش رادر اختیارشان می گذاشت و نزدیک هزار صفحه مطالعات او در خصوص مطالب موضوعی قرآن از وی به یادگار مانده است. همچنین نامبرده طلاب جوان قم و تهران را با برنامه های منسجم، هدف دار و رشددهنده سازماندهی می کرد و آنان را برای مطالعات و نیازهای مبرم تبلیغی، فرهنگی جامعه ترغیب می نمود.

    شهید دانش آشتیانی در ضمن فعالیتهای فرهنگی تربیتی احساس می نمود اختناق جامعه و برنامه های سیاسی استعمار و استبداد مایه رکود و عامل سقوط جامعه می باشد و باید همزمان با آن کوشش های مستمر در جهت محو مظاهر شرک و نفاق و جور و ستم تلاش کرد; به همین جهت، در تمام دوران زندگیش هیچ گاه از مبارزه علیه رژیم سابق و خنثی نمودن برنامه های مکاتب مادی شرق و غرب غافل نبود ودر سال های 1330 1332 که مبارزات مردم ایران علیه استعمارانگلیسی اوج گرفت، او با تشکیل گروه شیعیان همراه با شهید حاج صادق امانی که به دلیل به هلاکت رسانیدن حسنعلی منصورنخست وزیر وقت به شهادت رسید و نیز شهید صادق اسلامی، درکادررهبری این گروه به مبارزه مشغول بود. این شهید باگروه فدائیان اسلام و خصوصا شهید سید مجتبی نواب صفوی آشنایی نزدیک داشت و ازسال 1341 ه .ش همسو با نهضت امام خمینی(ره) مبارزات خود راشدت بخشید و تا پیروزی انقلاب اسلامی از پای ننشت و در این مدت مدام تواسط رژیم پهلوی تحت تعقیب بود و یکبار به زندان رژیم شاه افتاد. او به بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) به عنوان مرجع و رهبر احترام می گذاشت و فرامین آن روح قدسی را باطیب خاطر و انگیزه های قوی گردن می نهاد و به فرزندانش توصیه می نمود تا تنها راه امام را ادامه دهند و نهضت مردم مسلمان ایران را به رهبری آن قائد بزرگ، یگانه راه نجات جامعه ایران می دانست ولی کمتر به این ویژگی تظاهر می نمود.

    فضیلت های اخلاقی

    عبادت عاشقانه و اخلاص در برنامه هایش بود و به نیایش دربرابر خداوند شدیدا عشق می ورزید و در نیمه های شب بستر استراحت را رها می کرد و دل را توسط تهجد، اقامه نماز شب و راز و نیازبا معبود جلا و صفا می داد، در نماز معنویتی خاص داشت و در این حال سخت غرق در حق و محو در الله و واقعا دور از لذایذ دنیوی وتعلقات مادی بود.

    از دوران کودکی با دشواری ها آشنا گردید و تندباد حوادث مشقات وافری را برایش به ارمغان می آورد، این رخدادهای به ظاهر منفی وتوام با اکراه یک فضیلت شایسته ای را در او رشد داد و آن استقامت در طریق حق، پایداری در مقابل مصائب و ایستادگی دربرابر شدائد بود. او چون خود در خانواده ای کم بضاعت پرورش یافته بود و درد محرومیت و غم یتیمی را به خوبی چشیده بود،دانش آموزان فقیر و محروم از پدر را اداره می نمود و برایشان جاو مکان و هزینه زندگی ومخارج تحصیلات را فراهم می کرد و به آنان می گفت: من به عنوان قرض الحسنه این کمک ها را در اختیارتان قرارمی دهم و شما پس از رسیدن به دوران رشد و دریافت حقوق و مزایا،دیون خود را بپردازید و با این تاکیدها می خواست آنان به واسطه چنین کمک هایی تحقیر نشوند و اعتماد به نفس آنان مخدوش نشود وثانیا از آغاز زندگی به دریافت هزینه های بلاعوض عادت نکنند و به بلای وابستگی به دیگران، تنبلی و سستی خو نگیرند و به تلاش وفعالیت روی آورند و باتوکل و مجاهدت خود به تولید و تکاپوبپردازند. او علاوه برآن که در کلاس درس و جلسات و محافل عادی وخصوصی اوقات گرانبهای خویش را با کودکان و نوجوانان سپری می کرد، در تشکیل هسته های اسلامی و سیاسی سخت تلاش می نمود و خودش به عنوان عضوی از جمع کار می کرد.

    از دیگر ویژگی های این دانشمند به خون خفته رازداری و حفظ اسرار بود، سخنان افراد را گوش می داد و اگر ی توانست برای رفع حوائج آنان گره گشایی می کرد; بدون آن که تظاهر به این کار کندیا سر کسی را نزد دیگران فاش کند. درمبارزات سیاسی و هسته های مقاومت نیز این خصوصیت را داشت وحتی با فشار ساواک و شکنجه های سخت و تهدیدهای نگران کننده، حاضر نمی شد در مورد یاران وهمرزمان خود اطلاعات به آنان بدهد.

    او فردی خودساخته و در زندگی پرفراز و نشیب، الگوی مقاومت مردانه بود که علاوه بر مسوولیت های فردی و اجتماعی به عنوان فرزند بزرگ خانواده سرپرستی ومسوولیت برادران خود را عهده دار بود و شرط مربی گری و معلمی رادر مورد فرزندان خود و برادران و شاگردانش به خوبی ایفا کرد ودرس فداکاری، صداقت و اخلاص را به همه آنان آموخت.

    وی در مدت پنجاه و یک سال زندگی، تلاش فراوان نمود که برای سرای جاوید بهترین و بیشترین توشه را فراهم سازد. از این جهت از زمانی که خود را شناخت مدام به عبادت مشغول بود، پیوسته وضوداشت، بسیار روزه می گرفت، با برداشت کم از زندگی دنیایی،بازدهی زیاد از خود بروز داد، بیشتر کار می کرد و به ندرت حرف می زد و ساده زیستی و قناعت از جلوه های جالب و پرجاذبه اخلاقی اوبود.

    صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی

    همزمان با ایام بازگشت حضرت امام خمینی(ره)به ایران، شهیددانش در کمیته استقبال از رهبر که شهید مفتح باهمکاری آیه الله شهید مطهری تشکیل داده بود. تلاشهای ارزنده ای ازخودنشان داد و در اثر این کوششها بود که استقبال بی نظیری ازامام ترتیب یافت.

    با سازماندهی دست اندرکاران این تشکیلات و از جمله مرحوم دانش آشتیانی تمام امت مسلمان برای این نمایش باشکوه آماده شدند وقرار شد کمیته استقبال 65000 نفر را به عنوان نیروی انتظامی وحفاظت از رهبر محبوب سازماندهی کند. با پیروزی انقلاب اسلامی در22 بهمن 1357 این معلم و مربی فداکار درخدمت نظام اسلامی قرارگرفت و چون سربازی فداکار در عرصه های گوناگون به فعالیت مشغول بود و در سازماندهی و طرح های آموزش و پرورش، صادقانه تلاش می کردو در راس هیاتی در سال 1358 ه .ش برای انسجام و اعتلای مدارس خارج از کشور به سرزمین های ترکیه، عراق، کویت، امارات متحده عربی، بحرین و قطر اعزام گردید و ضمن رسیدگی به امور مزبور درجهت تبلیغات اسلامی و نشر تعالیم دینی نیز کوششهایی را به عمل آورد. در ایران نیز به عنوان مدیرعامل گروه فرهنگی و بازرسی ویژه وزارت آموزش و پرورش انجام وظیفه می کرد. فعالیت های جهادسازندگی را در شهرستان آشتیان سامان داد و در این راستاصمیمانه با جوانان مسلمان و انقلابی همکاری می کرد. در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از طرف مردم شهرستانهای تفرش،آشتیان و خلجستان نماینده شد و دوران یکسال نمایندگی وی آثاربسیار خوبی دراین مناطق به جای نهاد. او به تمام روستاهای حوزه انتخابی خود سرکشی می کرد و واقعا درمیان مردم بود و به سخنان،خواسته ها و دردهایشان گوش می داد و صادقانه در رفع آنهامی کوشید.

    اندرزهای ارزنده

    شهید دانش آشتیانی به فرهنگ شهادت و فداکاری در راه حق اعتقادی راسخ داشت و برای کسانی که در راه حفظ ارزشها وپاسداری از سنگرهای عقیده جان شیرین خویش را در طبق اخلاص نهادند، احترام ویژه قائل بود و در محافل گوناگون و از جمله مجلس شورای اسلامی سخنان خود را با یاد شهیدان و ذکر وصایای آنان و توصیه به ادامه راهشان آغاز می کرد، او بر این باور بودکه شهیدان به جان و دل این حقیقت را پذیرفتند و دریافتند که صلاح دراندیشه و کردار بدون اخلاص مفهومی نخواهد داشت و لذاصداقت و اخلاص خود را با خون سرخ خویش به جهانیان و تاریخ انسان عرضه داشتند.

    وی در سخنانی خاطر نشان ساخت:

    اگر همان طور که رهبر با رهنمودهای خود پیوسته و در هر موقعیت ما را هشدار می دهد و این گلگون کفنان را راهبر و اسوه مامی داند و در هرشب و روز به ما و گویندگان، نویسندگان و مسوولان گوشزد می کند، اینان را الگوی خود بدانیم و از بینش و آگاهی وراهشان درس بگیریم، بینش صحیح بیابیم، پاک عمل کنیم و با اخلاص باشیم، دیگر در مدت کمتر از دوسال(پس از پیروزی انقلاب)چهره های گوناگون از خود نشان نخواهیم داد و در مقابل انقلاب جبهه گیری های مختلف نخواهیم داشت که موضع گیری های این گونه، مقابله صریح باخط امام و بهترین نشانه انحراف، عدم صداقت، نفاق و ریای ماخواهد بود.

    آن شهید می افزاید: امت مظلوم ما اگر در این فرصت کوتاه نمی توانست ما را در عمل بیازماید و از روی صفا و سلامت خود به شعار، مبارزه، زندان رفتن و اظهار احساسات ما اعتماد کرد ونتوانست اخلاص و صداقت ما را در عمل تجربه کند، دیگر بایدهوشیارانه تر حساب اشخاص، گروهها، سخن ها، موضع گیری ها، ریز ودرشت نوشتن ها (در روزنامه ها)را به خوبی برسد و ببیند که ماآزادی و سایر مسایل را آیا به خاطر خدا و برای حل مشکل و به منظور تبدیل ضعف ها به قوت مطرح می کنیم؟

    ملت باید بداند که انگیزه و جهت افراد امکان دارد باطل باشدهرچند سخن و عمل آنان در(شکل ظاهر)درست باشد که راه گمراهان،شیطنت منافقان و سیاست معمولی مغرضان همین است.

    به گفته امام عزیز اگر نگرش درست داریم باید بدانیم که پشتوانه اصیل انقلاب ما، قانون اساسی... شهادت، اخلاص و حمایت صادقانه و وحدت امت مسلمان ماست و پیروزی واقعیمان درگرو پیروی از رهبری و ولایت فقیه است.

    وی طی نطقی در مجلس شورای اسلامی بر وحدت امت مسلمان و همدلی گروههای مذهبی و مبارز تاکید نمود و گفت: مگر ندیدیم پس ازقیام سی ام تیر چگونه پاره پاره شدیم و دشمن از این فرصت استفاده نمود و پس از تیرباران و تار و مارکردن و اعدام فدائیان اسلام، نهضت را سرکوب کرد و ملی گرایان ما را خریداری نمودند و یا خانه نشین کردند؟!

    او اعتقاد داشت برای رفع ضعف های اساسی و ضایعات بازمانده ازرژیم گذشته باید در فرهنگ مردم دگرگونی ایجاد شود و نیزدستگاههای آموزشی نیروهای متعهد، آگاه و کارا، تربیت کنند تانهادهای برخاسته از انقلاب با بهره گیری از توان آنان به طورچشمگیر و گسترده بتوانند در اصلاح خرابی ها و رفع نابسامانی ها وجای گزینی ارزشهای دینی به جای امور باطل، بکوشند، این دستگاههایی چون آموزش و پرورش، آموزش عالی و دانشگاهها وحوزه ها هستند که باید پاسخگوی نیازها و کمبودها باشند وارگانها و نهادهای کشور را خودکفا سازند.

    به باوری وی; رسیدن به استقلال اقتصادی و سیاسی و رهایی ازاسارت وابستگی و اقتصاد تک محصولی بدون انقلاب در ارزشها و گام نهادن به سوی فضایل و فرهنگ پویای اسلام و پرورش انسانهای صالح،دلسوز و متدین، امکان پذیر نمی باشد.

    به سوی ملکوت

    شهید دکتر دانش برای ایجاد انسجام در میان نیروهای حزب الله و سازماندهی تلاشهای انسانهای خدوم و صدیق، به وجود یک تشکیلات هدفدار معتقد بود و از این جهت از بدوتاسیس «حزب جمهوری اسلامی » یکی از فعالترین اعضای آن بود. به مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان عصاره ای از امت اسلامی می نگریست و درباره اش چنین می گفت:

    به عقیده من مجلسی که با آزادی و اصالت به معنای واقعی به وجود آمده،خود ایرانی کوچک است که در عین تکیه بر مذهب، آزادی و مردم، اصالت آزادمنش و مردمی خود را داشته و دارد.

    شهید دانش همچون دیگر یاران باوفای امام در غروب روز یکشنبه،هفتم تیرماه 1360 ه .ش پس از ادای نماز مغرب و عشا در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران به عنوان نماینده مجلس حضور یافت تا با شهید بهشتی و حاضران دراین جمع نورانی در خصوص مسایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورمذاکره نماید; اما لحظاتی پس از شروع این جلسه، براثر انفجاریک بمب قوی که از سوی مزدوران استکبار کارگذاشته شده بود، به همراه هفتاد و دوتن از حامیان صدیق اسلام در راه خدا جان باخت وبه سوی شهر شهادت پرگشود و بدین گونه عملا به شاگردان خود، درس شهادت آموخت و شرط معلمی را به خوبی ایفا کرد.




    مطالب مرتبط

    ساخت کلاه ایمنی هوشمند توسط دانش آموزبیرجندی

    ساخت کلاه ایمنی هوشمند توسط دانش آموزبیرجندی

    صادف پدر سخت اورا آشفته کرده بود هر لحظه با خود می اندیشید اگر اتفاقی برای پدرم می افتاد چه می کردم دائم صحنه را برای خودش مرور می کردیازده سالش بود ولی این اتفاق چنان تاثیری در روحیه اش گذاشته بود که نمیتوانست آن را لحظه ای از ذهنش دور کند باخود می اندیشید اگر دایی من نبودکه ...

    |

    مدارس منطقه ســــــه تهران

    مدارس منطقه ســــــه تهران

    برای دسترسی به لیست و مشخصات انواع مدارس منطقه ۳ تهران،کافیست بر روی هریک از عناوین داخل جدول، کلیک نمائید.

    |

    نظرات کاربران